کبوتر با کبوتر , باز با باز
شود شعرم اینگونه آغاز
کبوتر مهربونه , سفیده
نشانی از وفا , از صلحه
از باز من اکنون اطلاع زیادی ندارم
چگونه دنبالِ شکار است , من ندانم
همی دانم سخت مشغولِ کار است
از کبوتر می نویسند داستانها
چه شعرهایی در وجهش می سرایند
بگویند بس از سفیدی , از پروازها
پس اینگونه شعرم را می دهم پایان
نخواهم بدانم من بسیار از باز
تنها کبوتر را می دهم امروز پرواز
آناهید حجتی