سخن های روز : مهمترين دستاورد انقلاب اسلامی

مهمترين  دستاورد انقلاب اسلامی – کورش، مفيم تهران – سکولاريسم نو

. انقلاب اسلامی هم، با تمام تلخی ها و رنج ها و هزینه هایش، یک دستاورد مهم به همراه داشت و آن این بود که یکبار و تقریباً برای همیشه مشخص شد مذهب و مذهبیون نمی توانند ادارهء سیاسی و اقتصادی کشور را به عهده بگیرند. مهم ترین دستاورد این دوران تلخ ظهور خواست «جدایی مذهب از امر حکومتی» است. برخی گمان می کنند این خواسته طلب نمودن کالایی لوکس و دور از ذهن برای ایران است. من ولی هم در شهر و حتی روستاهای ایران افراد میانسال و حتی پیرمردهایی را دیده ام که خواهان جدایی مذهب و نهاد حکومت بوده اند. گمان می کنم در طول تاریخ ایران، کشور ما تا این اندازه به سکولاریسم نزدیک نبوده است.  عواملی که باعث چنین نظری در من شده اینهاست: دروغ از آب در آمدن تمام وعده های خمینی در نوفل لوشاتو، کشتارهای وسیع از مسئولان نظام پهلوی بدون رعایت کوچکترین اصول دادرسی، برخورد شدید خمینی با افرادی نظیر آیت الله شریعتمداری و به طور کلی طرفداران اسلام سنتی، دشمنی خاص خمینی و همفکرانش با ملیت و هویت ایرانی، قتل عام زندانیان دهه 60، از بین رفتن استقلال نهاد مرجعیت و تبدیل شدن اکثر روحانیون به جیره خواران حکومتی به جای آن که مبلغ معنویت و اخلاق باشند، بی اخلاقی فزاینده جامعه و گسترش پدیده هایی مثل”قتل ها”، “اعتیاد”، “خلف وعده”، “گسترش دروغ”، “ریا کاری”، “تظاهر مذهبی”، “فرهنگ دورویی”، “رشوه خواری”، “خرافه گرایی” و مانند اینها. نيز آشکار شدن دزدی ها و تخلفات مالی اکثر سران جمهوری اسلامی که مسئولیت ها و مقام های دولتی را تنها «تکلیف شرعی» اعلام می کردند، ضربه خوردن واضح مبانی سنتی مذهب در ایران که قبل از انقلاب اسلامی برای کثیری از افراد جامعه مقدس بود، تداوم سرکوب، ناکارآمدی آشکار اقتصادی، بیکاری، فرار مغزها، تورم و گرانی کمر شکن، تضییع کامل حقوق اقوام ایرانی و مذاهب غیر از اسلام، معاملات پنهانی رژیم با آمریکا و غرب و فحاشی علنی و تبلیغ نفرت از غرب در رسانه های دولتی. البته فهرست جنایات و ضعف های حکومت اسلامی بیش از اینهاست ولی به گمان من ایران آینده، برای بقای تمدنش و زندگی مردمانش در رفاه نسبی، راهی جز مبارزهء همه جانبه با حکومت مذهبی ندارد. هر یک روزی که این حکومت بیشتر عمر کند بیشتر ایران را به جهنم بنیاد گرایی و تبعیض و جهل و خرافه و ستیز با دنیا پیش می برد.

تصاحب دولت برای همیشه یعنی مالکیت بر دولت غیرقانونی است. هردولتی و هر منصبی باید موقت باشد. وجود دولت مادام العمر و منصب مادام العمر مساوی دیکتاتوری است. بنابراین به طور مشخص جنبش سبز باید دو هدف معین را دنبال کند: هدف موقتی و میانجی گر«تسخیر دولت » و دیگری هدف دائمی، بدون میانجی، در خود و برای خود«تشکل های جامعه مدنی». امروز ما با مشکلی به نام یک دولت غیر دموکراتیک رویاروئیم که با اعمال زور مانع از تحقق تشکل های جامعه مدنی (احزاب، اتحادیه های کارگری، اتحادیه اصناف،تشکل های زنان و….) می‌شود. این مانع باید کنار زده شود و به جای آن دولتی دموکراتیک پدید آید.

يک طرح اوليه درباره مشی مبارزاتی سکولارها در موقعيت کنونی – مجيد سيادت – عصرنو

چگونه می توان به صدای مستقل و قدرتمندی دست پیدا کرد؟ این هدف مسلماً از راه تخریب چهره های سرشناس جنبش مردمی بدست نخواهد آمد. اقدامات و اظهاراتی که دیگر نیروهای جنبش را تضعیف کنند، دست آخر به نفع نیروهای سرکوبگر تمام می شوند. ما باید از همه نیروهائی که در راه کسب آزادی مبارزه می کنند دفاع کنیم وکاری کنیم که اردوگاه وسیع آزادی خواهی از هر فرصت و هر امکانی برای قدرت یابی استفاده کند.  صدای مستقل سکولارها در پروسه ای کسب می شود که آنها به وظیفهء تاریخی خود عمل کنند. در پروسه ای که برتری تفکر سکولار را برای همه مردم، در عمل، در تجربه زندگی و مبارزه، آشکار می کند. باید بتوانیم نقاط ضعف چشم انداز دولت ایده ئولوژیک را برطرف کنیم. باید مشکلات حاصله از آن چشم انداز را برطرف کنیم. این کار باید به نحوی باشد که به تقویت جنبش مردمی بیانجامد. بکوشیم مشکلات را “برطرف” کنیم، نه اینکه بکوشیم ضعف ها و نواقص سیاست های کنونی را “برملا” کنیم. بین سیاستی که می خواهد ضعف ها را را برطرف کند و سیاستی که می خواهد آنها را بر ملا کند خط تمایز فاحشی وجود دارد. باید نشان دهیم که آزادی مردم ایران بدون آزادی و برابری ملیت های مختلف، بدون آزادی کامل “عقیده” و برابری معتقدین به ادیان و مذاهب گوناگون، بدون مبارزه با اجحافات و خرافات علیه زنان، و بدون مبارزه برای کسب کامل حقوق بشر، به دست آمدنی نیست. صدای مستقل سکولارها ی دموکرات در پروسه مبارزه ای برای این آزادی ها، در خدمت تکامل مبارزه مردمی امروزی، شکل می گیرد. در این روند، شبکه های خود جوش و محافل پراکنده مبارز انسجام درونی می یابند و با یک دیگر رابطه پیدا می کنند.

این «ما» کجا ایستاده است؟ – امین حصوری –  مجله هفته

ما» یی که موضوع پرسش است هیچگاه به طور جدی در صدد آن نبوده است که صدای مستقل خود را بنیان نهد. بلکه موانعی که استبداد پیش روی او نهاده است، همواره او را سوق داده است تا به صدای دیگران در آویزد و به تقویت آن همت گمارد و حتی، با توهمات خودفریبانه ای، خود را در آن گم کند. از همین رو در بزنگاه های تاریخی حنجره اش در خدمت فریادهایی قرار گرفته که از آن خودش و از جنس دغدغه هایش نبوده است.  در جنبش اخیر، این «ما» عمدتاً خود را در اختیار جناح اصلاح طلب قرار داد. سپس ناچار شد قدم به قدم اشتباهات و کاستی هایی را که به نام جمعی او انجام می شد توجیه نماید و، با هزینه ی خود، اصلاح طلبان را در مقابل نقدهای منتقدان محافظت کند. اکنون که اصلاح طلبان با همیاری صدای «ما»، جنبش را خانه نشین کرده اند، جای شگفتی نیست که به «مصلحت» رویارویی با خطر جنگ، حاکمان و جانیان را به مصالحه دعوت کنند و مردم را برای رسمیت دادن به این «آشتی ملی» فرا خوانند . اینکه آیا این بار هم «ما» صدایش را قربانی پوپولیسم اصلاح طلبان خواهد کرد و، به بهانه ی جنگ، مردم را به آشتی با حاکمیت دعوت های خواهد کرد، به عملکرد هر یک از «ما» بستگی دارد. جان کلام آنکه تنها ابزاری که «ما» در اختیار داریم نیروی جمعی خود ما و صدای مستقل مان است که باید آن را با تمام وجود صرف برساختن گفتمان های مترقی، و ایستادگی بر آنها و پرورش اجتماعی آنها، کنیم. در این صورت ما، به رغم حضور همه ی قدرت ها، توان زیادی برای زایش تغییر خواهیم داشت. اما وقتی به دیگران نیابت می دهیم که ساختن سرنوشت ما را در دست بگیرند، در جستجوی راه میانه، نه تنها امکان تغییر، بلکه خودمان را هم انکار کرده ایم

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!