گل بی عیب!

تلاش های سانسور گرانه ی ولی فقیه ی" هنر پرور"


Share/Save/Bookmark

گل بی عیب!
by mnoghrekar
26-Feb-2008
 

ولی فقیه بحرالعلوم نیز هست , البته در اسلام (به ویژه درتشیع) چیزی که کم نداشته و نداریم بحر العلوم است , اینان در همه ی عرصه های علوم طبیعی (و ماوراء طبیعی و خفیه) و علوم اجتماعی , از فقه و سیاست و اقتصاد و حکمت و نجوم و ریاضیات و طب گرفته تا فرهنگ و انواع و اقسام هنرهای اسلامی و غیر اسلامی متخصص و صاحب نظر , و معلم و راهنما بوده و هستند. حال اگر نظرات , افاضات و فتاوی این بحر العلوم ها با علوم زمانه ی خود , و این زمانی , همخوانی نداشته و ندارد این مشگل علوم است نه عیب و ایراد اسلام و بحر العلوم های اش, چرا که مسلیمن می پندارند اسلام و بحرالعلوم های اش " گل بی عیب" اند و" به ذات خود ندارند عیبی", و اگر عیب و ایرادی هم گرفته می شود یا از نادانی نامسلمان هاست و یا از نامسلمانی ی مسلمان ها!

برای نمونه نگاه کنید به آثار معروف ترین "بحرالعلوم" تشیع , یعنی امام جعفر صادق , به ویژه "طب الصادق" , که اهل تشیع می پنداشتند و می پندارند برجسته ترین و معتبر ترین کتاب طبی در جهان است , وبرخی به گونه ای حیرت انگیز بر این باورند که حتی امروزه نیز قابل استفاده است!( توصیه می کنم این اثر شگفت انگیز را مطالعه کنید اما با احتیاط تا چون من چوب این نوع مطالعه کردن ها را نخورید). (1)

نه فقط آثار نوشته شده ویا رونویسی شده ی امام های معصوم ,حتی توضیح المسایل آیت الله ها و مجتهدینی که اکثرا" نیز از روی هم رو نویسی کرده اند,نشان از این دارند که حرف های این حضرات ربطی به علوم اجتماعی و طبیعی زمانه ی خود و این زمانی نداشته و ندارند. برای نمونه نگاه کنید به آثارآیت الله خمینی که در آن ها همه چیز پیدا می شود جز علم و دانش و انسانیت و آزادگی انسان.

در این میانه اما تعجب آور تر"شاعر" از آب در آمدن خمینی است. با آنکه اسلام تکلیف" شعر و شاعر را روشن کرده است اما پادو های بارگاه خمینی خلق الساعه امام را شاعر و اشعارش را منتشر کردند.

خمینی اما علیرغم" شاعر" شدن لحظه ای دست از دشمنی با شاعران , و بطور کلی با قلم و اهل قلم بر نداشت. او بارها اظهار تاسف کرد که چرا در آستانه ی انقلاب دستور نداد اهل قلم را بر سر چهار راه ها دار بزنند , او فرمان داد تا قلم ها را بشکنند ,و شکستند, او فتوا داد اهل قلم را بکشند, و کشتند و ....نشان داد که نخستین" شاعر" جهان است که شاعران را به شکنجه گاه و قتلگاه فرستاده است!.(2)

آیت الله خامنه ای و "اصحاب قلم"

ولی فقیه, آیت الله خامنه ای , همچون امام اش "بحر العلومانه" آثاری منتشر کرده است که همان ویژگی های آثار امام اش را دارد. در عرصه فرهنگ و هنر خامنه ای اما با خمینی تفاوت هایی دارد. یکی از تفاوت ها این است که خامنه ای " شاعر " نیست اما " اهل هنر و ادب" می نماید.در رابطه با قلم و اهل قلم نیز در حرف مثل امام اش نمی نماید ولی در عمل راه همان " شاعر" ی که قاتل قلم و اهل قلم بود را رفته و می رود.

به هنگام کاندیداتوری ریاست جمهوری گفته می شد که آیت الله خامنه ای اهل موسیقی ست و حتی تار می نوازد. گفتند که " طبع هنر پرورا نه " ای نیز داردو با شعرا , به ویژه برخی شعرای همولایتی اش , همچون زنده یاد مهدی اخوان ثالث , حشر و نشری داشته است . و وقتی اخوان از شاعر گرانقدر اسماعیل خویی خواست تا اجازه دهد او نزد خامنه ای برود و شفیع اش شود تا شاعر بزرگ تبعیدی بتواند به ایران بر گردد و" مثل بچه ی آدم " برود فلسفه درس بدهد , وجود حشر و نشرهای " هنر پرورانه" رهبر تقویت شد. البته به یاد داریم پاسخ زیبا و قاطع اسماعیل خویی به اخوان ثالث را. اسماعیل خویی ضمن رعایت احترامی سزاوارانه نسبت به استادش اخوان ثالث, همراه با رد پیشنهاد او نوشت :" این ما هستیم که باید آخوند های آدمخوار را ببخشیم نه آن ها ما را " .(3)

آیت الله خامنه ای در مقام ریاست جمهوری ضمن حمایت از قلم شکنی های خمینی و آزار و کشتار اهل قلم , گاه سیاست به نعل و به میخ را پیش می برد. این ها نمونه هایی از میان ده ها نمونه اند:

او در مصاحبه ای 2 ساعته با کیهان ( به سال 1364) از اهمیت نقد سخن گفت اما در جا گفت در نقد کردن : " باید مرزها را رعایت کرد .....ما نباید ورع مطبوعاتی را با سانسور و خود سانسوری اشتباه کنیم و...."(4)

خامنه ای چه به وقت ریاست جمهوری و چه در مقام ولی فقیه از خط و نشان کشیدن برای اهل قلم غافل نشد.

" ... یک جریان ضد انقلابی و ضد دینی ادعایی لیبرالیسم وابسته در داخل کشور ما وجود دارد که در دوران تسلط رژیم فاسد و ستمگر گذشته , به ساز آن رژیم رقصیده اند و با او همکاری کرده اند و... دست اطاعت و غلامی به او داده اند و آن اوضاع را تحمل کرده اند و دم نزده اند. اینها یا نویسنده یا شاعر یا هنرمند یا مطبوعاتچی بودند. بعد که نطام جمهوری اسلامی سر کار آمده است و به همه آزادی معقولی داده شده است ...اینها در مطبوعات وابسته ای که پول هایش از آن طرف مرز می آید...علیه جمهوری اسلامی شیر شده اند...""(5)

ولی فقیه در 15 مهر ماه سال 1377 نیز در دیدار با اعضای جهاد سازندگی گفت: "......نویسندگان و روشنفکران ایران در فعالیت های اقتصادی دولت اخلال می کنند و در عرصه های نظامی, امنیتی , سیاسی و فرهنگی لطمه می زنند "

خامنه ای ,رییس جمهوری که بین "ورع مطبوعاتی" و سانسور فرق می گذاشت در مقام ولایت فقیه به توجیه و دفاع از سانسور روی آورد و خطاب به "شورای فرهنگ عمومی کشور" گفت:

".... سانسور باید به نفع خوانندگان کتاب انجام شود" و مدعی شد که همه ی حقوق به نویسنده مر بوط نمی شود بلکه دولت هم باید به نفع خوانندگان دست به سانسور کتاب بزند.(6)

ولی فقیه چندی بعد نیز در سخنرانی ای در جمع ده ها تن از ناشران داخلی سانسور مطبوعات و کتاب و ممنوعیت ماهواره را کاری اسلامی و درست خواند و گفت:" باید وسایل لازم برای مصون سازی ذهن ها و افکار جوانان فراهم شود." (7)

فرمان سانسور لغت نامه ی دهخدا , از تازه ترین نمونه های تلاش های سانسور گرانه ی ولی فقیه ی" هنر پرور" است.

ف.م.سخن , نویسنده و طنز پرداز گرانقدر در این رابطه می نویسد:

" ...... آيت الله خامنه ای نيز با اظهار نگرانی از برخی مطالب مندرج در لغت نامه ی دهخدا، حکم به بررسی و تصحيح (بخوانيد حذف) برخی مطالب لغت نامه را می دهند از جمله ماده ی مربوط به حجةالاسلام شفتي.

در مقدمه ی چاپ ۱۳۷۷ لغت نامه -که يک جلد مجزا را به خود اختصاص داده- خلاصه ای از نامه های رسيده به موسسه لغت نامه درج شده از جمله نامه ی حوزه ی علميه ی قم. "مطالب اين نامه در بهار سال ۱۳۷۷ تحت عنوان بررسی لغت نامهء دهخدا در رساله ای به همت حضرت آيت الله استادی در دوازده بخش در قم به چاپ رسيده" که بعد از حذف يک بخش و چند سطر، در مقدمه ی لغت نامه نقل شده است. در بخشی از اين نامه آمده(صفحه ی ۵۳۹ تا ۵۴۱ مقدمه):

"رهبر معظّم انقلاب، حضرت آیةالله خامنه ای (دامت برکاته) در لغت نامهء دهخدا در شرح حال عالم بزرگوار، فقيه عاليقدر، حاج سيد محمد باقر رشتی معروف به حجةالاسلام شفتی (که قبر شريفش در اصفهان در کنار مسجدی که خود او بنا کرده است(مسجد سيد) مزار مومنان است) به مطالبی توهين آميز که حاکی از کج سليقگی و روحيهء غيرمذهبی و غرض ورزی نويسندهء آن است بر می خورند. بخشی از مطالبی که در شرح حال حجةالاسلام شفتی در لغت نامه آمده، به اين شرح است:

...«چنين طالب علمی که در تمام مدت عمر به عبادت و تقوی و زهد مشهور بوده و غالب اوقات او از خوف خدا به تضرع و ابتهال و نماز و دعا می گذشته، و شب ها از شدّت استغراق و گريه و زاری و عجز و الحاح به درگاه باری تعالی او را حال جنون دست می داده، به تدريج تا آنجا ثروتمند و مالک و تاجر شد که سالی هفتاد هزار تومان به ديوان ماليات می داده و عدد آبادی ها و خانه ها و ميزان نقدينهء او را هيچکس جز خود او نمی دانسته و ضياع و عقار او را نه آفتاب مساحت می توانسته است، نه باد شمال... در شهر اصفهان گويا چهارصد کاروانسرا از مال خود داشته؛ گويا زياده از دو هزار باب دکاکين داشته......"

اما قسمتی از زندگی اين حجةالاسلام پولدار و ثروتمند که به مذاق آيت الله خامنه ای خوش نيامده از اين قرار است:
"«و چون سيد اقامهء حدود را در زمان غيبت امام واجب می دانسته، خود به امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود قيام می نمود و مدعی بوده است که حکم من در اين قبيل مسائل، بعينه همان حکم حضرت صاحب الزمان است. عدد کسانی که سيد ايشان را در دورهء سلطهء خود در اصفهان به تازيانه حد زده، از حساب بيرون است. و شمارهء کسانی که او به دست خويش به عنوان اقامهء حدود کشته، تا يکصد و بيست نوشته اند. امر عجيب در کار وی اين است که او متّهمين را ابتدا به اصرار و ملايمت تمام و به تشويق اينکه خود در روز قيامت پيش جدّم شفيع گناهان شما خواهم شد به اقرار و اعتراف وا می داشته، سپس غالبا با حال گريه ايشان را گردن می زده و خود بر کشتهء آنان نماز می گذارده و گاهی هم در حين نماز غش می کرده است

اين که چرا نَقل زندگی نامه ی اين سيد آدمکش در لغت نامه، خاطر آيت الله خامنه ای را آزرده و ايشان را نگران کرده به ما مربوط نيست اما اين که به خاطر اين نگرانی، همين سطور، از لغت نامه حذف شده البته به ما مربوط است

در چاپ اخير –يعنی چاپ ۱۳۷۷-، در جلد ۶، صفحه ۸۷۸۱، بعد از عنوان "مجلس درس حجةالاسلام و شاگردان و تاليفات او" بلافاصله عنوان "وفات سيد و محل قبر و اولاد او" می آيد، حال آن که در چاپ قديمی تر، يعنی در چاپ سال ۱۳۳۰، جلد ۱۸، صفحه ی ۳۲۹، ميان اين دو عنوان، عنوانِ "حجةالاسلام و اقامهء حدود" آمده که شيوه سربريدن ِ مندرج در نامه ی حوزه از روی همان، نوشته شده است. اين بخش در چاپ جديد –لابد به اشاره رهبر معظم انقلاب- کلا حذف شدهاست..." (8)

البته" بحرالعلوم"زیرک و حواس جمع است , او ترتیبی داده است که پادو های فرهنگی اش هر از چند گاهی گروهی " اهل هنر و ادب " را به بارگاه اش بکشانند تا ایشان ضمن نشان دادن " هنر پرور"ی اش درس های لازم نیز به این دسته از اهالی " هنر و ادب" بدهد. روزی جماعتی روز نامه نگار و نویسنده, روزی دیگر گروهی ناشر, یک روز مشتی سینما گر و دیگر روز انبوهی شاعر و شاعره جمع می شوند تا از دانش " گسترده وعمیق" ولی فقیه در عرصه های روزنامه نگاری , نشر, سینما و شعر مستفیض شوند. کافی ست سری به تار نمای ولی فقیه بزنید تا درجریان همه ی این دیدارها و در سها و راهنمایی ها و فضل فروشی ها قرار بگیرید.

تازه ترین این نوع نمایش ها چهار شنبه 4 مهر ماه سال 1386 بر پا شد:

"....طنین نوای ربنای استاد شجریان و اذان زنده یاد موذن زاده اردبیلی در عصر و شامگاه نور باران تهران , شاهد گردهم آیی گروهی از شاعران و اهل ادب بود که نماز مغرب و عشاء را به امامت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای قیام بستند و....." و " سپس سروده های خود را در وصف پیامبر اعظم(ص), اهل بیت عصمت و طهارت( علیهم السلام ), انقلاب اسلامی ,دفاع مقدس وهمچنین اشعاری با مضامین دینی و اجتماعی , قرایت کردند."
برنامه گذار اصلی این شرفیابی"مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری" بود,و درمیان ده ها شاعر و شاعره ی "گردن کلفت", گردن کلفت ترین ها علی معلم , موسوی گرمارودی , یوسفعلی میر شکاک , حمید سبزواری و علیرضا بدیع بودند.

"....وقتی مجری جلسه از یوسفعلی میر شکاک برای شعرخوانی دعوت کرد,احوال جویی گرم مقام رهبری وی را بر آن داشت تا نزد ایشان رفته و پس از آن که ابراز علاقه و ارادت از نزدیک صورت گرفت " (9) , این شاعر " دشمن آزادی و قلم شکن" از همان نزدیک برای مقام رهبری اش شعر خواند!

موسوی گرمارودی نیز مورد تفقد و مزاح افتحار آمیز رهبری قرار گرفتند.

".... وقتی مجری جلسه نام علی موسوی گرمارودی , شاعر خط خون , را برای شعر خوانی بر زبان راند, وی با بیان اینکه آثارش در زمینه شعر کلاسیک , بیشتر قصیده است و در زمینه ی شعر نو , آزاد, خواست فرصت وی را به جوانان شاعر اختصاص دهند, اما پس از آن که مقام معظم رهبری به مزاح به وی فرمودند که یک قصیده را انتخاب کنید و نیمی اش را امسال و نیمی اش را سال دیگر بخوانید , گفت: پس یک قطعه کوتاه را با نام مهربانی می خوانم تا پاسخ مهربانی آقای باقری را داده باشم ...." (10) ( ساعد باقری از بر پا دارندگان و مجریان این نمایش ها ست).

علیرضا بدیع از نیشابور نیز شعرخواند و خامنه ای پس از استماع اشعارش گفت :"....چگونه می گویند که نیشابور به عطار و خیام نیفزود؟ الحمدالله که افزوده است"(11)

"....علی معلم ( دامغانی) نیز به رسم سال های اخیر, یکی از آثار روایی –محاوره ایی اش را خواند:که مقام معظم رهبری در پی آن فرمودند:" این زبان خوبی ست,اما کار هر کسی نیست, مثل شما گردن کلفت های شعر می توانند از عهده اش بربیایند والا اگر یک مقدار سست باشد به ابتذال کشیده می شود,نظیرش را هم قبلا" دیدیم : مثلا" پریا ".

همین دو سه قلم اظهار نظردرباره علیرضا بدیع و علی معلم , و مقایسه ی نوشته های اینان با آثار عطار و خیام و شاملوعمق بحر این بحر العلوم را نشان می دهد . این" فرمایشات " در کنار گفتار و کردار ولی فقیه ی " هنر پرور" در باره ی قلم و به قول خودش" اصحاب قلم " بیانگر این واقعیت است که بزرگترین بحرالعلوم در قید حیات عالم تشیع - و لابد عالم اسلام - چقدر با پدیده ی فرهنگ و هنر , و گوهر ادبیات بیگانه است . سوی دیگر نمایش های " شرفیابی" نیز نشانگر واقعیتی ست تلخ تر , که چگونه ساده لوحی , سخافت و حماقت می تواند شعر و شاعر را " سرشار از تهی" و آستان بوس بارگاه قاتل شعر و شاعر , و فرهنگ و هنر کند.

********

زیر نویس:

1- به سال 1354 , زمان دانشجویی در دوره ی بالینی , در"مرکز پزشکی فیروزگر" در تهران با دو همکلاس مذهبی پیرامون طب الصادق گفت و گویی داشتم , بی آنکه قصد توهین داشته باشم موارد بسیاری از موضوع های مطرح شده در کتاب را که با خوانده های آن روز ما مغایرت داشت با این دو همکلاس در میان گذاشتم و به عنوان دانشجوی پزشکی نظرآن ها را جویا شدم ( برای نمونه نظر امام جعفر صادق در باره ی علت بروز و شیوع جذام –خوره- , یا درمان اسهال و....) . آن دو همکلاس مذهبی گفتند این کتاب به دوره ای تعلق دارد که امام جعفر صادق حیات داشت . نمونه هایی مقایسه ای ارایه شد که نشان می داد بحث ها ی کتاب مذکور برای همان دوره هم بی ربط و عقب مانده بود, آن دو اما نپدیرفتند. باری , پس از انقلاب این دو همکلاس به معاونت پارلمانی وزارت بهداری و ریاست بخش پزشکی کمیته امداد امام خمینی منصوب شدند. حول و حوش سال 1360 به من اطلاع داده شد که در وزارت بهداری مطرح شده است که من " پیکار"ی هستم و در سال 1354 " صب امام " کردم . به آورنده ی خبر گفتم من پیکاری نیستم و سال 1354 هم صب امام نکردم و ماجرا را برای اش شرح دادم. ابتدا از سوی وزارت بهداری به جبهه ی جنگ فرستاده شدم و پس از بازگشت حکم اخراج ام از بیمارستان به من ابلاغ شد. رییس بیمارستانی که در آنجا شاغل بودم با آنکه حزب الهی بود از روی مهر و دوستی گفت: بهتر است دور وبر وزارت بهداری آفتابی نشوی , همو گفت ماجرا به بحث پیرامون طب الصادق ارتباط دارد! و از من خواست خودم را گم و گور کنم و.....

2- برای خواندن نمونه هایی از گفته های خمینی به مجموعه ی 5 جلدی بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران, بررسی تاریخی و تحلیلی کانون نویسندگان ایران و.... , به ویژه مقدمه ی جلد سوم , مراجعه کنید. این

مجموعه توسط انتشارات باران منتشر شده است.

3- متاسفانه نامه ی اسماعیل خویی عزیز به اخوان ثالث را در اختیار ندارم , آنچه نوشتم به اتکا ی حافظه ام است.

4- کیهان و کیهان هوایی , سال 1364, بخش اعظم این مصاحبه در جلد سوم منبع شماره 2 آمده است. ( رابطه " ورع مطبوعاتی" و سانسور در فرهنگ آخوندی چیزی شبیه رابطه ی تعزیر و شکنجه است!)

5- نشریه " یا لثارات الحسین" , نشریه انصار حزب الله , شماره 27 , سیزدهم اردیبهشت 1375

6- شهروند( تورنتو), سال ششم, شماره 275 , 14 آبان ماه 1375

7- سخنرانی آیت الله خامنه ای در جمع گروهی از ناشران , اردیبهشت ماه 1378- آپریل 1999

8- وبلاگ ف.م.سخن ,( برگرفته از تارنمای گویا) ," از آیت الله خامنه ای و لغت نامه ی دهخدا .....",.30 دی ماه 1386

9, 10, 11 – " تکریم شعر و شاعری در شب میلاد کریم اهل بیت (ع) , تارنمای خبر گزاری دانشجویان ایران ," ایسنا" سرویس فرهنگ و ادب- ادبیات.


Share/Save/Bookmark

more from mnoghrekar
 
default

بحر الصفا

جمالتو (not verified)


بابا اينها يك مشت مزدور آمريكايی هستند كه اگر به قدرت برسند خوار ملت را در می آرند. اينا از الان كه گوهی نيستند حاضر نيستند مخالف خودشون را قبول كنند.


default

Why is nobody blogging about

by Meanwhile (not verified) on

Why is nobody blogging about this:

The regime in Iran is cracking down on organized labor.
12 union leaders are sentenced to 91 days in jail and 10 lashes for holding a protest last May Day.
Radio Farda reported:

Sedigh Amjadi, a worker from Sanandaj in Kurdistan province was subject to 10 lashes on February 16, 2008 for participating in the May Day celeberations two years ago. He was also find an amount of 200,000 tomans ($2000). Mr. Amjadi along with 12 other workers were arrested and imprisoned during the International Labour Day. Two of them received 30 months in jail and the rest of them were sentenced to 91 days in prison and 10 lashes each.
The floggings were condemned widely across Iran. Several activists have condemned the actions by the regime.
Rooz News reported:

Five days after a flogging sentence was carried out in the case of Kurdish union activist Seddigh ‎Amjadi, two more union activists, Fares Goviliyan and Abbas Andariani, also received lashes in ‎a Sanandaj prison. ‎

Flogging sentences were first carried out in the cases of labor activists who had attended last ‎year's May Day rally, and were condemned widely across Iran, especially in the province of ‎Kurdistan. ‎

Nobel Peace Prize winner Shirin Ebadi, vice president of the Syndicate of Workers of Tehran ‎and Suburbs Bus Company Ebrahim Madadi, spokesperson and central committee member of ‎the Dismissed and Unemployed Workers' Union Jafar Azimzadeh, and several prominent human ‎rights organizations and labor unions across the country have condemned the judiciary's flogging ‎sentences.
Maybe if we sit and talk with the mullahs we can change all of this?

//www.roozonline.com/english/archives/2008/02...

//iranlabourwatch.net/DisplayArticle.aspx?ID=...


default

به جمشید و نقره کار: آقا فحش نده!

بحر الصفا (not verified)


حضرات دانشمند، شما خودتان بحر العلوم های در تبعید هستید که تحمل شنیدن هیچ انتقادی را ندارید و مثل خامنه ای شاعران و برگزیدگان خودتان را ناز می کنید و بالا بالا، و اکثر افرادی که مورد تایید قرار می دهید مانند خودتان بی استعداد و کم سواد و بحر العلوم های دوران اند، اگر هم کسی به شما نتقاد کند با کمک رفقای هم مرام خود خفه اش می کنید. ااینهم نمونه اش
حتم دارم اگر شما به قدرت می رسیدید چه بسا از کسانی بی استعدادتر تجلیل به عمل نیاورید.
و شعرهای خود شما و نویسندگی خود شما، سرکار آقای نقره داغ از چه جنسی است؟ حیف کاغذ!
در نویسندگی خواستن توانستن نیست آقای جمشید نقره داغ


jamshid

RE: بحرالصفا

jamshid


Who are you trying to fool? Your goal is to discredit any opposition to the IRI, so that the regime can continue its miserable existance.

You are not fooling anyone ey ahmagh.


default

تو خودت دست کمی از بحر العلوم نداری

بحرالصفا (not verified)


خواندن مقالات توهین آمیز شما بدون هیچ استدلال منطقی و مدرکی نشاندهنده ی این است که شما هم یک پا آیت الله چپ و یک پا بحرالعلومی چرا که موضوعی نیست که راجع به آن اظهار نظر نکنی و خود را صاحب نظر ندانی. بدبختی ما ایرانیان این است که مخالفان چپ افراطی با حکومت دیکتاتوری آن چندان فرقی ندارند و هر دو به یک نسبت خودکامه و بحرالعلوم و خودپسند اند. مقالات شما هیچ نوع ارزش دانشگاهی و تحقیقاتی ندارد و فقط برای خالی نبودن عریضه است. وای بر ما ایرانیان که مخالفان حکومت مان امثال شما باشند. هیچ امیدی نیست.


jamshid

? بحرالعلوم

jamshid


Yeah I am sure. A better phrase for these idiot "supreme leaders" would be:

 بحرالجهل 

Science is the last thing on their plate. 


default

Mr. mnoghrekar, all I can

by Farhad Kashani (not verified) on

Mr. mnoghrekar, all I can say is I wish we had more intellectuals who think like you. Our country has suffered enough because of so called "intellectuals" sticking to the misguied, falsified, unrealistic, regressive socialist/marxist/Islamic backward ideology. Great article.


default

There is a less famous

by Anonymousa (not verified) on

There is a less famous member of the Mughniyyah family. Religious scholar Muhammad Jawad Mughniyyah of Tyre is an important figure in the contemporary history of Sh`iite religious thought. He wrote the book Al-Akhomayni wa-d-Dawla-l-Islamiyyah which was the first critical refutation of Khomayni's doctrine of Wilayat Al-Faqih.

Many muslism sects/groups (e.g. Salafi) consider shia as heretics and their clergies as Kafar or Infidels.


default

Justice delayed is justice

by Anonymousc (not verified) on

Justice delayed is justice denied."

How can anyone in good conscience not be bothered by the atrocities of the regime against its own people? Where are people's sense of right or wrong?


default

حضرت آيت الله

Anonymousn (not verified)


حضرت آيت الله هاشمی شاهرودی

با سلام،
نمی دانم آيا مخاطب قرار دادن شما برای اين نوشته درست است يا نه اما در آن خانه برای اين سخن کسی جز شما را نمی يابم که شايد هنوز وقتی که سر بر بالين می نهيد اگر آگاه بر ظلمی رفته بر فرزندان اين سرزمين باشيد، بتوانيد آسوده بخوابيد.

شما را در آن خانه می يابم تا اين سخن را با شما بگويم که شايد آن "عدالت" را که عدالت ورزان به قربانگاه برده اند امان دهيد.

وقتی که اين نوشته را می نوشتم به ياد "امان" دادن ما در آن داستان که گرفتار بوديم و "امان" مان داديد بودم.اگر ذره ای در وجدان شما شک داشتم هرگز اين سياهه را بر سياهه های ديگر نمی افزودم.

روزگار درد ناکی است اين روزها وقتی هر روز خبری و فاجعه ای را از آن ديار می خوانيم و می شنويم. روزگاری که به راحتی برای جان انسان ها تصميم می گيرند و جان انسان فی النفسه انسان شده تاوان عقده های فروخورده عده ای که "انسانيت" را به شرم واداشته اند.

"مرگ" و" اعدام" شده پاسخ هر حرکتی که اندکی با ساز حاکمان متفاوت است."زندان" و "محروميت" شده نقل و نبات آن خانه که شما "ويرانه اش" تحويل گرفتيد و نمی دانم چه تحويلش خواهيد داد.

و چقدر احساس شرم می کنم اين روزها وقتی که هر روز خبر ناديده گرفته شدن حقی ، از آن ديار سيلاب وار سرازير می شود و عده ای يا به آن صندلی های شيرين قدرت چسبيده اند و يا برای بالا رفتن از اين صندلی های "نحس"، سر و دست می شکنند.

يادم هست در آن روزها که " امان" مان داده بوديد هر چه می نوشتيم و هر کار که می کرديم ،عده ای برای دفترتان "نمابر" می کردند و در کنارش می نوشتند "ببينيد اين ها دارند جو سازی می کنند!" . اما امروز آرزو می کنم که يکی از همان ها اين نوشته را نيز برای تان "نمابر" کند تا بخوانيد و کمی بيانديشيد که می دانم خواهيد انديشيد.

نمی دانم در اين روزها آيا می خوانيد اخباری را که حاکی از کردار زير مجموعه تان با فرزندان اين سرزمين است. لابد کسانی برای تان در بولتن ها بريده هايی را می فرستند و در کنارشان هم می نويسند " جوسازی" است! حتما از هر کسی هم پيگير می شويد می گويند "بررسی کرديم حقيقت نداشت". اما آيا يک لحظه و فقط يک لحظه به اين انديشيده ايد که اگر تنها چند درصد از اين اخبار "ظالمانه" حقيقت باشد در پيشگاه جدتان چگونه سربلند خواهيد کرد.

آيا شما هم ابتدا انسان ها را گناهکار و مجرم و برانداز و فاسد و خائن و... می شمريد مگر اينکه خلافش ثابت شود؟ آيا شما هم هر انتقادی را "اقدام عليه امنيت ملی" می دانيد و هر اعتراضی را "محاربه" با خدا؟ مگر شما نبوديد که در حضور ما گفتيد" حتی پرسش کردن از گناه هان گذشته، خود گناه کبيره است"؟مگر شما نبوديد که فرمان " احترام به حقوق شهروندی" را صادر کرديد؟ مگر شما نبوديد که فرياد برآورديد که " برخی بازداشتگاه ها در ايران روی ابوغريب و گوانتانامو را سفيد کرده است"؟ مگر شما نبوديد که می خواستيد "عدالت" پيشه کنيد؟

نامه دردمندانه آن زندانی در بند که راهی جز دوختن لب های خود برای احقاق حق اش نيافته را خوانده ايد؟ (//www.shabnameha.net/spip.php?breve123) خوانده ايد که هنوز به شما اميدوار است هر چند اين اميد خود را "سرابی لذت بخش" و " توهم" می داند؟ نامه درد آور آن معلم "کرد" هموطن را چه؟ هم او که همين ديروز حکم "اعدامش" را صادر کردند. خوانده ايد بر او چه گذشته است؟ (//www.roozonline.com/archives/2007/11/post_49...) نامه مادر منصوراسانلو را چه ؟ (//www.kargaremrooz.com/spip.php?article8953) راستی مرگ آن جوان دانشجوی "کرد" در زندان آن دورترها را چه؟ آن زهرای پزشک در همدان را چه؟

کمی آن سو تر در بلوچستان ما و شما، صدور حکم "اعدام" شده است به مانند نقل و نبات. در آذربايجان ما و شما، هر روز بازداشتی و حکمی و زندانی. در خوزستان ما و شما نيز همين گونه.

حضرت آيت الله!

اين ها که چيزی نيست، هر روز ده ها و ده ها مورد از اين نوع را می بينيم و می بينند؟ آيا شما هم می بينيد؟ اگر تنها ذره ای از اين دريای اجحاف، حقيقت باشد – که معتقدم بيشترشان حقيقت است – آيا به آن روز (روز قيامت) که هم ما هستيم و هم شما ، بی هيچ برتری و پست و مقامی فکر کرده ايد که شرمنده خدای خود نباشيد. امثال ما اگر ظلمی هم بکنيم شايد ذره ای باشد در اين دنيای ظالم اما شما که در آن جايگاه "علی وار" حاکم ايد اگر ظلمی کنيد – يا به عمد يا با سکوت خود- دريايی ظلم کرده ايد.
اين تکه از نامه آن معلم کرد که "اعدامی" اش دانسته اند را خوانده ايد:
"پرونده ام بعد از ماهها بلاتکليفی خردادماه ۸۶ به دادگاه انقلاب شعبه ۳۰ فرستاده شد. بازجوها تهديد می کردند که نهايت ‏سعی آنها گرفتن حکم اعدام يا زندانی درازمدت می باشد. و در صورت اثبات بی گناهيم در دادگاه و آزادی در بيرون از ‏زندان تلافی !؟ می کنند." (سه شنبه ۶ آذر ۱۳۸۶)
//www.roozonline.com/archives/2007/11/post_49...

من حقير سراپا تقصير باور می کنم که اين ادعا در آن "داد" گستر شدنی است، چه "داد" ستانی نيست تا "داد" بستاند.

لحظه ای درنگ کنيد. بگوييد تا اسامی متهمان اين چند سال را در همه نقاط ايران زمين برای تان بياورند. بگوييد در کنارشان سن هر کدام را بنويسند. می دانم که چنين درخواستی چندان غير ممکن نيست که دستور انجامش را بدهيد. اسامی رديف شده و سن و سال شان را نگاه کنيد. آيا اين نام ها اکثر قريب به اتفاق شان سنی کمتر از ۳۰ سال يا کمی بالاتر دارند؟

به پشت سر خود بنگريد. اين ها همه آموختگان مکتب نظامی هستند که برايشان ساخته ايد. اگر معتقديد همه "مجرم"، "مفسد"، "خائن" و "فعال عليه نظام" هستند، آيا يک جای کار لنگ نمی زند؟ ريشه ها را بيابيد. آه مظلوم به هيچ کس رحم نخواهد کرد .....

روزبه ميرابراهيمی
روزنامه نگار / متولد سال ۱۳۵۷
۶ اسفند ماه ۱۳۸۶
//news.gooya.com/politics/archives/2008/02/06...


default

Abarmarg

by Pouyan (not verified) on

Freedom and independence come when you and your Mullahs get lost from Iran.
How many thousands victims makes your sadism satisfied before people have the right to revolt against your regime?
How many millions of people must live under poverty line until you stop blaming Iranians of being responsible of all?
How many people must be murdered by IRI's squads until these "nasty" Iranians, as you described, be deserved to get rid of you and your criminal regime?
Shame on you, sold propagandist.


Abarmard

I would think about the society

by Abarmard on

We need to realize that these people become big because the society is in the same line of thinking as them. Many Iranians are dictatorial in their homes and the regime is a bigger image of the society that the families live in.
We have started our growth and gradually finding our voice. I have no doubt that we have a free future ahead of us as long as we don't fall in to a foreign promises and traps. We should not sell our land.
We have paid a huge price for this revolution of ours, and we have gained something that no nation can take that away from us, experience. Let’s learn from it rather than dispose it and start all over again. Remind me of the poem “Takhteh Sang” by Mehdi Akhavan Sales


default

گل بی عیب!Khamenei, his Ancestore and his Succesores, they all

Faribors Maleknasri M.D. (not verified)


ولی فقیه بحرالعلوم نیز هست , البته در اسلام (به ویژه درتشیع) چیزی که کم نداشته و نداریم بحر العلوم است , اینان در همه ی عرصه های علوم طبیعی (و ماوراء طبیعی و خفیه) و علوم اجتماعی , از فقه و سیاست و اقتصاد و حکمت و نجوم و ریاضیات و طب گرفته تا فرهنگ و انواع و اقسام هنرهای اسلامی و غیر اسلامی متخصص و صاحب نظر , و معلم و راهنما بوده و هستند. حال اگر نظرات , افاضات و فتاوی این بحر العلوم ها با علوم زمانه ی خود , و این زمانی , همخوانی نداشته و ندارد این مشگل علوم است نه عیب و ایراد اسلام و بحر العلوم های اش, چرا که مسلیمن می پندارند اسلام و بحرالعلوم های اش " گل بی عیب" اند و" به ذات خود ندارند عیبی", و اگر عیب و ایرادی هم گرفته می شود یا از نادانی نامسلمان هاست و یا از نامسلمانی ی مسلمان ها!

All is said hier is complett wisdom. There is nothing which could be added. Greeting


Ali P.

To :AnonymousShaer

by Ali P. on

You claim "You(the author) are totally biased".

I am the reader. Why don't you offer some evidence of his bias?

You still can.

(and I don't perceive you as  an IRI supporter. And even if you were, your opinion is welcome here).

 

Ali P.


default

You are not FAIR in you article

by AnonymousShaer (not verified) on

You are totally biased and all you see is thru your dogmatic lenz. Remove your lenz and put on a more realistic one. Then, you may get some free minds admiring you rather than "narrow-minded" people whom you feed their ignorance.

This is exactly how our lost generation like yourself abuse freedo of speech.

I know I will be branded as IRI supporter already!
Let's hope for the days that Iranians will be able to hear each other.