تداوم استبداد در زمان فرزند رضا شاه چنان فضا را سترون کرد و جلو رشد و خلاقیت را گرفت که وقتی انقلاب چهره نمود جامعه از نظر خلاقیت عقبتر از زمان مشروطه بود و هنوز «سیر حکمت در اروپا»ی علی اصغر حکمت، آثار ملکم خان و میرزا فتحعلی خان آخوندزاده و سید جمال اسدآبادی و مدرس بهترینها بودند. این فقر فکری و کمبود شخصیتهای معتبر چنان بود که محمدرضا شاه حتی یک فروغی و قوام و سید ضیاء نداشت که او را از مهلکه برهاند.ما این تجربه را بار دیگر در انقلاب اسلامی از سر گذراندیم. اگر در آغاز انقلاب چهرههای شاخصی مثل دکتر یزدی، دکتر بنیصدر، دکتر بهشتی، مهندس بازرگان، علی اصغر حاج سیدجوادی و مصطفی رحیمی را در اپوزیسیون زمان شاه داشتیم حال تنها کوتولههای سیاسی در میدان ماندهاند و فضای فکری هر روز فقیرتر و غیرسازندهتر میشود.کوتاه کلام آن که تجربه صد ساله گذشته به ما آموخته اس… >>>