بگسلد بی گفتگو بند اسیران؛ غم مخور.
شاد و آبادان شود حالات ویران؛ غم مخور.
ماهها رفت و ز نای نغمه شعری بر نخاست
چامه باران می شود کلک دبیران؛ غم مخور.
شهریاری گر شد، ای دل، شهرِ یاران پا بجاست
پرتوافشان می شود پهنای ایران؛ غم مخور.
قرنها از حکمرانان خون دل خوردیم ولی؛
شهروا خواهد شدن حکم امیران؛ غم مخور.
گر سیاوش سا فدای کید گرسیوز شویم؛
معجزت هم می کند تدبیر پیران؛ غم مخور.
هفتم اسفند 1390
اتاوا