نه هر گُلی که بخندد گُل خیال من است.
نه هر نسیم سحرگه دم شمال من است.
نه هر که چهره فروزد میان انجمنی
جهانفروز زمان: ماه خوش جمال من است.
نه هر که نظر سوی آشیان کند روزی
طریق طیر بدانست و پرّ و بال من است.
نه هر شهاب که درخشد به پهنه ای نفسی
انجم شکار جهان: مهر لایزال من است.
به حق خواجه شیراز و حرمت نفسش
که خواهش دنیی و عقبی وبال من است.
باری، غنای خلوت یاران غنیمت است؛
کان خلوت خجسته به از قیل و قال من است.
چهری؛ نگفتمت که به زیر چرخ بلند
جمال صحبت یاران کمال من است؟
شَمال: باد شدید
چهارم مهر ماه 1387
اتاوا