جبهه بندی

افشاگری هویت و اهداف اصلاح طلبان وظیفه تمامی فعالان سیاسی میهن است


Share/Save/Bookmark

جبهه بندی
by LalehGillani
21-Jun-2009
 

گویند در آن لحظه که پیکر بیگناهی بر خاک می افتد، از قطره قطره خون سرخش فریاد حق برمیخیزد. گویند از چکه چکه اشک مادران سوگوار، آه فرشتگان شنیده میشود. گویند زمین و زمان زوزۀ عدل سر میدهند. گویند لاله ای در صحرا می دمد. گویند شیون شهروندی تخت ستم را میلرزاند. گویند زمزمه ها به هیولای ازل می انجامد. گویند ملتی بپاه میخیزد.

ایران من بار دیگر صحنۀ آشوب است. مام میهن از نو شاهد قیام فرزندان وطن است و دگر بار آشفتۀ سرانجام دلیران بی نام و مضطرب گمشدگان تاریخ معاصر است. ایران زمین طالب حقوق بشر است.

پیروان خط امام از کردار زشت دیروزها، از قتل عام زندانیان سیاسی، از چپاول ثروت ملی، از تاخت و تاز سی ساله اشان گریخته اند و با گفتار نیک خویش، اصلاح طلبان امروزه گشته اند. سیدان سبز گستر حامیان ستمدیدگان شده اند. ادعای رهبری نهضت نو را دارند. امید لقمه نانی، پایان بی کاری، و تشنگی عدالت اجتماعی را دامن میزنند.

اما این آقایان چه کسانی هستند؟ از کجا آمده اند؟ ما را به کجا می برند؟ آیا ظرفیت تحویل خواسته های ملت آزادیخواه را دارند؟ آیا مصلحت ملت با منافع شخصی و جمعی آنان مطابقت دارد؟ آیا نسل جوان ایران بازیچۀ فریب خمینیِ دیگری گشته است؟

آرایش سیاسی

به واسطۀ دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران و پیروزی مشکوکانۀ احمدی نژاد، جبهه بندی نیروهای سیاسی و نظامی حکومت اسلامی شتابانه به افق جدیدی رسیده است. متحد شدن جناح های رقابت کننده شهادت از عدم تفاوتهای بنیادی و ایدئولوژیکی میان این گروه ها را میدهد و قصد اصلی آنان را بی صدا افشا میکند. در صحنۀ کنونی، جناح های عمدۀ حکومت اسلامی به این قرار می باشند:

طرفداران اقتدار مطلق و رهبر سالاری (خامنه ای، مصباح یزدی)
حامیان روحانیت و سنت سالاری (هاشمی رفسنجانی)
پیروان اصلاح طلبی دین سالاری (خاتمی، موسوی، کروبی)

در سالهای اخیر، ریاست جمهوری احمدی نژاد قوۀ مجریه را از دست جناح های راقب ربوده و قوۀ مقننه را قدم به قدم به پذیرش اقتدار مطلق ولایت فقیه نزدیک تر کرده است. وابستگان خامنه ای به همین ترتیب قوۀ قضائیه را انحصار کرده اند و هر گاه نیاز باشد به تصمیمات خود مشروعیت قانونی می بخشند. همزمان، نفوذ طرفداران هاشمی رفسنجانی و خاتمی در نهادهای دولت بتدریج کاهش یافته و عناصر وفادار به خامنه ای جایگزین آنان گشته اند. در نتیجه، برخورداری از منافع و امتیازات انتصابی عمدتاً از حامیان سنت گرا و اصلاح طلب مضایقه شده است.

مایۀ شگفت نباید باشد که جناح هاشمی رفسنجانی در انتخابات هدایت شدۀ اخیر بخت خود را با سرنوشت اصلاح طلبان درآمیخته و امید شکست نیروهای وفادار به خامنه ای را دارد. حضور حامیان روحانیت و سنت سالاری در اردوگاه خاتمی، عملاً جنبش اصلاح طلبی را نه تنها از دست روشنفکران دینی خارج کرده بلکه آنان را به آلت دست سنت گراین تبدیل کرده است.

هم اکنون، گروه های عمدۀ اصلاح طلبان در پنج احزاب زیر گرد آمده اند:

جبههٔ مشارکت ایران اسلامی
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
مجمع روحانیون مبارز
حزب اعتماد ملی
حزب کارگزاران سازندگی

این آقایان چه کسانی هستند؟

ریشه جنبش اصلاح طلبان را میتوان به مغز متفکر سعید حجاریان رد یابی کرد. سوابق سعید حجاریان قبل از آغاز جنبش دوم خرداد بندرت از جانب اصلاح طلبان ذکر میشود. این روزها، کمتر کسانی از پیروان اصلاح طلبی به یاد می آورند که سعید حجاریان بنیان گذار وزارت اطلاعات حکومت اسلامی و قائم مقام وزير اطلاعات بود. ایشان با تجربیات امنیتی خود دست در دست محمد ری شهری (نخستین وزیر اطلاعات) اساس جمع‌آوری و حفاظت اطلاعات و فعالیت‌های ضداطلاعاتی را در داخل و خارج از کشور بر عهده داشت.

قابل اشاره است که محمد ری شهری وزیر اطلاعات دولت میرحسین موسوی بود. اگرچه نقش مستقیم ری شهری در قتل عام زندانیان سیاسی انکار پذیر نیست، مسئولیت سعید حجاریان هنوز مورد تحقیق و رسیدگی است. بهر جهت، ثمرۀ مشقت سعید حجاریان در بنیان گذاری وزارت اطلاعات عاقبت به نمایش گذاشته شد: در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی قتل های زنجیره ای مخالفان سیاسی رژیم را برنامه ریزی کرده و جنایات مورد نظر را بانجام رسانید.

از دیگر هنرهای سعید حجاریان سازماندهی جنبش دوم خرداد و به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی است. بعد از انتخابات موفق آمیز هفتمین دورۀ ریاست جمهوری، سعید حجاریان مشاور سیاسی رئیس جمهور گشته و عنوان نایب رئیس را در شورای اسلامی شهر تهران بدست آورد. بعلاوه، سعید حجاریان روزنامه "صبح امروز" را تاسیس کرده و متعاقبأ، در اوج اختلافات و نزاع درونی دولت اسلامی، قتل های زنجیره ای را مورد انتقاد و افشاگری قرار داد.

سرانجام، مسئولان همان وزارت اطلاعاتی که سعید حجاریان بنا نهاده بود دستور ترور او را صادر کرده و ارعابگری به نام سعید عسگر را به دنبال حجاریان فرستادند. علیرغم موفقیت نقشۀ وزارت اطلاعات، سعید حجاریان از سوءقصد جان بدر برد ولی از آن زمان تاکنون از ناتوانی و معلولیتهای جسمی و گفتاری رنج می برد.

سعید حجاریان هم چنین لقب تئوریسین جنبش اصلاح طلبی را دارا است و موسس جبههٔ مشارکت ایران اسلامی به شمار می آید. در ابتدا، هسته اصلی این جبهه از دانشجویان پیرو خط امام تشکیل شده بود. این هستۀ اولیه به آرمانهای فکری و اصول نظری دکتر علی شریعتی اعتقاد داشت و هماهنگی با دیگر نواندیشان سکولاری را سرسختانه رد میکرد. این روزها، اقتدار اسلام در دامنه سیاسی و اصلاح فرهنگ جامعه بر حسب آرمانهای شیعه از مشخصات برجستۀ ایدئولوژیکی سعید حجاریان است.

دولت هاشمی رفسنجانی و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی برای اعضای ارشد این جبهه نه تنها امکان مشارکت در دستگاههای اجرائی کشور را فراهم آوردند، بلکه گسترش قدرت اقتصادی آنان را میسر کردند. در نتیجه، نفوذ ایدئولوژیکی جبههٔ مشارکت ایران اسلامی وسعت گرفته و شعار "اسلام اصلاح طلبی" دانشجویان مذهبی را جذب کرده است.

دگر آقایان

به همین ترتیب، هویت سایر گروه های اصلاح طلب را میتوان با مرور کردار بنیان گذاران و اعضای بلند پایه آنان بر ملا کرد:

هسته اصلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران از فرماندهان سپاه پاسداران تشکیل شده بود. دو تن از اعضای ارشد این سازمان، محمد بروجردی و علی صیاد شیرازی، در سرکوبی بیرحمانه استقلال طلبان کردستان، سیستان و بلوچستان نقش مستقیم داشتند. در دوران جنگ کردستان، محمد بروجردی فرمانده سپاه پاسدارن و علی صیاد شیرازی فرمانده ارتش در غرب کشور بودند. به دنبال امر امام خمینی که دخالت سپاه پاسدارن و ارتش را در سیاست منع کرد، برخی از اعضای این سازمان از فعالیت در نیروهای نظامی استعفا داده و خود را در سیاست غرق کردند.

مجمع روحانیون مبارز سازمانی متشکل از روحانیان اصلاح طلب است. این مجمع بدست مهدی کروبی و محمد موسوی خوئینی ها در سال 1366 دایر گردید. اگرچه مهدی کروبی از مقام خود کناره گیری کرده است، اخیراً محمد موسوی خوئینی ها دوباره به سمت دبیر مجمع روحانیان انتخاب شده است. قابل توجه است که در سال های دهه شصت خورشیدی، سید محمد موسوی خو ئینی ها عضو شورای عالی قضایی قتل عام زندانیان سیاسی بود و از اینرو، مسئول کشتار هزاران کودکان و جوانان ایران است.

حزب اعتماد ملی تازه ترین گروه اصلاح طلبی ایران است. چهار سال قبل، بدنبال حذف مهدی کروبی از انتخابات ریاست جمهوری، ایشان به جناح های دیگر تهمت تقلب در انتخابات را زده و حزب اعتماد ملی را پایه گذاری کرد. زندگی سیاسی مهدی کروبی حکایت از عضویت در مجلس شورای اسلامی، مقام نایب رئیسی و ریاست مجلس را دارد. در سالهای اخیر، انتقاد شدید کروبی از افراط گری سید محمد خاتمی، اصلاح طلبی کروبی را مورد قبول و حمایت جناح سنت گرایان کرده است.

حزب کارگزاران سازندگی یکی دیگر از احزاب اصلاح طلب ایران به شمار می آید. این حزب توسط اعضای کابینۀ هاشمی رفسنجانی چهارده سال قبل برپا گردید. این روزها اصلاح طلبی این گروه هماهنگی با سیاست های هاشمی رفسنجانی را دارد. اگر چه گرایش ایدئولوژیکی اعضای این حزب به اقتدار سیاسی اسلام و سرکوبی گروه های مخالف می انجامد، تمرکز آنان به توسعۀ قدرت اقتصادی سنت گرایان است. از نقطه نظر حزب کارگزاران سازندگی، ضروریت اصلاحات در حکومت اسلامی به معنای محدود کردن قدرت و نفوذ حامیان خامنه ای است. حقيقتاً سرقت مال ملت و انباشتن ثروت در جیب یک جناح، سبد نان رقیبان را سبک کرده است.

ما را به کجا می برند؟

بطور خلاصه، بعد از انقلاب 1357، پیروان سنت و دین سالاری و حامیان اصلاح طلبی کنونی در عرصۀ حاکمیت قوا مجریه، مقننه و قضائیه جمهوری اسلامی ایران تاخت و تاز کرده اند. حامیان سنت سالاری برای سی سال اهرام قدرت را در دست داشته و از ثمرۀ انحصار گرایی خود بهره برده اند. هم چنین، طرفداران خاتمی حداقل برای چهار سال اکثریت مجلس ششم را در دست گرفته و برای هشت سال ارکان قدرت قوه مجریه را دارا بودند. اما از آن روزها تا کنون، بارها اصلاح طلبان یا در انتخابات شکست خورده یا با رد صلاحیت گسترده کنار گذاشته شده اند.

متأسفانه، در موج جبهه بندی نهادهای حکومت اسلامی بر علیه یکدیگر، جوانمردی جویای حق و عدالت پیدا نمیشود. در عوض، گردن کلفتان مذهبی برای منافع و امتیازات دولتی به جان همدیگر افتاده اند و از بی قراری ملت بتنگ آمدۀ ایران سوء استفاده میکنند.

همزمان، دلیران ایران زمین برخاسته اند تا نعرۀ خشم خود را به گوش رهبر جفاکار برسانند. فریاد فرزندان مام وطن در داخل و خارج از کشور بر علیه بی عدالتی و ظلم جمهوری اسلامی ایران است.

در عرصه گاه این مبارزه نباید برای لحظه ای فراموش کرد که رهبران اصلاح طلب وفادار به اقتدار سیاسی و ایدئولوژیکی اسلام هستند. علیرغم اختلافات کنونی میان خامنه ای، خاتمی و هاشمی رفسنجانی، تمامی جناح های حکومت پیرو قانون اساسی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه می باشند. تفاوت نظر جبهه های مختلف دولت تنها در میزان قدرت و حدود اختیارات ولایت فقیه است.

در این دوران ملتهب، برنامۀ اصلاح طلبان نجات حکومت اسلامی و ادامۀ تاراج ثروت ملی ایران است. افشاگری هویت و اهداف اصلاح طلبان وظیفه تمامی فعالان سیاسی میهن است.

در این نهضت نو حکومت اسلامی را باید از زمین خاکی به دیار باقی بدرقه کرد...

----------------------------
منابع:

کالبد شکافی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی
//www.namir.info/home/pdf/akba9/kalbud.htm

ترور سعید حجاریان – جلسات دادگاه محاکمه
//www.iranmania.com/news/currentaffairs/featu...

جبههٔ مشارکت ایران اسلامی
//mosharekat.ir/HomePage.aspx?TabID=0&Site=Po...

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
//www.mojahedin-enghelab.net/

مجمع روحانیون مبارز
//www.rouhanioon.com/

حزب اعتماد ملی
//www.etemademelli.ir/

حزب کارگزاران سازندگی
//www.amanzadeh.ir/project_editor.php?Show=1&...

از حزب کارگزاران سازندگی چه میدانید؟
//abidari.parsiblog.com/276678.htm

قتل های زنجیره ای ایران
//fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%AA%D9%84%E2...


Share/Save/Bookmark

more from LalehGillani
 
Jahanshah Rashidian

Dear Author

by Jahanshah Rashidian on

As you truely described, our plight comes from the whole totalitaian IRI, not a part of it which may occasionally change the camp due to their  inner power-srtuggles.

A great article, as usual.


LalehGillani

هوشیار باشید!

LalehGillani


از تمامی نظرات دوستان و شرکت کنندگان سپاسگزارم.

با هوشیاری خود از نهضت نو حمایت کنید و اجازه ندهید که جنبش را به بیراهی بکشند. به امید آزادی و امنیت ایران...


LalehGillani

The Choice

by LalehGillani on

Dariush wrote: “The choice is, the education and evolution or a bloody revolution now?”

A bunch of Basiji murderers can’t and will not evolve into human beings no matter how much you educate them or wait for them to change. We must fight them with everything we have, including but not limited to our superior intelligent and morality. At the same time, we must not underestimate the enemy which is armed to the teeth and determined to survive at all costs.

The choice isn’t between evolution or revolution. The choice is between freedom and slavery.


default

Evolution or a Bloody Revolution

by Dariush (not verified) on

30 years ago the number of opposition/reformists in Iran were in tens of thousands. 20 years ago it was hundreds of thousands. Today it is in millions and growing. In a few years will be most of the population as the new educated generation grow.
The evolution has been and is in progress.

The choice is, the education and evolution or a bloody revolution now?


مسعود از امریکا

لاله جان

مسعود از امریکا


ممنونم از نظر زیبایت در زیر - من فقط یک چیز را به همه دوستان و هم وطنان می خواهم یاداوری کنم، و ان اینکه: ما ایرانیها باید که حواسمان جمع باشد که از حول حلیم، دوباره نیفتیم توی دیک! اگر یادتان باشد، سی (٣٠) سال پیش، همه انقدر حول داشتند که شاه برود، که جانشین او را درست ارزیابی نکردند: ما واقعا از چاله ای نسبتا کم عمق (رژیم شاه) در امدیم، و افتادیم درستی در چاهی بسیار عمیق (رژیم  این اخوندا) -!! هدف ما الان باید برگزار کردن یک دموکراسی کامل، با داشتن تمام ازادیها باشد - نه کمتر، و نه بیشتر!

 

 


LalehGillani

Honoring Neda

by LalehGillani on

Emotions are raw and high for perfectly good reasons: Neda was an innocent bystander, gunned down in cold blood.

Honor her by staying vigilant. We must not allow the movement to be hijacked by the likes of Hashemi Rafsanjani. We must not settle for a half-baked remedy to our problems.

They say to be patient. We have been patient for thirty years. IRI thugs have attacked our homes, imprisoned our children, and killed political prisoners in captivity. All this happened under Hashemi Rafsanjani’s watch, Mir Hossein Mousavi’s government, and Mohammad Khatami’s reign.

If we sell the movement to these individuals, we have betrayed Neda. Plain and simple…


default

how i would react

by Anonymouses (not verified) on

not to tell anyone what to do but along with protests i would write on everything on anything "we are Neda!" in every language possible. she will not be forgotten she can not be forgotten and they can not make you forget.


LalehGillani

مسعود عزیز:

LalehGillani


مرسی. خواهش میکنم مرا ببخشید. سرم شلوغ بوده و تمام وقت من صرف کمک کردن به هم میهنان دلیر در ایران اقتصاص داده شده است. از سایت ایرانین.کام و وبلاگ دوستان دیدار نکرده ام.

دست شما درد نکند. خدا از دهن شما بشنود...


Humility

Dear Laleh

by Humility on

Thank you for your comment.

I have to say that sometimes, as in many things in life, the change from the present system in Iran, to what we all want: A Secular Democracy, may not necessarily be a straight line.

As I indicated before, the collapse of the Soviet Union, and what we see as present-day Russia, was not necessarily a straight line either.

All I can say to you is: Be Patient ..... Just Be Patient!

Again, as I have said before, if I can be of any help, please let me know ....

Take care - These are indeed Historic Times :) - !

 

 

 


LalehGillani

Let’s Stay Awake

by LalehGillani on

AnonymousX wrote: “Do people remember what happened last time? We had revolution then we got IRI. How did they steal freedom from us?”

The same thing that is happening right now happened then: We rose up, fought and bled, and offered our best and the brightest to the altar of freedom. Few voices warned people about Khomeini; few voices asked the right questions.

(Dr. Shapour Bakhtiar was ignored and ridiculed. Of course, he lost people’s trust when he accepted to become the prime minister to a discredited regime.)

Every voice of reason was silenced or ignored. We were told to go with the flow and not weaken the movement. Then came the awakening…

Let’s stay awake this time, Hamvatan.


مسعود از امریکا

لاله جان

مسعود از امریکا


امیدوارم که از این قطعه کوتاه که امروز در مورد سر انجام، و اخر و عاقبت رژیم کنونی ایران نوشتم، خوشت بیاد:

اغاز منحـل شدن - جمهوری اسلامی

مرسی عزیزم!

 

 


default

what happened??

by AnonymousX (not verified) on

Do people remember what happened last time? We had revolution then we got IRI. How did they steal freedom from us?


LalehGillani

The New Movement

by LalehGillani on

Humility wrote: “As it is quite evident, this movement of our Brothers and Sisters in Iran, has transcended an election fraud issue. It has become very much a Civil Rights, and Freedom Movement.”

I agree completely. The current movement isn’t about an election any longer. There is also a profound unity forming amongst the masses. Iranians from all walks of life are uniting against the regime. This unity is evident inside and outside Iran.

Speaking for myself, I have been doing whatever I can to help the activists at home, regardless of their political affiliations. My focus has been to facilitate the flow of information and to keep communication channels open. Some of the best hackers in the world are giving Iranian dissidents a helping hand…

Having said this, I am compelled to encourage everyone not to settle for anything less than what we deserve: freedom from all forms of tyranny.

We don’t want to replace Khamenei with the likes of Hashemi Rafsanjani.


Humility

Dear Laleh

by Humility on

This is a very well-written piece. Nevertheless, I would like to encourage you not to miss the big picture here:

If you haven't read this blog, please take a moment to do so. Movements such as the one going on in our Beloved Iran right now, sometimes have a tendency to lead to unintended consequences.

As indicated, when the Soviet Union Collapsed in the late 1980's, no one expected that to happen under the stewardship of someone like Mikhail Sergeyevich Gorbachev: A Devoted Communist.

What I am trying to say is this: Although Mr. Moussavi, and all the people that you have mentioned in the reform movement, believe in the idealogy of an Islamic Republic, nevertheless, they could essentially play a similar role that Mikhail Gorbachev played regarding the Soviet Union: Being A Catalyst To Bring Down The Present Regime.

As it is quite evident, this movement of our Brothers and Sisters in Iran, has transcended an election fraud issue. It has become very much a Civil Rights, and Freedom Movement. I would also like to encourage you to take a look at this blog also. As it is clealy stated, the matrix of this movement is indicative of the fact that it has grown beyond just an election fraud issue.

All in all, this is a wonderful opportunity for many good things to happen for our Beloved Iran. To be honest with you, I never thought that I would see a regime change in my life time. I was of the belief that it would take at least another generation or so for this regime to collapse. However, thank God, a wonderful opportunity has presented itself here!

Please let me know if I can be of any help to you. Either leave a comment here, or even preferrably, send me a separate e-mail through my blog at Iranian.com (Go to my web page, and after logging in, click on the tab on top saying Contact ... Please make sure that you are logged in, otherwise the Contact tab will not show up!)

The Very Best To You, And Please Keep Up Your Good Work ...

Tks :) - !