فاجعه ها و سروده ها

 

 
نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم
سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم
من از دل این غار و تو از قله آن قاف
از دل بهم افتیم و به جانانه بگرییم
دودیست در این خانه که کوریم ز دیدن
چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم
آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان
شمعیم که در گوشه کاشانه بگرییم
من نیز چو تو شاعر افسانه خویشم
بازآ به هم ای شاعر افسانه بگرییم
از جوش و خروش خم وخمخانه خبر نیست
با جوش و خروش خم و خمخانه بگرییم
با وحشت دیوانه بخندیم و نهانی
در فاجعه ی حکمت فرزانه بگرییم
با چشم صدف خیز که بر گردن ایام
خرمهره ببینیم و به دردانه بگرییم
بلبل که نبودیم بخوانیم به گلزار
جغدی شده شبگیر به ویرانه بگرییم
پروانه نبودیم در این مشعله باری
شمعی شده در ماتم پروانه بگرییم
بیگانه کند در غم ما خنده ولی ما
با چشم خودی در غم بیگانه بگرییم
بگذار به هذیان تو طفلانه بگرییم
ما هم به تب طفل طبیبانه بگرییم : شهریار
 
ما در بهشت آدم و حوا/ماه برهنه را که شکافی به سینه داشت
پیش از نزول باران ، در چشمه ی بلوغ شلاق می زدیم
پروانگان شوخ جوان را/دردفتری سپید ترازبسترزفاف/سنجاق می زدیم
ما عطر عشق را/در لابلای حافظه و جامه داشتیم
قاب طریف عکس من و تو/ آیینه های کیف زنان بود
اما هنوز ، آینه های بزرگ شهر/ تصویر فقر و فاجعه را باز می نمود
ما، از غزل به مرثیه پیوستیم
اما ، صفیر تیر / از ناله های شعر ، رساتر بود
ما در میان معرکه دانستیم/ کز واژه ، کار ویژه نمی اید
وین حربه را توان تهاجم نیست
تیر گلو شکاف که برهان قاطع است هرگز نیازمند تکلم نیست
ما ، کودکان زیرک این قرن ، ای رفیق : از نسل ابلهان کهن بودیم … : نادر نادرپور
 
سال سقوط سال فرار سال گریز و انتظار
فصل شکستن فلز سال سیاه دو هزار
سال سقوط عاطفه تا بی نهایت زیر صفر …
سال به بن بست رسیدن پنجه به دیوار کشیدن
از معنویت گم شدن تن به غریزه بخشیدن …
سال سقوط سال فرار سال گریز و انتظار
پاییز تلخ و بی بهار سال سیاه دو هزار …
وقتی که آیینه ی عشق سیاه بشه زیر غبار
وقت طلوع فاجعه ست می رسه سال دو هزار : اردلان سرفراز

ای بازیِ تقدیر چه با من کردی
فرقی ست میانِ مردی و نا مردی
هر فاجعه کز دهر به چشمت آمد
آن فاجعه را به روزِ من آوردی : کریم سهرابی
 
دانی دگر که نفت ، نیاید به کار ما
از نفت رفته است ، همه اعتبار ما
گرما نهاد نفت به صد بارگاه_ خصم
لیک ، آتشی فکند ، به دار و ندار ما
نفت را چه سود باد برای دیار ما
آورده نفت ، فاجعه بر روزگار ما
نفرین ما، به نفت وطلای_ سیاه باد
هرقطره نفت ، سیل_ بلا، داده کار ما
 
دکتر منوچهر سعادت نوری
 

مجموعه‌ ی گٔل غنچه‌های پندار
 
 

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!