تو رو یادم نمیاد….
اونچه از خاطرههای تو برام مونده بجا
مثل نقاشی آبرنگه که چار ساعته زیر بارونه
بارونش عمر منه
نقش اون نقاشی هم چشمای تو
میدونم کوچهای بود….میدونم خونهای بود
میدونم چشمایی بود مونده به در
دل دیوونهای بود
دل دیوونهای بود
***
تو رو یادم نمیاد….
چیزی که یادم میاد
مثل خواب خوب دیشب میمونه
چیزی از قصه اون خواب دیگه یادم نمیاد
ولی اینو میدونم
همین الان
ضربان قلب من به یاد اون خواب میزنه
میدونم لیلیای بود
میدونم مجنونی بود
میدونم آدمی بود چشم به راه
درد بی درمونی بود
درد بی درمونی بود…
مرداد ۱۳۸۹