مرگ حق هست و بقول مولانا ، دردی است کین درد را دوا نباشد. هر روز که در تبعید و مهاجرت زندگی می کنی هر زنگ تلفن بی وقت و یا ای میل های نخواسته را بازمی کنی هوری دلت می ریزد که عزیزی از دست رفته است و خاطرات گذشته و غم دنیا روی دلت تلنبار می شود.
صبح یکشنبه قبل از رفتن سرکار خواستم که ایمیل راباز نکنم که باز کردم و خبر درگذشت ایت الله منتظری را از دوستی در یافتم. سال 58 بود که آیت الله طالقانی پشتوانه مردم محروم و حامی شوراهای مردمی ، به خدا پیوست و اجل سد بزرگ جلوی استبداد ولایت فقیه را شکست و برد .
مردم ابران یکی از حامیان استقلال و شخصیت های ضد استبدادی خود را از دست داده بود. بنظر من اقای منتظری از آخرین نسل روحانیون و مراجع تقلید شیعیان بود که در کنار مردم ایران ایستاد و نه سکوت بی معنی ” تقیه ” را بر خود جایز دانست و نه نان از دین خورد. در حالیکه در بالاترین مسند قدرت نشسته بود ، برای حقوق نقض شده زندانیان سیاسی در ایران ، موضع گرفت و بر سر آن ایستاد . وی تنها روحانی بود که در برابر کشتار زندانیان سیاسی در سالهای 67 ایستاد و به همین نه تنها از مقام خود به عنوان ولی فقیه از دست داد که چندین سال در خانه خود زندانی شد و مورد توهین و بی احترامی قرار گرفت ولی تا اخرین لحظه بر سر اصولی که بر ان باور داشت و برای ان در زمان شاه شکنجه و زندانی شده بود ، ایستاد.
منتظری ، تنها کسی بود که سند مکتوب از قتل عام ناجوانمردانه زندانیان سیاسی 67 را در خاطرات خود ارائه داد . منتظری بر گردن بسیاری از زندانیان سیاسی دهه 60 که جان سالم از زندانهای قرون وسطائی و بدون قانون اوین و گوهر دشت و ساری و رشت و شیراز و اصفهان ، بدر بردند حق دارد.
فراموش نکنیم که زمانی منتظری برای آزادی زندانیان سیاسی و بر خورداری از حق انسانی زندانیان سیاسی تلاش کرد که وی در مسند قدرت قرار داشت .و با تمامی زندانیان سیاسی مرز بندی جدی سیاسی و عقیدتی داشت و مخالف آنان بود . نکته ای که در فرهنگ سیاسی ایران هنوز نهادینه نشده است .
حاج خلیل نجفی تعریف می کرد که میثم ( که بعد از لاجوردی رئیس اوین شده بود) در سال 64 به نزد منتظری رفته بود و گزارش بهبود شرایط زندانیان و آزادی برخی از زندانیان را داده بود .
منتظر ی به وی گفته بود که” من به تو گفتم برو همه را ازاد کن تو امدی می گی عده ا ی را ازاد کرده ای بلند شو برو هروقت همه را ازاد کردی بیا . “
منتظری به اخلاق سیاسی پای بند بود . دین فروش نبود . به مردم و کرامت انسانی باور داشت . رنج کشیده بود. درد مردم را می دانست و زبان گویای بسیاری از اقشار مردم ایران بود. به فکر زندانیان سیاسی و زندانیان عادی بود.
می توانیم با عقاید وی مخالف باشیم . حق هر کسی هست با اسلام و دین مخالف باشد . می توان با وی دشمن بود ولی هیچ انسان منصفی نیست که به حسن نیت و صداقت و پاکی آقای منتظری باور نداشته باشد . فراموش نکنیم که اقای منتظری میلیونها نفر مقلد داشت و لی هیچ گاه از احساسات مقلدان سو استفاده نکرد.
منتظری از شخصیت ها ی کمباب در سیاست ایران بود که هیچ گاه در برابر استبداد سکوت نکرد و بهای انرا نیز پرداخت.
خلا حضور منتظری ، یک فقدان بزرگ برا ی جنبش سبز هست زیرا وی اعتبار بالائی در فقدان مشروعیت استبداد ولایت فقیه داشت .
همانگونه که بسیاری از اقشار مرد م ایران در غم از دست دادن آقای منتظری عزادار هستند و تشیع جنازه وی نشان از محبوبیت مردمی وی دارد ولی در اردوگاه استبداد ولایت فقیه جشن برپاهست ولی اگر یزید توانست بر سر امام حسین ( ع) شادی کند و خوشی وی بسرعت از وی زایل شد . این جشن در اردوگاه استبداد، با هشیاری مردم و حضور بی شمار سبزها ی جوان در تشیع جنازه و ایام سوگواری سالار شهیدان ” راه حق و ازادی انتخاب ” امام حسین ( ع) به ضدخود تبدیل خواهد شد .
روحش شاد و راهش پررهر و باد .
عزا عزاست امروز ملت سبز ایران صاحب عزاست امروز