هدیه سال نو
به سلامتی سالِ نو
سالِ دو هزار و ده کارش تموم شده، نشده هنوز؟
٢٠١٠!
چه سالِ بدی بود، چقدر خشن و پُرسوز!
چه سالِ خوبی بود، چقدر خندیدم هر روز!
بعضی روزاش کنار یار،
بعضی روزاش تو فکرِ دار
بعضی روزاش شق مثلِ چوب
بعضی روزاش نرم و خوب،
بعضی روزاش مثلِ بازوکا
بعضی روزاش مثلِ بنانا
بعضی روزاش، ترس از لباس شخصی
بعضی روزاش خر تو خری
بعضی روزاش بی روسری
بعضی روزاش گرسنگی
بعضی روزاش هواش آبی
بعضی روزاش خاکستری
بعضی روزاش…
خوب بسه دیگه…
بذارین از همش یاد بگیریم،
از هر چی که بود
از هر چی نبود
یاد بگیریم از بودنش،
یاد بگیریم از نبودنش،
غنی کنیم این عمرمون
بهتر کنیم اخلاقمون
به سلامتی سالِ نو،
هدیه ای که هنوز باز نشده،
شاید داخلِ بستهء زیبای اون
پُر باشه از آنچه انتظارشو میکشیم
و در حالی که انتظار میکشیم
نعمتهامون رو “اعطاء شده” ندونیم
همین الان تشکر بکنیم
لیستی بسازیم از خوشبختیها
ای مردمِ ما
این یکی بسلامتی شما،
که با نرخِ زیاد، نون میذارین تو سفره ها
امیدوارم در این سالِ نو
هوای آلودهء شهرتون
پاک بشه با برفِ نو
اما سرما نخورین بی پتو
یه عالمه بنزین تو باکتون!
خاموش نشه چراغتون!
ای سالِ دو هزار و یازده،
نعمت بیشتر بده به ایرانیا
چون،
رهبر ما،
مثل یک حشره،
مخالفِ حقوقِ بشره
الاهی در این سالِ نو،
جدا بشه از زندگان
ملحق بشه به مردگان
ای سالِ دو هزار و یازده،
الاهی در این سالِ نو،
زندانیان سیاسی
آزاد بشن،
با عزت و قدرشناسی
الاهی مزدورانِ قاتل
دستگیر بشن،
محکوم بشن در دادگاه های عادل
الاهی!
ای سالِ دو هزار و یازده،
الاهی!
کشوری بسازیم آزاده
از تو مدد و از ما اراده