اشکها جاری میشوند و گرچه بعد از مدتی خشک میشوند و شسته میشوند زخمی بر روی صورت به جای میگذراند. زخمی که با تکرار اشک ریختنها آنقدر کهنه و عمیق میشود که کم کم به استخوان میرسد. آنوقت است که در واقع نتیجه دیوانگیست! دیوانه وار به در و دیوار میزند. زمین و زمان را به آتش میکشد تا اینکه هستی را نابود کند.
و
بالآخره نابود میکند. سکوت خرابی به او آرامش میدهد اما بعد از مدتی درد آن زخم کهنه برمیگردد. اشکها دوباره جاری میشوند و… و
آری. این است سرنوشت ملت ما و اگر کسی حتی بخواهد در مورد درمان این زخم صحبت کند نابودش خواهند کرد
دوشنبه، ٢٤ تیر ۱۳۸٧