آنجا که زنان برای آزادی دو بار می ميرند

همين که بی نظير بوتو از آزادی، و نان و حقوق شان حرف می زد کافی بود که دوستش بدارند.


Share/Save/Bookmark

آنجا که زنان برای آزادی دو بار می ميرند
by shokooh.pasargad
29-Dec-2007
 

درست همزمان با وقتی که خانم هيلری کلينتون، زيبا و درخشان، از پله های محل سخنرانی سالن نورانی يکی از کمپين های انتخاباتی خود بالا می رفت تا در مقابل ده ها دوربين فيلمبرداری و صدها طرفدار خوش لباس و سر حال خويش از فردايي بهتر بگويد، زن ديگری، به همان زيبايي و درخشش، در ميدان بويناک محله ای در راولپندی در مقابل هزاران زن و مردی که برخی شان روی صندلی های تاشو نشسته بودند و برخی ديگر پا برهنه از سر و کول هم بالا می رفتند، ايستاده بود تا او نيز سخن از فردايي بگويد که سال هاست بسيارانی از آن مردم در انتظارش نشسته اند.

هيلری با يک دست کت سبزرنگش را مرتب کرد و دست ديگرش را بالا برد تا جمله اش را شروع کند و از موضوع هايي بگويد همچون اختيار زنان بر بدن خويش، پايان جنگ، ماليات عادلانه، امنيت اجتماعی، و از حداکثر هايي که مردمان می توانند داشته باشند. و ... و آن يکی زن روسری اش را جا به جا کرد و دستش را بالا برد تا از اميد به پايان فقر و زندان بگويد، پايان تجاوز دسته جمعی به زنان، پايان تعصب های مذهبی، از دموکراسی، از انتخابات آزاد و از کمترين ها و حداقل هايي که مردمان سرزمينش می توانند داشته باشند.

هيلری، همچنان که بادباک ها و روبان های رنگی در اطرافش به پرواز در آمده بودند، و در ميان کف زدن های طرفداران شادمان و مطمئن به پيروزی خود، گفت: «ما می توانيم، باور کنيد می توانيم!»

و آن زن ديگر، به سختی از پله ها پائين آمد و در بين محافظان بی خيالش به سوی اتومبيلی شتافت که انتظارش را می کشيد. حالا حتی روسری سنتی اش (که هيچوقت هم شکل حجابی اسلامی را پيدا نکرده بود) از سرش فرو افتاده و می رفت تا لحظاتی ديگر سفيدی اش رنگ خون بخود بگيرد.

هر دو فارغ التحصيل مدارس آمريکايي بودند، هر دو ليبرال و آزاديخواه، و هر دو بلندپرواز و خواهان برابری. اما يکی هيچوقت اين تجربه را که بايد مرتب مراقب روسری اش باشد نداشت، تجربه اين را که در نوجوانی اگر دوست پسرش را ببوسد سنگسارش می کنند، و تجربه اين را که وقتی ازدواج می کند بايد باکره به خانه ی شوهر برود. حتی وقتی شوهرش به او خيانت کرد به او نگفتند: «خب مردها هم از اين شيطنت ها می کنند» و اکنون هم به او می گويند اگر، به جای آن ژست وفاداری، همان زمان از همسرش جدا شده بود اکنون زن ها و حتی مردهای رای دهنده ی بيشتری ممکن بود به او رای دهند.

اما بی نظير بوتو از همان آغاز کودکی می بايست مراقب همه اين چيزها باشد. چرا که اگرچنين نمی بود شايد يک بار هم در سال های سال قبل مرده بود.

در جولای 1977، يعنی چيزی کمتر از دو سال قبل از پيروزی انقلاب اسلامی در ايران، يک ژنرال خشن و متعصب مذهبی به نام ضياءالحق عليه پدرش، ذوالفقار علی بوتو، رهبر دمکراسی خواه و آزاد منش کشور نوپای پاکستان، کودتا کرد و او را به زندان انداخت تا با پاکستان به عنوان بخشی از «کمربند سبز اسلامی»مقابل شوروی، که هنوز فروپاشی اش در باور کسی نمی گنجيد، را بگيرند.

بی نظير بيست و چهار سال بيشتر نداشت که به شنيدن زندانی شدن پدرش سراسيمه به پاکستان بازگشت. يک سوم عمرش را در آمريکا و اروپا گذرانده بود تا در رشته های سياست و فلسفه فارغ التحصل شده باشد. دختری مسلمان اما مدرن و ليبرال بود و، به عنوان يک زن، با شيفتگی و حسرت به فرهنگ غرب نگاه می کرد. در روزها و ماه های بيم و انتظاری که در سرزمين زادگاهش می گذشت می ديد که چگونه دست آوردهای پدرش در زمينه ی آزادی های مدنی و دموکراسی پر پر می زنند و گم می شوند؛ می ديد که روزنامه ها را يکی يکی می بندند و صدای دگرانديشان را خفه می کنند؛ می ديد که مذهب با تظاهراتی غير روحانی در همه جا می گسترد، نماز خواندن در اداره های دولتی اجباری می شود، شلاق زدن روزه خواران (حتی بيمار) در کوچه و خيابان، و راه بندان گسترده در برابر ورود زنان و دختران بی حجاب به دانشگاه ها و مدارس و ادارات را برقرار می سازند.

او، با اينکه سياست خوانده بود، هيچ علاقه ای به کار سياسی نداشت. اما اعدام پدر و نابود کردن برادرانش و گرايش شديد مردمانی که جای خالی پدر را در او می ديدند او را برانگيخت تا راهی ديگر را برای زندگی اش انتخاب کند. و فقط شش سال طول کشيد تا توانست در انتخاباتی آزاد به عنوان اولين زن نخست وزير يک کشور مسلمان در جهان برگزيده شود. وقتی نخست وزير شد تنها سی و دو سال داشت و، در واقع، يکی از جوان ترين نخست وزيران جهان و جوان ترين نخست وزير تاريخ کشورش محسوب می شد.

به سرعت عکس های زيبای او، با لباس های رنگارنگ و شاد، و با سربندی سنتی اما گيسوانی رها، در صفحات اول روزنامه های جهان نشست. در اولين سخنرانی پس از اعلام نخست وزيری اش گفت که آمده است تا :«قوانين مدنی دموکراتيک را به کشورش بازگرداند».

تحمل به قدرت رسيدن يک زن ليبرال برای بسياری از متعصبين مذهبی کشورش، و حتی کشورهای همسايه، ساده نبود. در اين کشورها زن بودن خود تاوانی بزرگ داشت چه رسد به اينکه زن آزاده ای بر صندلی قدرت بنشيند که رفتارها و نشانه های زندگی اش همه از سکولار بودن او حکايت داشت.

در پاکستان بسياری از مردمان در مورد زنان هنوز به شدت گرفتار سنت های واپس گرايانه ی مذهبی و غير مذهبی هستند. هنوز شوراهای غيررسمی دهات می توانند فرمان قتل دختر نافرمانی را بدهند که تن به ازدواج با پسر عمويش نمی دهد. تا همين سال گذشته، و قبل از اقدام شجاعانه مختاران ـ زنی که مورد تجاوز دسته جمعی قرار گرفت و کار را به سازمان های حقوق بشر جهانی کشاند ـ اين شوراها می توانستند فرمان تجاوز دسته جمعی به زنان را به خاطر انتقام های قبيله ای بدهند؛ و تا همين امروز هم رهبران مذهبی و حتی سياسی اين کشور «لايحه حقوق زنان» را به عنوان «لايحه ی فحشا و فساد» مورد اعتراض قرار می دهند.

اما در همين سرزمين بود که بی نظير بوتو، و قبل از او مادرش و زنانی اندک چون او، توانستند حتی مردمان سنتی را به قبول و باور حضور زنان در سياست قانع کنند؛ تا جايي که در تازه ترين آمارهای جهانی می بينيم که حضور زنان در امور سياسی پاکستان، مثلاً، بسيار بيشتر از کشوری همچون ايران امروز است. از اين لحاظ پاکستان در بين 115 کشور جهان سی و هفتمين مقام را دارد در حالی که کشور ما، با آن همه زنان دانشگاه رفته و بيش از صد و اندی سال مبارزات برابری طلبانه اش، در رتبه صد و نهمين قرار دارد.

بی نظير بوتو شخصيتی بود که نه تنها در ميان قشر متعصب پاکستان که بين سران برخی از حکومت ها و همسايگان کشورش نيز دشمنان زيادی داشت. در واقع در ارتباط با نخست وزيری او بود که مفتی های اعظم مصر و رهبران مذهبی برخی از کشورهای عربی و ايران فريادشان به آسمان رفت که: «نااهل نمی تواند رهبری يک کشور را بر عهده بگيرد؛ و زنان از نااهلان اند» و اين بار، بازگشت از تبعيدش حتی به شدت بيشتری مورد حمله ی مذهبی ها قرار گرفت. او را «آدمک دست نشانده انگليس و آمريکا» خواندند که دستور گرفته «تا به پاکستان برود و جلوی طالبان را بگيرد».
سه ماه بود که بيشترين تبليغات سياسی و مذهبی در مورد او انجام می شد حال آنکه همان مخالفين با نود و نه در صد مردان سياستمدار خاورميانه ای وابسته به قدرت های بزرگ، افرادی چون احمدی نژاد، که حتی ثروت ملت هايشان را برای ادامه حکومت شان به کشورهای ديگر می بخشند، کاری ندارند و درباره آن ها سکوت کرده اند.

و چنين بود که ورود بی نظير به پاکستان با «استقبال» خونين انتخاری ها و طلبه های مسلمان تند رويي روبرو شد که احتمالا حتی بلد نبودند قرآن را به آن فصاحت و راحتی بخوانند که بوتو چند روز قبل از مرگش بر گور پدرش خواند.
باری، امروز او را خاموش کردند اما يقيناً نمی توانند به راحتی آن جمعيت عظيمی را خاموش کنند که او را دوست داشتند و دوست دارند؛ جمعيتی متشکل از زنان و مردان آزاديخواه و مردمان محروم و پابرهنه، کسانی که هم از ضياء الحق های متعصب خشن مذهبی می ترسند و هم از مشرف های وابسته و ديکتاتور.

بيشتر اين مردم حتی به اين فکر نمی کنند که بی نظير به کجا و به چه وابسته بود. همين که او با ضياءالحق ها و مشرف ها در افتاده بود و همين که برای آنها از آزادی، و نان و حقوق شان حرف می زد کافی بود که دوستش بدارند.
و دور نيست زمانه ای که هم آنها و هم مردمان ديگری که سرنوشتی چون آنها دارند بر اين واقعيت آگاهی يابند که تيری که امروز يک زن بی نظير را بخون در غلطاند تنها از لوله ی اسلحه ی کسانی می تواند بيرون آمده باشد که از پژواک خواستاری آزادی و رفع تبعيض های اجتماعی و سياسی به هراس افتاده اند و می خواهند، بر فراز دره ای از تفاوت ها و تبعيض ها، قطار شتابنده ی تاريخ را به ضرب گلوله به ريل های زنگ زده ی سنتی برگردانند.

اين همان دره ای است که بين هيلاری کلينتون ها و بی نظير بوتو های سراسر دنيا دهان گشوده و به اين آسانی ها، و جز با فداکاری های مردان و زنانی بی نظير که هراسندگی اين دره نمی تواند از تلاش هاشان بکاهد پر نخواهد شد.

شکوه ميرزادگی
بيست و هفتم دسامبر 2007
shokoohmirzadegi.com

 


Share/Save/Bookmark

Recently by shokooh.pasargadCommentsDate
روز کورش بزرگ
13
Oct 15, 2012
دیوار جهنم زنان بلندتر می شود
7
Aug 10, 2012
حق حذف؟
11
May 05, 2012
more from shokooh.pasargad
 
Private Pilot

So pathetic

by Private Pilot on

Get a life.  She was a CIA spy, buddy!

Private Pilot


default

Another over-emotional analysis

by Ali (not verified) on

It is extremely sad that Binazir Bhutto was killed, simply because she was a human being, a mother and a wife, but let's examine all the facts before rushing to call her a hero.

It is quite interesting that she is suddenly being praised as a champion of women's right and freedom in the American media (and hence among Iranian "intellectuals"), while in fact it was during her rule that the Taliban were sucking the life out of Afghan women with Pakistan's support.

Binazir Bhutto talked like a Western politician, but is that really enough to praise her a champion of freedom?

I simply don't know enough about Binazir Bhutto to make any judgements about her and I am quite sure that most people (probably including Mrs Mirzadegi) don't either. So, let's study the facts first before rushing to write emotional articles.


Iranboy

Afarin Ms.Mirzadegi

by Iranboy on

This was a nice piece of writting. Ms.Mirzadegi I am personally rpoude of you!

 Khoda ro shokr keh sarzamineh ma chenin madarane va zananeh bozorg va fahmideyi dareh 


default

Iranian women having great

by Anonymous55 (not verified) on

Iranian women having great freedom and respect,life and.... nothings rung with women right in Iran? what you are talking about?Iran is changing now.I call my sister and are family in Iran they are so happy about own life, who's you are?living out of Iran and speacking over Iranian? you not longer Iranian citizen of USA or others country ...


default

Jange bein zan o mard

by Mashti Hassan (not verified) on

This is a conspiracy that is started to create trouble between men and women.
Women in general are far better off in our society than the so called free world which some people trying to blindly imitate.


default

She was a brave woman but not the last one.

by Tahirih (not verified) on

Binazir was the perfect example that if a woman is given equal opportunity of education ,distinction and estimate of inferiority will disappear.
I cried for her,but I am sure there will be many more brave women rising after her.May not be tomorrow but since God has proclaimed equality of man and woman it is predestined to happen.
The world in the past has been ruled by force,and man has dominated over woman by reason of his forceful and aggressive qualities both of body and mind.But the balance is already shifting ;force is losing its dominance ,and mental alertness,intution,and the spiritual qualities of love and service,in which woman is strong,are gaining ascendancy. Hence the new age will be an age less masculine and more permeated with the femenine ideals, or, to speak more exactly,will be an age in which the masculine and femenine elements of civilization will be more balanced.


default

متعصب های اسلامیست ریختن خون زنان دگراندیش را ساده نیگارند

Amir Normandi (not verified)


این جنایت های وحشیانه بی مجازات نخواهند ماند
درود بر زنان پیش رو

امیر نورمندی


Saeed Kafili

Freudian slip

by Saeed Kafili on

 I think we Iranian men, even the liberal ones who firmly oppose fascism or rasicm, do not take sexism in our culture seriously, or at least don't fight it as relentlessly as we should. We may shout slogans, but when it comes down to it, we have a hard time liberating ourselves from the culture of male domination and possession we feel towards our women.

( Oops, did I say OUR women?)


hamidbak

binazir

by hamidbak on

Wonderful ulogy, great piece. But I think there was a reason they named her Binazir, she was truely "unlike" anyone we've known. Certainly shouldn't be compared to Hillary in so many levels. First being their looks. You referred to both of them as "ziba", that's tough to swallow.

I also think Bhutto loved her country sincerely and I don't see that in Hillary.

Still loved what you had to say.