بیت اول:
بارها گفتهام و بار دگر می گویم که من دلشده این ره نه به خود می پویم
تفسیر: اینو البته قبلا هم چند بار گفتم، ولی خب برای اونهایی که نفهمیدن یه بار دیگه هم میگم که همه خوب شیر فهم بشن: بابا! من اگه این راه رو میرم، واسه این نیست که خودم میخوام برم، یعنی دست خودم نیست که این راه رو دارم میرم. یه چیزی من رو تو این راه میکشونه…و دّوُمَندِش، باید بدونین من یه جورایی دلشده هم هستم که این راه رو دارم میرم. اصلا شما فیلم “دلشدگان” علی حاتمی رو دیدین؟ من یه چیزی تو اون مایه هام. این فیلم رو باید ببینین تا بفهمین چی دارم میگم. واسه همین هست که دس خودم نیست که این راه رو میرم. “دلشده” نیستین که بفهمین من چی میگم آخه…دل شده هاش میفهمن رفتن این راه یعنی چی…!
بیت دوم:
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم
تفسیر:آهاااان…..! حالا یاواش یاواش داریم میریم سر اصل مطلب! باباجان من! مشکل اینجاست یه سری که پشت آینه هستن و نمیفهمن چی به چیه، و خدا روبنده نیستن، نشستن اونجا فک میکنن من عین طوطی هر کی هر چی گفت، همون رو بلغور میکنم، ویا اینکه وقتی میفهمن حرفهای من اوریجینال هست و از اون خوششون میاد و فکر میکنن من مث طوطی دارم حرفای قشنگ قشنگ میزنم که دل همه رو ببرم .خدمت این دوستان عزیز باید عرض کنم، اصلا اونجوریا که فک میکنین نیست. حالا درسته ممکنه حرفای من به دلتون بشینه و به به و چهچه کنین؛ ولی باهاس بدونین، من دست خودم نیست که این حرفارو میزنم…یه اوسّایی اون بالا نشسته میگه بگو، خوب منم میگم! اونه که همه کاره اس. اینحرفا مال اونه، اجازه اش هم دارم، حق کپی رایتش هم به من داده… منکرش نیستم. این حرفا مال اونه ، اینو همین جأ میگم یه وقت فردا نگین نگفتی،…مسئولیت قبول نمیکنم… حالا هی شما بگین قربون دهنت، به به، چه چه ..اینا کِرِدیتِش میرد برای اون…
بیت سوم:
من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست که از این دست که او میکشدم می رویَم
تفسیر: اینا رو خوب گوش کنین که خیلی مُهِمه!
ببینین! من ممکنه همه جور آدمی باشم. ممکنه مث یه خار باشم، ویا مث یه گل. هیچوقتش هم ازخودم تعریف نکردم، واسه هیشکی هم شاخ نشدم. ولی باید بدونین هر جور که هستم -باخوب و بدش کار ندارم؛ یه باغبونی- یه بابائی، یه آدم همه کاره یی- اون بالا بوده که من رو این ریختی در اوورده. اون باغبونه بوده که مثلا منو مثل یه علف، ویا مث یه گل قشنگ، ویا حالا هر کوفتی که هستم در اوورده. اگه خوب بودم، ویا اگه اون باغبونه گل قشنگی کاشته، خوب یه صلواتی بفرستین به روح پدرمادرش. اگرم شدم مث یه خار و علف هرز و این جور چیزا، خوب بازم برین یقه اون رو بچسبین. من کاره یی نیستم، من دست پروردهٔ اون باغبونه هستم… اون بوده که چمنا رو زده، آب داده، کود داده، وجین کرده… چه میدونم، خلاصه همه کاره اون باغبونه بوده نه من؛ کاپیش؟؟!
بیت چهارم:
دوستان عیبِ منِ بیدل حیران نکنید گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
تفسیر: اینجا صاف میریم سراغ رفیقامون و حرف دلمون رو، بی رودرواسی بهشون میگیم: شماها واسه چی اینقد ایراد میگیرین؟ نمیبینین منِ چقدر حیرونم، سرگردونم، چقدر اوضاعام قمر در عقربه؟؟ چرا دو زاریتون نمیافته؟ چرا گیر میدین اینقد؟! بابا منِ اوضاع مالیام خرابه، دارم یه تیکه از طلاهای خانومم رو میفروشم به پول نزدیک کنم.! حالا باید اینو هوار بزنم؟! دلتون خُنَک شد؟…
حالا فعلا تو مرحله قیمت گذاری هستیم، نمیخوام تو سر مال بزنن، یه بابائی پیدا شده قراره یه قیمتی بده، همه میگن تو این کار وارده و صاحب نظر، ولی منِ که چشم آب نمیخوره، خدا به خیر کنه…دار و ندارمون رو دادیم رفت…شما هم هی ایراد بگیرین…!
بیت چهارم:
الان صاحب نظره اومد رو خط سل فونم…شرمنده…وقت ندارم باید برم…. ایشالا بعدا…
آبان ۸۹