آ مثل آفتاب درخشان
روی صخره سفید کنار دریا
ب مثل باد سرگردان
پرسه میزند رسوا میان سبزه زارها
پ مثل پلیکان
پروازی با شکوه بسوی صحراها
ت مثل تنهائی پیران
دیگر شریکی نیست برای خاطره ها
ج مثل جادوی کاروان
بسوی افق آبی بدنبال ماجراها
س مثل سراب لرزان
در انتهای بعد بین نخل ها
د مثل دلیران تنگستان
گفتند فسانه ای و غرق شدند در فراموشیها
گ مثل گردش زمان
بیاد داشته باش تا مرگ این الفبا
اورنگ Sept 2008