دسیسۀ سبز

در پیچ و خم دنیای سیاست ایران، دردناک تر از سکوت عالمان، دشوارتر از گناه هم خونان، غمناک تر از خیانت یاران و دلخراش تر از همدستی گستاخان، دسیسۀ سبز شیران کاغذی میهن است. این روزها، در میان هیاهوی وعده ها و خواسته ها، پیشنهادها و برنامه ها، معجون مسخرۀ “دمکراسی هدایت شده” یا “دمکراسی حداقلی” نسخۀ اسلامی دیگری است که مدعیان اصلاح طلبی حکومت ملاهان برای “مستضفان” به تنگ آمده پیچیده اند و جاهلانه به عنوان متفکر نواندیش مذهبی، ملت را دوباره به بیراه کشیده اند.

وارثان ایدئولوژی دکتر علی شریعتی ابلهانه راه نجات میهن را پریروز در ظهور امام غایب دیدند، دیروز در پیروی از خط امام جستند و امروز از سایه بان سیدان سبزگستر طلب میکنند. حلال زادۀ حجله اخیر این آقایان روشنفکر با مراجع تقلید، دسیسۀ سبز است و دسته گل نورسیده، اصلاح طلبی استبداد مذهبی می باشد.


گذشته ای سرخ و سیاه

از ابتدا، روشنفکران مذهبی ایران از میان فعالین خیابانی بودند که هویت اسلامی انقلاب را برنامه ریزی کرده و پایه گذاران نظام خودکامۀ ملاهان به شمار میایند. پس از انقلاب، با بنیان گذاری خط امام و مشارکت و حمایت از آن خط، به سیاست حذف گروهای غیر وابسته پرداخته و در اورگانهای دولت همدستان جلادان رژیم بودند. سازمان اطلاعات ایران زادۀ بذر شیران کاغذی میهن است و مسئولیت انقلاب فرهنگی و تصفیه و پاکسازی استادان و دانشجویان “غیر خودی” از مراکز علم و دانش و هنر ایران بر دوش این آقایان سنگینی میکند.

بعلاوه، برخلاف اشتیاق نویافته اشان برای حق و آزادی، رهبران جنبش اصلاح طلب پشتیبان همان جنایتکاران مذهبی هستند که در قتل عام زندانیان سیاسی در دهه شصت نقش عمده ای بازی کردند. در واقع، هدف اساسی نخبگان “دمکراسی حداقلی،” نجات ملت از جور اقتدارگی مذهب و برقراری حکومت ملی، بدون قید و بند دینی، نمیباشد. در گذشته، اگر سرکوب دشمنان اسلام، سانسور قلم و گفتار ضد اسلامی و سرزنش کردار غیر اسلامی مورد تائید شیران کاغذی میهن بود، فراخوان “دمکراسی هدایت شده” نمیتواند بیش از آزادی مطلق مسلمین روشنفکر در ضرب و شتم “غیر خودی ها” باشد. بر این مبنا، دسیسه گران سبز قادر به هدایت اعتراضات کنونی بسوی تحولی بنیادی نیستند.

بنابراین معمای اختلاف کنونی آنان با حکومت روحانیان چه هست؟ چرا دست در دست جلادان منبر، قتل جان و غارت مال ملت دیگر مجاز نیست؟ چرا مدینه فاضلۀ متفکران نواندیش مذهبی به کورۀ جهنم آنان تبدیل گشته است؟ چرا به بن بست کنونی با ولایت فقیه رسیده اند و چگونه راه نجاتی برای اسلام خود میجویند؟


خودی ها و غیر خودی ها

آغاز اختلافات اصلاح طلبان با اصولگرایان رژیم اغلب به دوم خرداد 1376 ردیابی شده و وابسته به ریاست جمهوری سید محمد خاتمی تلقی میشود. در واقع، چنین نمائی تحولات دهۀ شصت و هفتاد و شکل گیری قدم به قدم حکومت مستبد اسلامی را در این دوران کاملا نادیده میگیرد.

ظهور جناح اصلاح طلبی در رژیم جمهوری اسلامی ایران بیش از هر چیز معلول محیط خفقان و رعب و وحشت شهروندان از روحانیت حاکم بود. در حالیکه هر گونه زمزمۀ سیاسی و اجتماعی فقط از درون حکومت و از زبان “خودی ها” تحمل میشد، “غیرخودی ها” را به فعالیت در انجمن های اسلامی جذب کرده و ریشه تناقض را در آرمانهای نظام مستقر نموده است.

همچنانکه “غیرخودی ها” فعالیتهای سیاسی و مدنی خود را گسترده تر کردند و توده های مردم از دست رژیم مستبد به تنگ آمدند، شیران کاغذی میهن نگران تر گشته و بزودی به این نتیجه رسیدند که خطری فراگیر نهاد انقلاب و حکومت اسلامی را تهدید میکند.


سبزها در آپازیسیون

علیرغم تجربه تلخ سه دهۀ اخیر، متفکران نواندیش مذهبی هنوز سجده به درگاه حکومت دین میکنند و طالب مقام نظارت مذهب بر قدرت هستند. سی سال ظلم و جفای مسلمین، روشنفکران مذهبی را نگران سرنوشت اسلام در ایران کرده است و با دست پاچگی، به دنبال اثبات بیگناهی دین و هنوز در پی “تولد دوباره اسلام” و بازشناسی “هویت ایرانی اسلامی” خود، دسیسۀ سبز را بنیاد گذاشته اند.

روشنفکران مذهبی میهن دوازده سال است که تلاش کرده اند تا با مسالمت، چهره دمکراسی را بر نمای استبداد دینی جهل کنند. ولیکن همانند ریاست جمهوری سید محمد خاتمی شکست خورده اند. در عوض، در چند ماه گذشته، با حضور گستردۀ انجمن های اسلامی در صحنۀ مخالفت با ریاست جمهوری احمدی نژاد و فعالیت عظیم و سازمان دادۀ آنان در انتخابات اخیر و تظاهرات متعاقب، متفکران نواندیش مذهبی جاعلان نهضت سبز بر سیمای دسیسۀ خود گشته اند.

اگرچه حضور شیران کاغذی میهن در صحنۀ سیاست ایران پدیدۀ تازه ای نیست، اهداف کنونی آنان هنوز برای ملت ما نهان است. این روزها، وظیفه درمان “مرض بی مذهبی” میان ایرانیان و خصوصاً جوانان میهن، جلوگیری از بازگشت آئین باستان یکتاپرستی، مهارکردن عداوت ایرانیان با سیدان، ابقا تسلط اسلام در زندگی روزانۀ ملت، ترمیم و بازسازی نظام کنونی و همچنین تطهیر چهرۀ گناهکار مسلمین، روشنفکران مذهبی میهن را، دست بر سر زنان، دگر بار به عرصۀ سیاست آپازیسیون پرتاب کرده است.

اخیرا بخش عمده ای از گروه های اسلامی در آپازیسیون به رهبری شیران کاغذی میهن وقت و انرژی خود را صرف “ایران نمایی” کرده اند و خود را وارث تمدن اجداد ما اظهار میکنند. هرگونه انتقاد از اعراب متجاوز، تلقین دین اسلام بر قوم عجم و پذیرش آن از جانب تبار آریا، توهین و اهانت به هوش و بینش ایرانیان باستان مجسم میشود. گذشته از این، کلیه تضاد میان تمدن پارسی و فرهنگ اسلامی به سرعت، تبعیض نژادی جلوه داده میشود و مورد انتقاد شدید قرار میگیرد.


طناب سبز

هم زمان با گسترش ناآرامی در سراسر کشور، هیچ سندی یا رویدادی نمیتواند چهره فریبکار متفکران نواندیش مذهبی را بیشتر از “هشدارهای کلیدی” شبکه جنبش راه سبز (جرس) افشا کند. در حالی که رشادت ملت در رویارویی با نیروهای انتظامی وسعت گرفته و ایرانیان دلیر در تظاهرات از خود دفاع کرده اند، شیران کاغذی میهن نگران سناریوسازی صدا و سیما بر علیه سبزها می باشند و از تکرار اشتباهاتی همانند پاره کردن تصویر امام خمینی در “کارناوال عاشورا” هشدار میدهند.

انگار تجاوز به جوانان ایران در زندانهای رژیم، زیر گرفتن معترضان توسط خودروی پلیس و دوباره رد شدن از روی پیکر بی جان آنان، تیراندازی به قلب پاک و بیگناه ندای ایران، و بازداشت و شکنجۀ شهروندان، به ملت ظلم کشیده ما حق پاره کردن عکس رهبر جلادان حکومت را نمیدهد. ولیکن درد متفکران نواندیش مذهبی نه این است و نه آن. حفظ حرمت امام خمینی و جلوۀ احترام بی قید و بند به قصاب پیر، برای شیران کاغذی میهن مهم تر از دادخواهی ملت است. هرگونه جسارت به پیشوای نظام اسلامی باعث محنت و عذاب این آقایان روشنفکر میشود و بر اعتبار و آبروی سبز آنان در برابر چشمان امت مسلمین لطمه وارد میکند.

در حالیکه شعارهای جمعیت در تظاهرات چند ماه گذشته از اصلاح طلبی گذشته است و حکایت از روند براندازی رژیم و بنا نهادن حکومتی ملی و ایرانی را دارد، شیران کاغذی میهن مضطربانه فهرست شعارهای “متین و محترمانۀ” خود را در روز 21 بهمن 1388 انتشار میدهند. حتی با نگاهی مختصر و مرور سریع شعارهای توصیه شده، مشخص میشود که هدف دسیسۀ سبز رام کردن نهضت افسار گسیخته ملت ایران است.

در عین حال، اعمال دسیسه گران سبز دلالت بر بی میلی آنان به مقابله با نظام را دارد. متفکران نواندیش مذهبی به دنبال افزایش فشار بر حکومت خودکامۀ اسلامی نیستند. گسترش تظاهرات و برنامه ریزی برای اعتصابات متداول در سراسر کشور، در چهارچوب دسیسۀ سبز نمیگنجد. از اینرو، هرگونه برخورد خشونت آمیز با رژیم چندین تأثیر ناخواسته بر سیمای سبز شیران کاغذی میهن خواهد داشت.

از جایی که، به نقل فرماندۀ نیروهای انتظامی ایران، “دورۀ مدارا” با تظاهرات اتمام یافته است، آغاز اعتصابات باعث گسترش برخوردهای خیابانی خواهد شد و ملت دادخواه ایران را بر علیه نظام جنایتکار تحریک خواهد کرد. بویژه، اگر روند انقلابی نهضت افزایش یابد، پایه های حکومت اسلامی ضعیف گشته و نوید سقوط نظام را با خود به همراه خواهد آورد. دریغا اگر تاریخ نویسان، گناه متلاشی شدن آخرین حکومت اسلامی در ایران را به گردن متفکران نواندیش مذهبی بیندازند.

در انتها، هم چنانکه اصولگرایان رژیم ریسۀ دار فرزندان میهن را آماده میکنند، اصلاح طلبان سبز وفادارن نظام باقی میمانند و در پی مهارکردن توفان خشم ملت، وعدۀ عدالت اسلامی را به ما میدهند. از زخم فشار استبداد قرون وسطائی بر گلوی ملت ایران هنوز خون میچکد.

چه فرقی میکند اگر طناب سبز باشد یا سرخ و سیاه…

———————————
منابع
هشدارهای کلیدی برای راهپیمائی 22 بهمن – ویرایش نهایی، جنبش راه سبز (جرس)
http://www.rahesabz.net/story/9854/

تولد دوباره اسلام، دکتر علی شریعتی، بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
http://drshariati.org/show.asp?id=98

پلیس ایران: دوره مدارا با مخالفان تمام شد
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/12/091230_o…

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!