از زمانیکه رضا پهلوی اعلام کرد که در پی کشاندن خدایگان امام معصوم علی آقا رهبر به پای میز محاکمه بخاطر جنایت علیه بشریت است، حملات به او بر پایه ترس از پی آمد فعالیتهایش تشدید شده.
البته با وجود عواقب کیفری دادرسی بین المللی به جنایت علیه بشریت در ایران و سابقه مشعشع کارگزاران نظام پربرکت، “اصلاح طلب” و غیره؛ این واکنشها دور از انتظار نمیباشد.
یکی چنین استدلال :
“طرح بحثهای انحرافی و اغراقآمیزی مانند «جنایت علیه بشریت» – که عملاً نیروهای متخاصم و نظامی را دعوت به عمل میکند – میتواند خطرناک و زیانبار باشد.”*
به عبارت دیگر؛ بیشمار ایرانیان تکه پاره شده، تجاوز جنسی، اعدام و سنگسار شده، منجمله هزاران زندانی که در عرض چند روز بصورت سازمان یافته سر به نیست شدهاند- قتل عام سال ٦٧ در زمان ریاست جمهوری سید علی خامنهای و نخست وزیری میرحسین موسوی خامنه – جنایت علیه بشریت نمیباشد.
بنابراین؛ حتی “طرح” بحث “اغراق آمیز” جنایت علیه بشریت در ایران، “دعوت” به تهاجم نظامی است.
سئوال:
در قاموس حقوقی و کتاب شرعیات اینان، ارتقاء جرم به جنایت علیه بشریت، قتل سازمان یافته چند هزار ایرانی دیگر را میطلبد؟
آیا میشود با استناد به ایندست استدلالات آب دوغ خیاری از وظیفه انسانی و ملی عدالتخواهی برای قربانیان چشم پوشید؟
تبریک
* “در پاسخ به انتقاد شکایت رضا پهلوی از آیتاله خامنهای” به قلم محمد مصطفایی در اینجا .