ارادت قشرهایی از جامعه ایران به باورهای وارداتی، تنها در کینه و دشمنی با تاریخ و فرهنگ بومی تجلی پیدا کرده و عیار آن محک میخورد.
به عبارت دیگر؛ چپ های ترجمه؛ با چپ های بشر دوست انسان گرا( اومانیست) اشتباه نشود، هویت خود را در عناد با سلسله های پادشاهی مارکس و انگلس نخواندۀ ایران متبلور و پیدا میکنند.
چپول-اسلامیستهای فوکولی تیپ شارلاتان علی شریعتی؛ دلباختگان به شتر گاو پلنگ ” ملی-مذهبی “، هم با تاریخ ایران مشکل دارند و هم با قرآن صاف و صوف و بزک نشدۀ “آخوند های متحجّر”.
و دست آخر صنف ” روحانیون ” که علناً ایرانیان ماقبل اسلام را “وحشی ” میدانند؛ پس از پیروزی انقلاب خوش عاقبت و قبضۀ قدرت به آن دو دسته اولی تیپا زدند و مشغول رتق و فتق امور بر اساس روش مألوف صحرایی هزار و چهارصد و اندی سال پیش میباشند.
ناگفته نماند؛ قشری هم هست که وعدۀ احیای عظمت ایران باستان را میدهند و آشی میپزند که اگر خورده شود دهان همه خواهد سوخت.
و صد البته؛ ناکارآمدی های خود را هم همه به گردن از مو باریکتر ” فرهنگ منحط ایرانی ” میاندازند.
پیدا کنید منحط، پست و به زیر آمده، را !
تبریک