اما در این شرایط شعار «مرگ بر موسوی» که از سوی عناصر وابسته به حاکمیت سر داده میشود، عملا حاصلی جز تثبیت موسوی به عنوان رهبر تمامی جریانات رقیب حاکمیت ندارد و از منظر سیاسی او را به بدیل یا نگاتیو رهبر نظام تبدیل میکند. با این شعار، نظام (یا باقی مانده آن) عملا به صورت نقطه مقابل موسوی و جنبشی که با نام وی شناخته میشود، تعریف میشود؛ همانطور که در پاییز و زمستان ۵۷ عملا آیت الله خمینی در نقش بدیل محمد رضا شاه ظاهر میشد و حضور و تاثیرش در سیاستها و رفتار نظام سابق مشهود بود.
کنش زبانی و گفتمانی موسوی با مفهوم «خط امام»، موجب شد رهبر نظام از موضعی تدافعی در جایگاه سخنران ظاهر شود و با سفسطه و لفاظی و تشبیه خود با حضرت علی، تلاش کند خود را از اتهام خروج از خط امام تبرئه نماید! این در حالی است که مجموعه عملکرد موسوی در چارچوب جنبش سبز تعریف میشود و اگر به فرض اثبات شود که فرقه حاکم در انطباق کامل با عقاید بنیانگذار ن… >>>