چندهمسری در ادبیات ایران، را به طور مثال در"خسرو و شیرین [1]" نظامی [2] داریم، توجه داشته باشید که چون در ایران آقایان همیشه مقدم اند، اسم خسرو خان قبل از نام شیرین خانم می آید، در داستان "خسرو و شیرین [3]" زنهای دیگر همه در مه و غبار به سر می برند و فقط از مریم می شنویم و دسیسه هایش برای ملکه و یا سوگلی شاه باقی ماندن و سر به نیست کردن هووها. از آن طرف شیرین پس از آن که به همسری خسروپرویز در آمد، در قصری وسط بیابان (انها که قصرشیرین را دیده اند می فهمند چی می گویم) زن دوره ی شکار خسروخان شد. یعنی خسرو پرویز گه گاه برای شکار و یا به بهانه شکار به آن منطقه می آمد و جلوس می فرمود.
شیرین در آن غربت و برهوت برای رفع تنهایی با جوان هنرمندی گرم گرفته بود تا این که فضول ها و فتنه ها به شاهنشاه خبر دادند که چه نشسته ای زنت با فرهاد گرم گرفته و شاهنشاه هم با حقه ای فرهاد را از سر راه خود برداشت. یعنی چند همسری وجود داشت ولی فقط برای آقایان و هر آقای ایرانی هم سلطان خانه ی خویش است دیگر!
البته همه ی هزار زن حرمسرای خسروپرویز در داستان نظامی تک زنه پدیدار نمی شوند و چون ذهنیت نویسنده اش، تک همسره است، نظامی همسرش آفاق را مانند جان شیرینش دوست می دارد و هیچ خیال حرمسرا باز کردن ندارد و ذهنش اصلاً نمی داند حرمسرا یعنی چه و عشق پرشور خود را به همسرش، جایگزین عشق خسروپرویز می کند و داستان شیرین عشق خود را می سراید. نظامی فقط زوم می کند روی عشق خسرو و شیرین و از نهصد و نود و هشت زن دیگر سخنی به میان نمی آید و فقط مریم رومی مانند ملکه و یا همسر اول و یا همسر سابق نقشی سیاسی و منفی دارد.
در ادبیات معاصر رمان "شوهر آهو خانم " از علی محمد افغانی [4] را داریم که مطابق معمول، زن دوم برای خودش رقاصه شیطانی است که مرد نجیب زن داری را از راه به در کرده و فریب داده است ( دلم برای آن مرد نجیب سر به راهی که می رود نجیبانه زن دوم و جوانتر می گیرد و می آورد توی خانه پیش زن و بچه اش، کباب است! لابد باید پای درددل او هم بشینیم؟)
البته نویسنده داستان، به خوبی می داند که در قرن بیستم چندهمسری و داشتن همسر دوم در جامعه امری ناپسند است، از این رو تصمیم می گیرد با گذاشتن تمامی تقصیرات و گناهان بر دوش "زن" یعنی در واقع چهره ی فریبنده و اغواکننده ی زن، "مرد" را در دادگاه اذهان عمومی تبرئه کند؛ در نتیجه زن دوم را سبک سر و جلف و رقاصه و شنگول و غیروفادار نشان می دهد.
و صد البته هیچ کس در این میان از خود نمی پرسد که اگر زن دوم این همه عیب داشت و این قدر پلید بود، چطور شد که مرد حسابی و میانسال و با تجربه ای با داشتن همسر نیک و وفادار ناگهان مانند پسرنوجوان تازه بالغی فریب او را خورد و خود را در آغوش این موجود پلید و اهریمنی انداخت؟ و بایست باز هم فکر کنم تا نمونه های دیگری را به یاد بیاورم. از قضای روزگار ماجرای "شوهر آهو خانم" در کرمانشاه می گذرد که به قصرشیرین چندان دور نیست!
در ضمن، در فصل "بازار جهان" از رمان "صبح نهان" به مورد دو زنه بودن، یا تجدید فراش آقایان پرداخته ام. رویارویی یک تاجر بازاری که تازه از ایران آمده با میترا که در پاریس زندگی دانشجویی دارد را در قسمت 31 [5] و 32 [6] می خوانید. البته این رمان 18 سال پیش نوشته شده و در آن دوره هنوز این لوایح ملیح مردپسند رو نشده بود و زیرزیرکی بود.
در مورد عشق زنان شوهردار به مردان جوان در ادبیات فارسی هم خواهم نوشت ولی الان بحث بیشتر بر سر ریشه های چندهمسری نزد مردان ایرانی است که اینها به یادم آمد و نوشتم
_____________
در همین ارتباط: گام بعدی: عادی سازی چندهمسری در جامعه و در اذهان عمومی [7]
Recently by Mahasti Shahrokhi | Comments | Date |
---|---|---|
رود خانه ای از شعر | 3 | Sep 10, 2012 |
محبوب و مردمی | 4 | Jul 31, 2012 |
در غیبت آن غول زیبا | 63 | Jul 23, 2012 |
Links:
[1] //fa.wikipedia.org/wiki/خسرو_و_شیرین
[2] //fa.wikipedia.org/wiki/نظامی
[3] //www.parstech.org/detail.php?id=1139
[4] //en.wikipedia.org/wiki/Ali_Mohammad_Afghani
[5] //fa.shahrvand.com/2008-07-14-20-52-51/2008-07-14-20-53-50/1079--31
[6] //fa.shahrvand.com/2008-07-14-20-52-51/48-2008-07-14-20-37-05/1127----32
[7] //chachmanbidar.blogspot.com/2008/10/blog-post_09.html