عبيد زاكاني را گفتند اسلام را چگونه ديدي؟
گفت دين عجيبي است..چون در آن وارد شوي سر آلتت را ببرند و چون خارج شوي سر خودت را. و شعری از اینجانب:
مکن بی حرمتی بر قاتل صدها جوان و پیر
که در فرهنگ استبداد قاتل حرمتی دارد
مکن پاره تو عکس آن امام راحل ما را
که پیش زورگویان عکس آقا هیبتی دارد
اگر که کشت به یک امضا هزاران نوجوان و پیر
به ما گفت او که این کشتار خود یک رحمتی دارد
اگر که رهبر دین میکند تائید کهریزک
به ما گوید که از پروردگارش آیتی دارد
زبانت لال اگر گیری تو ایراد از رفرمیست ها
که آن اعمال آنها نیز خود یک علّتی دارد
چنین گوید ز دینداری و بر رفتار خود بالد
بدین علت که در چنگال خود یک ملتی دارد