YouTube Link: http://www.youtube.com/watch?v=SXzvapj045w
شهرام چینیان میاندآب
این
مختصر، شرح دستگیری یک پسر جوان بهایی ست که به علت بی عدالتی مسئولین
امور و تحریک و تعصب همسایگانش، بیش از 10 ماه است که بی دلیل در زندان
اوین به سر می برد.
در26 بهمن 87 شهرام چينيان میاندوآب ساكن دهكده
ي توحيد( حسن آباد باقروف)واقع در جنوب تهران به اتهامی واهي توسط وزارت
اطلاعات ايران دستگير و شبانه به مكاني نامعلوم منتقل گرديد. بعد ازپيگيري
خانوده وی و چند تن از بهاییان دیگر معلوم گرديد كه او را در يكي از
بازداشتگاه هاي شهر ري محبوس و بعد از چند روز به زندان اوين منتقل کرده
اند.
به استشهاد ساكنين اين قريه كه از دير باز از املاک بهائيان بوده
است، این جوان 36 ساله در پی اختلاف مِلکی با يكي ازهمسايگان خود ، به
دادگاه شکایت برده و بعد از احقاق حق از جانب قانون مصوبِ جمهوري اسلامي،
مبني بر اينكه همسايگان آقاي چيننيان ملك مسكوني او را اشغال كرده اند،
مورد خشم و حسادت ساكنين محل قرار گرفته است.
بنا بر گفته چند تن
از اهالی این محل، نزدیک به چند هفته قبل از زنداني شدن شهرام چيننيان،
مسلمانان اين دهكده به دروغ اعلاميه ای مبني بر مسلمان شدن او و تغيير نام
وی به مهدي تهيه نموده و در بين ساكنين محل توزيع و با برپايي جشن و
پايكوبي و توزيع شيريني به تحريك احساسات اين جوان اقدام نمودند و بعد از
ناكام ماندن ازنمایش فریبکارانه خود و عدم عکس العمل تند از جانب او، به
تنظيم استشهاد نامه اي دروغين مبني بر توهين آقاي چينيان به ائمه ي اطهار
و امام زمان، ادعای مهدویت و من یظهره اللهی و سلوك او بر خلاف شئون
اسلامي و ايراني پرداخته و سپس آن رابه امضاي تعدادي از ساكنين محل
رساندند و هم چنين با پرداخت رشوه به مقامات دولتي موفق به تغییر حکم سابق
دادگاه و زنداني نمودن اين فرد شدند.
شهرام چینیان تمام اتهامات را به
صراحت رد کرده و اعلام داشته است که همسایگان برای به تنگنا انداختن او و
خانواده اش این اتهامات را بر او وارد کرده اند.
به بیان اهالي محل
سه هفته پس از دستگیری شهرام چینیان، مامورين وزرات اطلاعات او را با
دستبند و با چشمان بسته به در منزل آورده و بعد از تفتيش منزل، وسايل شخصي
وی را ضبط و به وزارت اطلاعات منتقل کردند و هم چنين مامورين وزارت
اطلاعات از اهالي محل فيلمي مبني بر تاييد اتهامات وارده تهيه ودر ملا عام
ايشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند كه اين اقدام سبب استهزا و تمسخر
همسایگان تحریک شده متعصب و اظهار رضايت و خوشنودی آنان شد.
در نهايت
تمامي اين آزار و اذيت ها بر فردي روا می شود كه در محله ای محروم و فقیر
نشین می زید، تنها مادري پير و برادري معلول دارد و خود او نان آور
خانواده به حساب می آید.
نامبرده در حال حاضردر برخی فعالیتهای
فرهنگی و خدماتی اوین نیز فعالیت می کند. مثلا رنگ آمیزی دفتر هفته نامه “
آوای اوین” را به او سپرده اند. در ضمن وی عضو شورای نویسندگان “آوای
اوین” نیز می باشد. حفاظت اطلاعات اوین از راه یافتن یک فرد بهایی به چنین
محلی اظهار نگرانی می کند و روحانیونی که برای اقامه نماز به آن محل می
آیند، حرکات و رفتار او را کاملا تحت نظر دارند.
و اینجا ترازوی عدالت
شکسته می شود. اینجا انصاف و جوانمردی تنها واژه های قشنگ بر لبان است ولی
پای عمل که می رسد ، از رمق می افتد و جایش را تعصب و منفعت طلبی و
ناجوانمردی می گیرد.
در اینجاست که هر روز آمار فساد افزون می شود.
اینجاست که هر ظالم و حق خوری به اسم دین دست به هر کاری می زند و عدالت
گستران!!!، مظلوم را روانه زندان می کنند. اینجاست که احکام دادگاه با برق
پول و رشوه عوض می شود. اینجاست که آدمها را می توان به بهای اندک خرید تا
دست به هر کاری بزنند. اینجاست که خدا از دلها رفته است و بازیچه ای در ست
بیدادگران شده است.
و وای بر آنان که داور حقیقی را از یاد برده اند و
چنان از باده غرور مدهوشند که بوی متعفن بیداد را که از دستان و دهان و
اعمالشان می تراود، نمی شنوند
( خبر اصلاح شده)
در
ادامه آزارهای فزاینده دولت ایران بر بهاییان این مرز و بوم، شب گذشته 30
آذر ماه مامورین اطلاعات شهر تنکابن به منزل یکی از بهاییان این شهرستان
به نام وحید اسماعیل زادگان هجوم آورده و عده ای را مورد ضرب و شتم قرار
دادند. در این، یورش نابهنگام، سروش گرشاسبی دستگیر گردید.
این مامورین
در زمان برگزاری ضیافت نوزده روزه* ، به خانه وحید اسماعیل زادگان حمله
نمودند و دو تن از مامورین امنیتی با نامهایی تحت عنوان “غلامی” و “حیدری”
پس از کتک زدن وحید اسماعیل زادگان، مراسم مذهبی این اقلیت دینی را بر هم
زده و با ایجاد تشویش ، اقدام به دستبند زدن و بردن سروش گرشاسبی، ناظم
ضیافت نمودند. در ضمن، با توهین و ارعاب، حاضران در جلسه ضیافت را مجبور
به نشستن بر روی زمین نمودند و شروع به تفتیش منزل نمودند. آنگاه 5 دقیقه
به حاضران فرصت دادند تا از منزل خارج شوند و اعلام داشتند که دیگر حق
برپایی ضیافت را نخواهید داشت.
از محل بازداشت آقای گرشاسبی و وضعیت او تاکنون اطلاعی در دست نیست.
این
مامورین سپس به منزل بهایی دیگری که ضیافت در آن برگزار شده بود، یورش
برده. تمام حاضرین را مجبور نمودند تا کارت شناسایی خود را نشان دهند و
کیف تمامی آنها را مورد بازرسی قرار دادند و در انتها میزبان ضیافت، آقای
مختاری را دستگیر، بازداشت و پس از چند ساعت بازجویی آزاد کردند.
در این حملات تعداد زیادی کتاب، جزوه،سی دی، عکس های مربوط به آیین بهایی و کامپیوتر صاحبخانه توقیف گردید.
آزار
و اذیت بهاییان ایران بعد از انقلاب اسلامی روندی صعودی داشته است. اگر
حقوق مسلوب شده در زمانی به ایشان بازگردانده شد، حقوق دیگری از ایشان سلب
گردید. اگر در مواردی آزادیی به ایشان ارزانی شد، محدودیتی دیگر بر آنها
روا داشته شد. با جوانانشان چون بازیچه رفتار کردند، کودکانشان را به سخره
گرفتند و روان این دل پاکان را با تهدید و فشار آزردند.
اما در این 4
سال اخیر با حاکمیت مسلم تفکر “حجتیه” که پایه و اساس تشکیل حزب خود را بر
بهایی ستیزی بنا کرده بود،این فشارها و برخوردهای غیر انسانی فزونی گرفت.
با دستگیری یاران ایران به عنوان مدیران جامعه بهایی ایران در اردیبهشت
87، این بیداد روند دیگری به خود گرفت. جامعه بهایی ایران از آنجا که 165
سال زیستن در زیر محرومیت و فشار با انواع حکومتها و اقسام بلایا را
آزموده است و نه دل به قدرتی بسته و نه از هیچ حکومتی توقع وفا داشته،این
بار نیز ، راه دیگری برای خود انتخاب کرد. این جامعه با ترس آشنا نیست، با
ناز و نوازش رشد نکرده تا به فریادی از میدان رود و بازمزمه های عاشقانه
نبالیده تا به توهین و افترا ابرو در هم کشد. آجرهای سختی و توهین و بلا
که بر سر و روی پیروانش پرتاب شده، به پرتاب کنندگان بازنگردانیده بلکه از
آنها بنایی ساخته و می سازد که بر فراز آن نوشته شده ” هرگز نمیرد آنکه
دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما”
زمانی که دولت
ایران، تشکیلات بهایی را تعطیل نمود و زهر خندش را به عالمیان نشان داد،
هرگز نمی پنداشت که سبب تقویت فرد فرد بهاییان ایران خواهد شد.
حال این
طور به نظر می رسد که قدم بعدی دولت ایران، حمله به فرد فرد بهاییان ایران
است و این با حمله به ضیافت آغاز شده است ولی زهی خیال باطل زیرا که با
این حملات حتی آنانکه خموده و بی تفاوت در کنجی آرمیده اند به حرکت می
آیند و در خود رسالتی انسانی، سراغ می گیرند . دیگر این بار طرف حساب، 7
نفر یاران ایران نیستند بلکه 300000 بهایی پیر و جوان و کودک و میان سالند.
نه! 7 میلیون بهایی دنیا!
باز هم نه! میلیونها ایرانی حق طلب و بیدار دل که مرزهای تعصب را گسسته اند!
و
آنان که کره خاک را یک وطن می دانند و تمام ساکنانش را هم میهن خود، به پا
خواهند خواست و بیداد را در هر جای دنیا فریاد می کنند و ننگ رسوایی بر
بیدادگران می ماند و خموشان!!
* ضیافت نوزده روزه یکی از
گردهمایی بهاییان است که هر نوزده روز یک بار برگزار می شود. در این تجمع
سه بخش عمده وجود دارد: بخش “روحانی” مخصوص خواندن دعا و مناجات و تفکر بر
معانی آن، بخش “اداری” مربوط به مشورت درباره مسائل جامعه بهایی و
پیشنهاداتی برای بهبود و رفع مشکلات و نیز پیشرفت روحانی و اجتماعی
بهاییان و سایر مردم می شود. در نهایت بخش ” اجتماعی “ست که با هدف عمده
الفت و محبت و تحکیم ارتباط بین اعضای جامعه بهایی صورت می گیرد. ضیافت
شامل همه اعضای جامعه بهایی می گردد و در آن فرصتی برای انتخاب مسئولین
جامعه بهایی در سطح محلی وجود دارد. اما پس از انقلاب 57 ، تمام محافل
انتخابی بهایی تعطیل گردید و در نتیجه این کارکرد ضیافت در ایران از دست
رفت .بهاییان در 30 سال گذشته محلی برای برپایی مراسم خود نداشته اند زیرا
که تمام اماکن آنان توسط دولت غصب گردید؛ بنابراین جلسات دعا، مشورت یا
ضیافت را در منزل خود و با تعداد محدود برگزار می کنند.
جلوگیری از دفن جسد یک شهروند بهایی پس از تخریب قبرستان منطقه
کمیته
گزارشگران حقوق بشر – جسد پوران بهرامپور شهروند بهایی ساکن ویلاشهر که
در تاریخ 5 آذرماه در بیمارستان منتظری شهر نجفآباد درگذشت تا این لحظه
همچنان در سردخانه بیمارستان نگهداری میشود و از تحویل آن به خانواده وی،
خودداری به عمل آمده است.
علیرغم پیگیری بستگان این مرحوم، حراست
شهرداری نجفآباد از تحویل جسد به خانواده خودداری نموده و تحویل جسد را
تنها در صورت دفن آن در قبرستان سگزی اصفهان ممکن دانسته است. همچنین
مسئولین حراست شهرداری نجفآباد اظهار نمودهاند در صورت عدم موافقت
خانواده خود به دفن جسد در قبرستان مذکور اقدام خواهند نمود.
لازم
به ذکر است در نیمه دوم شهریورماه قبرستان بهاییان منطقه ویلاشهر و
نجفآباد از شهرهای استان اصفهان برای هجدمینبار تخریب شد و از آن تاریخ
وزارت اطلاعات اجازه دفن هیچ شهروندی را در آن نداده است. همچنین در تاریخ
5 مهرماه 88 پس از درگذشت یکی از دیگر بهاییان منطقه و عدم تحویل جسد وی
به بستگان، مامورین شهرداری به بیمارستان شهید منتظری نجف آباد مراجعه
نموده و پس از تحویل گرفتن جسد از سردخانه بیمارستان، بدون اطلاع منسوبین
متوفی وانجام هرگونه مراسم خاکسپاری، به طور مخفیانه جسد را به اصفهان
برده و در قبرستان بهائیان این شهر دفن نمودند.
گفتنی است بنابر
اعتقادات بهائیان فاصله محل دفن اجساد از محل فوت محدود به ضوابطی است،
بنابراین آنان نمیتوانند جسد متوفی را در شهرهای دور به خاک بسپرند. بر
اساس مادهی 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر ” هرکس حق دارد از آزادی انديشه،
وجدان و مذهب بهرهمند گردد. اين حق شامل آزادی تغيير مذهب يا باور و نيز
آزادی اظهار مذهب يا باور به شکل آموزش، عمل به شعائر، نيايش و بجای آوردن
آيينها چه به تنهايی و چه بهصورت جمعی نيز میگردد.” علیرغم پذیرش مواد
اعلامیه جهانی حقوق بشر از سوی حکومت ایران، بهاییان طی سیسال گذشته حتی
از حقوق اولیهی خود نظیر برخورداری از حیثیت و امنیت شخصی نیز محروم
بودهاند و قبرستانهای آنان در شهرهای مختلف بارها مورد تعرض قرار گرفته
است و اکنون از دفن اجساد مطابق با اعتقادات دینیشان جلوگیری به عمل
میآید.
مقالات