دو خبر در یک روز در روزنامه های انگلیس نظرم را جلب میکند:
1مردی که هفت سال از عمر خود را، بدلیل اتهام به فتلی که همیشه آن را انکارمیکرد، در زندان به سر برده بود آزاد شد.
2 سلمان رشدی رپ مخفی میشود. برای سر این ایرانی رپ خوان صد هزار دلار جایزه تعیین شد.
این دو خبر نشان دهنده دو نظام فکری برای ارزش جان انسان است. اولی خبر جوانی 18 ساله بود که بر اساس شهادت دو نفر محکوم شده بود که کسی را بقتل رسانده و خودش همواره منکر آن بود و می گفت من در محل قتل نبودم و در فاصله نیم مایلی از محل حادثه با دوستم فوتبال بازی می کردم. این محکومیت خانواده او را سخت تحت تاثیر گذاشت و آنان با همکاری عده ای کمپین دفاع از او را راه انداختند. پدر این جوان که طاق تحمل این رنج را نداشت 15 ماه پیش خود کشی کرد و نتوانست آزادی او را 7 سال پس از دستگیری اش شاهد باشد. شادی خانواده دوستان و کمپین کنندگان در بیرون از دادگاه که از رسانه ها نشان داده میشد تماشایی بود و چه تبسمی به روی بینندگان می آورد. بینندگان نیز در شادی آنان شریک شده بودند.
راستی اگرحکم اعدام در این کشور وجود داشت چه میشد؟ بی گناهی کشته شده بود و کسی دنبال قاتل اصلی نمی گشت.
در مورد دوم جوانی دور از وطن خود آواز می خواند تا با هنر خود دلها را شاد کند. عده ای آن را خوش ندارند. عده ای که نه قاضی هستند و نه کاره ای در سیستم قضایی. عده ای که خود را مافوق قانون کشوری و هر نظام بین المللی می دانند حکم قتلش را از آن سر دنیا صادر میکنند. جانش را بگیرید تا دیگر زبانش در جهت نارضایی ما نچرخد. این فرد نه قتلی کرده و نه جنایت. صادر کنندگان اینگونه فتواها درنظامی زندگی می کنند که به این افراد نه تنها اجازه این فعالیت ها را می دهد که به نوعی خود مشوق آن است.
این اولین باری نیست که این اتفاق در ایران می افتد. چندین نمونه و سابقه دارد. از رهبر جمهوری اسلامی گرفته تا روحانیون عالیرتبه از این فتواها صادر کرده اند. این فتواها را برای کسانی داده اند که خواسته اند به نوعی اندیشه خود را برای دیگران بازگو کنند یعنی که از حق آزادی بیان در محیط زیست خود استفاده کرده اند. این فتوادهندگان به خود اجازه میدهند پا را از حق خود فراتر نهند و جا پای خداوندگارشان بگذارند که به آنها می گوید "هوالذی یحیی ویمیت" (او کسی است که میمیراند و زنده می کند). اینان خود خدایگان هستند. چه کسی به آنان چنین اجازه ای داده؟ راستی سد هزار دلار جایزه برای سر این جوان از کجا آمده؟ جز پول نفتی است که قرار بود سر سفره مردم بیاید؟
عده ای در یک جامعه بسیج می شوند تا جوانی را نجات داده و از زندان آزاد کنند و عده ای دیگر در جایی دیگر بسیج می شوند تا جان جوانی را بگیرند و او را برای نجات جان خود مجبور به زیرزمینی شدن کنند و زندگی را برایش زندان بسازند.
چه مقایسه ای؟ تفاوت از زمین تا آسمان است.
زنده یاد ژاله اصفهانی می گفت: "شاد زیستن هنر است، شاد کردن هنری والا تر"
هنر اینان اما: گریه انداختن ثواب است، عزادار کردن ثوابی والا تر
همان شاعر میگفت:
"بشر که قطره ای از خون نمیتواند ساخت
مدام دریا دریا چرا بریزد خون
مباد کشتن انسان و کیفر اعدام
به دادگاه جهان نیست باد این قانون"
تازگی ها از تفاوت فرهنگی زیاد سخن بمیان می آید. آیا این هم یکی از موارد تفاوت فرهنگی است؟ آیا فرهنگ ایرانی این را اجازه می دهد یا دلیلی دیگری پشت آن خوابیده؟
هر چه هست این افراد توانسته اند در ایران آزادانه عقاید تروریستی خود را مطرح کنند بدون هیچ ترس و واهمه ای از عواقب آن. در جوامعی که آزادی اندیشه و بیان وجود دارد، آزادی اشاعه نفرت و ترور وجود ندارد. در چنین مواردی قانون شکنان تحت تعقیب قرار میگیرند.
ما شاعرانی داشته ایم که گفته اند: "میازارموری که دانه کش است، که جان دارد و جان شیرین خوش است".
و یا "بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند"
کجا شد آن اندرزها؟ اندرزهای نه تنها بشر دوستانه که جاندار دوستانه. این روزه اندرزها تبدیل به تشویق خشونت و کشتار شده اند. آیا این است فرهنگ ما؟ اگر ما هم به اصالت فرهنگی خود برگردیم دیگر لازم نمیشود که اختلاف فرهنگی داشته باشیم که مجبور به توجیه آن باشیم.
به امید روزی که ارزش جان انسان جایگاه خود را بیابد و اعدام و کشتار از صحنه روزگار محو گردد.
فتحیه زرکش یزدی
ماه می 2012
Recently by f yazdi | Comments | Date |
---|---|---|
فریاد | 1 | Apr 13, 2012 |
Beautiful voice of Somaye | - | Jan 11, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Great Insightful Blog
by Azarbanoo on Tue May 22, 2012 09:36 AM PDTThanks for sharing. Unfortunately Iranians have forgotten their culture and adapted to the barbaric akhoonism culture especially in past33 years.
امام نقی از روحانیت شیعه شاکی است یا از شاهین نجفی؟
Soosan KhanoomMon May 21, 2012 09:07 AM PDT