یک شعر طنز - مشاجره مشائی و احمدی نژاد

یک شعر طنز - مشاجره مشائی و احمدی نژاد
by ahosseini
24-May-2011
 

بگو بینم تو در حال چه کاری
تو در حال لواطی یا سواری

بده یک لب مزن اینگونه فریاد
که تا کمتر به تو آرم فشاری

برو‌ای بی‌ شرف کردی تو ....
کنون افتاده ام من توی خواری

نترس بابا تو از این شیخ رمال
ببین افتاده توی گریه زاری

عجب دیوانه ای آخر نبینی
همه افتاده ایم در سوگواری

چه شد پس اون شجاعت اون دلیری
همه اون هارت و پورت و استواری

خدا لعنت کند ‌ایل و تبارت
که داری میدهی‌ ما را فراری

بذار تا رمل و اسطرلاب آرم
بخواهم از امام غیب یاری

برو گو شو تو با اون چاه و اون فیلم
منو خر کردی و خود توی گاری

بگو با من زانبارمهمات
سلاح هسته ای چیزی ‌تو داری

هر آنچه داشتم دادم به مصباح
ندانستم که بود هفت خط ماری

من و تو هیچ جا دیگر نداریم
به جز در جمکران در عمق تاری


Share/Save/Bookmark

more from ahosseini
 
default

Correction

by ahosseini on

برو گم شو تو با اون چاه و اون فیلم
منو خر کردی و خود توی گاری


default

Thank you Maryam and Shirin aziz for your comments

by ahosseini on

I appreciate your comments.

Some friends have contacted me and commented  that I should not use rude words in my satire. While I feel embarrassed about( particularly when dealing with lady friends) it I think it is a powerful way of ridiculing certain stupid politics. Obaid does it in a big way and so does Khorsandi. I am a teacher and yet in a normal classroom environment I would not allow rude words in at all and in here I have used the language to express anger in a way a member of public does.This is my justification  and I hope nobody finds it offensive.

 


ahang1001

دو خط هم از من

ahang1001


به لطف و سعی من کردی وزارت

فراموش کرده ای...کجای کاری؟

مخور تو بیش از این گه زیادی

که چون خر میبندمت جلوی گاری

 

شیرین

 

 


Maryam Hojjat

Desperate AN & Moshaie

by Maryam Hojjat on

must find a hole like Sadam to hide themselves. 

Thanks for your great poem on time.