چرا رهبران و پادشاهان ما نبایست جایزه نوبل دریافت کنند؟
ندای ایران غرقه به خون. امروز فرهاد نزد من آمد. او یکی ازدوستان قدیم من است که ما با هم در آلمان تحصیل میکردیم و بعلت های مختلف نتوانستیم در آلمان بمانیم. میگفت ببین امیر یک پسری که از یک دانشجوی آفریقایی و یک مادر آمریکایی طبقه متوسط متولد شده است و دربزودی از مهرپدری هم محروم شده و بایست در نوجوانی و کودکی با ناپدری سر کند و بعد هم در کشوری دیگر رشد یابد. تنها پس از پنجاه ماه ریاست جمهوری توانست که جایزه نوبل بگیرد آنوقت اینهه ریاست جمهوران ما که ریاست جمهوری مادام عمری دارند و یک دریا آدم پشت سرشان آماده جانبازی و فداکاری برایشان هستند نمیتوانند به جایزه نوبل دسترسی پیدا کنند. راستی چرا؟
یادت هست پرفسور آلمان سیادتس و یا دکتر فیشر و دکتر لانکه میگفتند که شما شرقی ها از نظر بیو لوژیکی عقب افتاده هستید و اشکال دارید. دکتر سینگلر حتی بمن گفت شما نمیتوانید حتی یک کار اداری را براحتی انجام دهید همه اش در فکر دزدی جیب بری سو استفاده پارتی بازی کم کاری فساد و رشوه خواری هستید تا دستان شما بکاری گیر میکند اول میخواهید تمام رقبا را تار مار کنید. میخواهید فامیل و دوستان نزدیک خود را سرکار بیاورید و انسانهای والا را که خوب کار میکنند بی جهت بیکار و خانه نشین میکنید. شما حتی به برادر و خواهر خود هم رحم نمیکند و از اطمینان دیگران حداکثر سو استفاده را میکنید. رهبران شما پادشاهان شما روسای جمهور شما ابتدا درب باغ سبز نشان میدهند دروغ میگویند وعده میدهند ولی همچنین که بر خر مراد سوار شدند چها ر نعل میتازند ودیگر خدا را بنده نیستند. حالا در فکر دزدی و هیزی و غارت و ذخیره مال برای خودشان هستند. در دین شما تقیه وجود دارد یعنی دروغ گفتن عیب نیست.
یعنی با دروغ و وعده های الکی میتوانید مردم را فریب بدهید و جان ومال و ناموس آنان را بربایید. وقتی به اعتراض گفتم که آقای دکتر سینگلر ما هم ابوعلی سینا و مولوی داشتیم با مسخره گفتم داشتم داشتم مهم نیست دارم دارم اهمیت دارد. اوباما با رهبری پنج ماهه اش توانست جایزه نوبل بگیرد ولی رییس جمهور مادام عمر شرق ما نتوانست در مدت چهل سال ریاست خود جایزه ای بگیرد؟ شاه سی پنج سال سلطنت کرد و اینهمه بله قربان گو اطرافش را محاصره کرده بودند بطوریکه دیدار از وی کار هر کسی نبود. آنهمه پول نفت و ثروت ملی کشور در دست او بود. چرا نتوانست جایزه نوبل بگیرد؟
آیا قدرت ها خارجی به او اجازه خوب کار کردن و تلاش برای صلح و پیشرفت را نمیدادند؟ آیا او را تهدید میکردند که اگر بخواهی برای مردم دانشجویان و جوانان کار دانشگاه و زندگی بهتر تهیه کنی مردم را بوسیله رادیوها و مطبوعات بر علیه تو تحریک میکنیم تاریشه ات را از جا بکنند؟ در ایران این همه تحصیکرده با درجات ممتاز وجود دارد. این همه نویسنده و کاردان بود چرا از همه آنان استفاده نکرد و کار ها را بین آنان تقسیم نکرد؟ البته انتقاد آسان است ما که مشگلات او را نمیدانیم. پدر من که یک سرتیپ شهربانی بود میگفت انسان تا مادامی که حرف من تشاه یا بقولی اروپاییان و یا آمریکاییان را بشنود سرکار باقی میماند همچنین که خواست برای مردم کار کند. آنقدر برایش سوسه میآیند و نقطه های ضعف او را بزرگنمایی میکنند که ملت او را سر به نیست میکند.
تبلیغات وسیع در دست آنان است و براحتی میتوانند از مویی کوهی بسازند. مردم ما وقتی کاری گرفتند مثل کنه به آن میچشبند و جدا کردن آنان از آن کار و دادن آن کار به شخصی دیگر که بهتر میتواند آنکار را بکند امکان پذیر نیست مگر با کشت و کشتار و زور و چماق. یادم هست هنگامیکه در یک مدرسه خصوصی معلم بودم و از مدرسه حقوق میگرفتم نه از صندوق دولت. معلم های پارتی دار توانستند با حفظ حقوق دولتی خودشان به مدرسه خصوصی منتقل شوند و یک حقوق اضافی هم از مدرسه دریافت کنند. یعنی دو سه برابر حقوق معمولی دستمزد دریافت کنند آنان به این هم اکتفا نکردند با سوسه و وسوسه میخواستند زیر آب کارمندان خصوصی را بزنند و دوستان و فامیل ها خود را جای آنان بنشانند. درست همان کاری که ریاست دولت میکند. همه را به حاشیه میراند تا از دوستان و فک و فامیل خود بجای آنان استفاده کند. او فکر بردن جایزه نوبل نیست او میخواهد کشور و مردم را غارت کند.
ببینید همان صدام میخواست که تنها سنی ها و اعضای شهرستان او همه کاره باشند و دیگران را یا میکشت و یا سرگون میکرد. خمینی کبیر با آن عظمت و شکوه و با اینکه شاید بیشتر از چهل میلیون ایرانی او را میخواستند و برایش سر ودست میشکستند و حاضر بودند بدون چون چرا حرفهای اورا هم چون پیامهای آسمانی قبول کنند. با آن دریای مردمی که پشت سرش بودند و نعره های خمینی ای امام میزدند و او آن همه پول و ثروت مردم و کشور را در دست داشت چرا یک برنامه ریزی اصولی نکرد و ملت را به راه پیشرفت نبرد. قتل های بیمورد اجرا شد و صدام به کشور ما برای حمله دعوت گردید. آیا در اطراف وی آدمهای دلسوز مملکت نبودند؟ چرا او نتوانست مثلا جایزه نوبل را برباید؟ چرا کاری نکرد که مردم کشور ما بتوانند جایزه نوبل بگیرند؟
مثلا در پزشکی و شیمی و یا در سایر رشته ها؟ ایران بر روی دریای سیاه نفت خوابیده است. پول و ثروت و دلارهای نفتی در کشور موج میزند ولی مردم ما و حتی رهبران ما نمیتوانند به جایزه نوبل دسترسی پیدا کنند چرا؟ آیا به گفته همان دکتر سینگلر ما از لحاط بیولوژیکی عقب افتاده هستیم و جز آزار دیگران و دزدی و فساد و رشوه خواری کاری دیگر بلد نیستیم؟ اوباما یک پسر آفریقایی آمریکایی در خانواده متوسط بدون پدر توانست سناتور رییس جمهور بشود و تنها پنج ماه پس از ریاست جمهوری توانست جایزه نوبل را بگیرد ولی آقای خامنه ای پس از سی سال حکومت بعنوان رییس جمهور و یا رهبر هنوز نتوانسته است که برای صلح کاری کند و نتوانسته است که جایزه نوبل را بگیرد. آقای احمدی نژاد هم شاید همین حدود شهردار استاندار و بالاخره بیش از چهار سال هم هست که رییس جمهور است چرا او با این همه امکانات نتوانسته است این جایزه را بگیرد؟ گرچه به او تهمت هایی هم زده اند مثل دروغگو و متقلب و رای تو کو؟
کشتار و جنایت ولی باز سران قدرتهای بزرگ با همین آدم که به او این همه تهمت هم زده اند و در مطبوعاتشان اورا سکه یک پول کرده اند مینشینند و از موضع قدرت با وی درپشت یک میز مذاکره میکنند. و تا میتوانند از وی به ضرر ایران و از کیسه ملت ایران امیتاز دریافت میکنند. فرهاد میگفت که باعث شرمساری است که ما با این پشتوانه تمدن عظیم ایرانی و اسلامی و با آن همه فرهنگ و دانش و ادبیات امروزه اینقدر عقب افتاده و فلاکت بار هستیم که حتی رییس جمهورمان هم برای غرب اهمیت ندارد و موقع سخنزانی وی جلسه را ترک میکنند. و از او امیتاز میخواهند. ایکاش ملتهای شرق هم از این خواب خرگوشی بیدار میشدند و با تکیه بهم و وحدت یک سرزمین بزرگ و مهم میساختند تا مردمش مجبور به دریوزگی نباشند و همه در کشورهای خودمان کار تحصیل و زندگی میکردیم.
ایکاش که رهبران ما بعوض ذخیره های ارزی بحسابهای خصوصی خودشان برای اینهمه بیکار و معتاد و آواره کاری میکردند و این ثروت عظیم را خرج ملت میکردند نه اینکه به حسابهای خصوصی خود بخوابانند و کشورهای کافرستانی آنها را مصادره کنند و پشیزی هم به آنها ندهند و چون این پس اندازها یواشکی بوده است لاجرم آقای رییس جمهور و یا دیگران هم نمیتوانند حتی اعتراضی هم بکنند. بگویند که ما این میلیاردها دلار را دزدی کرده ایم از جیب ملت کش رفته ایم آنزا بما پس بدهید؟ مجبورند که سکوت کنند و کشورهای کاپیتالیست و کمونیست و یا دنیای سوم اموال آنان را نوش جان خواهند کرد. فکر میکنید که به یک رهبر و رییس و یا پادشاه فراری که هیچ نیرویی پشت سرش نیست میایند میلیارد ها دلار پس اندازش را که برای روز مبادا و یا آخرت در بانکهای آنان گذاشته است به همین راحتی پس میدهند؟ درآمدهای ارزی چه شد؟ هیچ آنها را لولو برد. فرهاد ادامه داد اگر همه اینها واقعا شایعه باشد. دیگر این که شایعه نیست که رهبران کشورهای ما تابحال نتوانسته اند حتی یکبار هم جایزه نوبل راببرند.
به امید روزی که انسانیت و خوبی و نیکی جای دزدی فساد و خودخواهی و جنایت و خیانت را بگیرد. و به کلام سعدی برگردیم که گفت سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. قابل توجه رییس ها و کسانی که دستان آنها به دم گاوی بند است. تا توانی دلی میازار. سر ماری مکوبید تا چه رسد به انسان. رسد آدمی بجایی که بجز خدای نبیند بنگر که تا کجاست مقام آدمیت. قتل تجاوز دزدی هیزی و بی انصافی مال انسانهای خوب نیست. فرهاد ادامه داد که ایکاش مردم اینها را درک میکردند. و اینقدر بی تفاوت و یا ظالم نبودند. که ریشه همه بدبختی ها از همین دو عامل است که بوسیله سیستم جهانی در میان مردم رهبری میشود. راستی عقیده شما چیست آیا فرهاد اشتباه میکرد؟