کو فرجی

Fred
by Fred
20-Jun-2010
 

آن عالم علم کیمیا، آن فقیه مکلا، آن فیلسوف مصلحان بارگاه ولایت، آن استاد سوفستائیان، آن غازی دانش و دانشجو و دانشگاه طاغوتیان، آن عزیز دردانۀ غربیان که بر سر هر کوی و برزن برایش معرکه ای گیرند تا دل رنجیدگان را دوباره بچنگ آرند، آن فرج گریز، حاج فرج دباغ عبدالکریم سروش نشان یکی دیگر از آن انشاء های واژه اندود معروف خاص و عام را به مقصد علی زمانه به آدرس یکصد و ده صادر فرموده اند که بسی عبرت در آن نهفته است.

کل اگر طبیب بودی 

//asre-nou.net/php/view.php?objnr=10385


Share/Save/Bookmark

Recently by FredCommentsDate
ادا اطوار اسلامی
5
Dec 05, 2012
مسجد همجنسگرایان
1
Dec 05, 2012
Iranians are legitimate target
10
Dec 04, 2012
more from Fred
 
Farah Rusta

حق با شماست فرد جان

Farah Rusta


غرض بهانه‌ای برای احوالپرسی بود.

تاواریش جان لطف از شماست.


Fred

نامحرم

Fred


"ایران خوش گذشت؟"

  ایران خانوم و خوشی قریب سی و یکسال است که به هم نامحرمند.

 


comrade

نظر لطف شاگردنواز سرکار است.

comrade


 

 

خدا عقل معاش که نداد، ایکاش لااقل سر سوزنی شانس میداد. نظم و نثر
به چه درد میخوره؟


Farah Rusta

تاواریش جان

Farah Rusta


شما هم ماشا الله در نظم و نثر نه تنها دست کمی‌ از سروش ندارید بلکه دست او را هم از پشت بسته أید. البته فرد خان هم که سنگ تمام گذاشته اند. در ضمن فرد جان خوش امدید. ایران خوش گذشت؟


comrade

هزاران بادهٔ خُم بایست، تا دگر بار خام شویم

comrade


 

 

بزرگ‌ترین بلای جون ما ایرونیا، آلز هایمر سیاسی، اجتماعی، تاریخی‌ و
فلان و بیسارمونه. و گرنه آدمایی از قماش این دباغ را سزاست در لانه موشان
خزیدن، وز وحشت روز عُقبی، بر خود لرزیدن. که گوش ملت رنجدیده انباشته است
از افسانه سرایی‌های ریتمیک و عذر تقاصیر سیستماتیک. که در کلام عام این
مضمون جاریست:" خر خودتی و هفت جدّت".


Farah Rusta

چقدر خوشوقتم

Farah Rusta


چقدر خوشوقتم که میبینم بحمد لطف الهی پس از سی‌ سال ولایت فقیهانه وجدان عارفانه پوپر شناس مان یکسالی است که بیدار شده و گریبان این ظالمان را گرفته و از زبان خودی ایشان را ملامت کرده و علامت میدهد. یکی‌ از خوبی‌‌های ایمان عارفانه این است که بر عکس ایمان فقیهانه سی‌ سال یکبار بیدار میشود وگرنه که ایمان فقیهانه همیشه بیدار است.

 

 

FR


benross

کل اگر طبیب بودی!

benross


خبره لازم است تا خبرگی کند

«در سخنش نه سحر بلاغت بود نه شهد عبارت، نه کمال معنا نه جمال صورت »

(-: