اگر چه بحث جدیدی نیست و رد پایش را در درازنای تاریخ مدون ایرانزمین میشود یافت ولیکن بدلیل انسداد برونرفت از شرایط موجود در ایران دوبار بحث شیرین قدیمی مطرح گشته است.
البته منظور همان حواله دادن شرایط بهتر به آینده نا پیدا بر مصداق استدلال چوبین ایران از این دوران و بدتر از آن زیاد دیده و از سر گذرانده و باید دیدی “هزاره ای ” به اوضاع داشت است. عبید به درستی در اخلاق الاشراف میگوید:
دروغی که حالی دلت خوش کند
به از راستی کت مشوش کند
ولیکن چه میشود کرد با کرور اندر کرور ایرانی پیر و جوان که اهل دیدگاه ” هزاره ای ” نیستند و هزاران از آنها سیر از جان هر روز و ساعت مورد ضرب و جرح و شتم و حتی قتل نظام پر برکت. افرادی مانند شادروان علامه سعیدی سیرجانی که ایندست حرفها تو کتش نرفت و جان بر سر آن داد. این بیت از اوست :
بنزدیک من با ستم سوختن
گواراتر بود با ستم ساختن
پر بدک نباشد اگر آندسته از “هزاره ای ” ها که چشم امید به اصلاح نظام پر برکت دوخته اند به دهقان آزادۀ ایران حکیم طوس مراجعه کنند که انگاری از هزار و اندی سال پیش به آنها میگوید:
درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش بر نشانی به باغ بهشت
ور از جوی خُلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهدِ ناب
سرانجام گوهر به کار آورد
همان میوۀ تلخ بار آورد