Letter i wrote to Rahmani, the man in charge of the terrorist regime’s embassy in Washington DC
مصطفى رحمانی؛
سرپرست دفتر حفاظت جمھوری ننگين اسلامی. پس از سی و دو سال، شما ھنوز از دروغ، دغل بازی، چپاول اين ملت بد بخت دست بر نداشتيد. نامه فدايت شوم سراسر دروغ سال نو شما بدست من رسيد. به اين نتيجه رسيدم، که شما دست از فرستادان اين ناماھای ساليانه به اينجانب، بر نخواھيد داشت. که البته فرصت طلايی نيز برای من ھست، تا با صد ھا ھزار ايرانی بيرون و داخل ايران درد دل کنم. شما از برکاته پيامبر گونه امام صحبت ميکنيد. آيا اين ھمان حيوان درنده ايست که دستور قتل ۶ ھزار نفر را در ساله ١٩٨٨ داد؟ او پيغمبر شماست؟ اگر به اينجورانسانھا علاقه منديد خواھشمندم ازھيتلرنيز در نامه تان تمجيد کنيد. از رھنوردھای حکيمانه رھبر فرزانه انقلاب صحبت کرديد. آيا اين ھمان رھبر فاشيست شما است، که ملت بيدار را فتنه گر مينامند، يا با چشم باز کور کورانه اجازه ميدھدھزاران نفر در زندانھايش کشته شوند و يا تجاوز جنسی بشوند؟ آيا اين اسلام ناب محمديست که شما از ان دم ميزنيد. به بيکاری ٣۵ % افتخار ميکنيد که ان را پيشرفت شگرف ميناميد. آقای محترم، دنيا در حال بيداريست جھل، اسلامی زمانش به پايان رسيد. خاور ميانه درحال بيداريست، در حالی که تنی چند ازشما مکاران عرب ھنوز به خون پارسی تشنه ھستيد. من به عنوان سيو ھشتمين نسل از نوادگان ابوذرغفاری، ميگويم تفو بر محمد و الش که در قرن ٢١ ھنوز اندر خم کوی ھفتم ماندند. نام يکا يک شما در قلب ملت بيدار ثبت شده است. امٽال شما، خامنيھا، رفسنجانيھا، جنتيھا، احمدينژادھا، مصباح يزديھا، و ھزاران نفراز ارازل جمھوری ننگ اسلامی در پيشگاھه ملت آزادی خواه سياه شده. دگر حتی توبه برای شما دير شده است. کار را خودتان به جايی رسانديد، که کشورھای ھمسايه نيز از شما نفرت دارند، ھمان اربابان عرب، و تروريستھای حماس و حزب اله نيز از شما رو گردانند. پس از افتادن در زباله دانی تاريخ، دگر سوريه و ليبی ھم وجود نخواھند داشت که شما در ان پايان عمر بگذرانيد. بدانيد که سازمان ملل، جھان غرب و به خصوص ملت ايران شما را به عدل غربی محاکمه خواھد کرد. امريکا و اسرائل دست در دست آزاديخواھان دنيا وايران، شما را به سزای عمل خودتان خواھند رساند. به اميد پيروزی مردم بر جھل اسلاميه ١۴٠٠ ساله. . مبه همین دلیل نامه شما را برای بارچهارم برایتان پس میفرستم و در تارنماهای ایرانی چاپ میکنم، تا اولا شما در پرونده من قرار بدهید، تا روزی سند افتخار من باشد و دوما مردم ببینند، پایهای جمهوری ننگ و اسلام در ایران کوروش بزرگ سست شدند، و دیگر به اتمام دیکتاتوری آخوندیسم وقتی باقی نمانده است.
