قانون اساسی جدید به روحانیت (روحانیت مخصوصا با قدرت سیاسی) یک حقوقی داده که اگر از نزدیک ببینیم، یک همچین قدرتی را فقط هیتلر و موسیلینی داشتند.
اگر حقیقتا ۹۸.۵% از یک مملکتی با جمهوری اسلامی موافق باشد، چگونه این بی نظمی، این کشتار ها، این رکود اقتصادی مطرح است؟ اگر گفتند ضد انقلاب، ۱.۵% ضد انقلاب قابل اغماض است، قابل قبول است.
به نظر بنده وقتی یک رفراندومی می شود، چنانچه شد راجع به جمهوری اسلامی و ۹۸.۵% آراء را دارند، این [انتخابات] غیر ممکن است که دموکراتیک بوده باشد، اصول. مسلم بود که با روشی که اتخاذ شده و فتوایی که مقامات عالیه ی مذهبی می دهند، [مشخص است] که کی برنده خواهد شد. و افرادی که، این ۷۵ نفری که تازه این خود به نظر من نسبت به مساله ی موسسان اشتباه بزرگ و خطایی است، معلوم بود که از اول که اینها کی خواهند بود و من اگر الان در ایران می بودم و می توانستم اسامی آنها را از روزنامه یاداشت کنم، می توانستم تقریبا ۷۰ نفرشان را به شما قبلا بگویم که کی خواهد شد. در اینصورت این انتخابات با این شرایط هیچ لزومی ندارد و آقایانی که تحریم کردند چون می دانستند شرکتشان به هیچ وجه در نتیجه آراء تغییری نخواهد داد.
آقای صادق طباطبایی یکی از جوانانی صادراتی اخیر ماست که نرسیده به مملکت به مقام وزارت می رسند.
وقتی یک دولتی در کار نبود که برنامه های اقتصادی و سیاسی اش را روشن داشته باشد و پیاده کند متشبث می شود یا به ضد انقلاب یا به توطئه بین المللی.
در مورد آزادی: روز ۳۰ تیر گذشته [۱۳۵۸] وقتی به یاد مرحوم دکتر مصدق، عده ی زیادی هم آمده بودند در بهارستان گویا و می خواستند اجتماعی بکنند و قطنامه هایی بدهند، چاقوکشان و رجاله های همین دستگاه مانع حرف زدن آنها شدند. این برای آزادی یک مثال [بود].
