Archive - Oct 26, 2011

An Evening for Mahak

Fundraising has never been my strong point. Having experienced some level of humiliation at previous attempts, I have a hard enough time asking for sponsorship, let alone organizing a fundraising event, no matter how worthy the cause may be. But last week, when I was asked to read my poem at such an event, I could not say no to a cause that involved ailing children. Until recently, the name Mahak had meant little to me. Yes, I knew the definition of the word in Persian, but so far had only referred to its poetic application in testing purity>>>

باظرگ

- سر راه وانایستی کتاب بخری ها. زود بیا. باظرگ!
- جون بابابزرگ.
یواش دهنش را چسباند به گوشی و آرام و بره بره گفت آرش رو هم وردار بیار.
- چی بابا جان؟
- بابا بچه همسایه رو می گم. که توپش قرمزه. می گم ورش دار بیار. به مامانم نگی من گفتم ها.
>>>

تریاکی تگزاسی

از مدتها پیش به دنبال دیدار بوده >>>

The CamPam Express

My Dance Video Playlist >>>

کفریات شجریان

وای اگر از پس امروز بود فردایی! >>>

نگاهی منصفانه به مشگل های جنسی و عشقی جوانان

  جوان ما از طبقه متوسط حتی شاید نتواند تا سن سی پنج سالگی یک ازدواج معمولی داشته باشد و اگر سن خواستهای سکسی و عشقی را حتی بیست سالگی بدانیم این جوان پانزده سال محرومیت سکسی عشقی را در پرونده خود دارد. >>>