روشنفکری دینی که به راستی از زمان انقلاب مشروطه شروع شده بود، میکوشید اسلام را در چهار چوب دنیای مدرن تعریف کند. بازرگان و سحابی میکوشیدند آن را با علم و مدرنیته قرن بیستم هم سؤ نشان دهند، شریعتی آن را با نهضت چپ و انقلابی قرن بیستم همسو کرد و سروش به آن قالب پذیرفته شده فلسفی مدرن داد. کار این بزرگان همه ستودنی و قابل ستایش است. آنها برای نسل قدیم، دریچهای به دنیای مدرن باز کردند بی آنکه اساس اعتقادات و بستر فکری آنان را متلاطم کنند. ولی به راستی کار روشنفکران دینی تمام شده است و اینک احیا گران دینی هستند که میبایست مشعل به دست گیرند. اگر روشنفکر دینی میکوشید اسلام را آن چنان که هست در قالب زندگی مدرن تعریف و آن را همخوان کند، احیا گر دینی تیغ نقد را بر میدارد و اسلام را از درون میاراید، آن چنان که با مدرنیته همسو شود. احیا گران دینی معنویت را خارج از چهار چوب دین میبینند و میکوشند دین را آن چنان پالایش کنند که با معنویت و عقلانیت انسانی همخوان باشد. کاری که شجاعت و از جان گذشتن طلب میکند ، ولی نسل جوان ایران به راستی ظرفیت این تغییر و تحول را دارد.