یک شرط لازم برای پویایی جامعه و بوجود آوردن زمینه رشد انسانها داشتن آزادی است. در جوامع بسته و استبداد زده بسیاری از مسائل و معضلات آزادانه و شفاف طرح نمیشوندو دیالوگ های صادقانه بر مبنای خرد جمعی امکان بروز در رسانه های جمعی پیدا نمی کنند. در نتیجه راه حل هابرای مسائل اجتماعی نه بر مبنای خرد جمعی و منافع اساسی جامعه بلکه عمدتا بر مبنای منافع قدرتمندان شکل میگیرد.
هر چه دامنه آزادی های اجتماعی و سیلسی محدود تر باشد توانایی جامعه در یافتن راه کار های موثر و اجرا ی موفق آن راه کار ها محدود تر می گردد. از طرف دیگر فقدان وجود آزادی، دست فرصت طلبان و افراد و گروههای قدرتمند را برای فساد و سو استفاده های کلان باز نگاه میدارد. بی دلیل نیست که عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی و سو استفاده از قدرت در بدترین شکل خود را در جوامع استبداد زده نشان میدهد.
در اینگونه جوامع مشکلات هیچوقت حل نمی شوند. از اشتباهات و شکست ها درس گرفته نمی شود و جامعه در کلیت خود درجا میزند. در چنین جوامعی ارگانهای مستقل و مدنی به بهانه های واهی سرکوب شده و امید برای ساختن فردایی بهتر علیرغم تلاش های صادقانه فردی تبدیل به یاس و سرخوردگی می گردد. منابع و فرصت ها ی ملی یکی پس از دیگری هدر میروند.
در شرایط خفقان ایدئولوژیک و حکومت های توتالیتر(خود کامه) نظیر “جمهوری” اسلامی این خفقان اثرات خود را در ابعاد فرهنگی بصورت رواج فرهنگ دروغ گویی و تظاهر و استفاده ابزاری از مفاهیم و پرنسیب های انسانی نشان میدهد. تاملی بر هنجارهای غالب بر کشورمان بخوبی نشان دهنده این ادعاست. معیارهای مثبت اخلاقی یکی پس از دیگری فرو میریزند. دزدی و حقه بازی “زرنگی” تعبییر میشود. قانونمندی تبدیل به جوک می شود ومقوله های با ارزشی چون حقوق شهروندی و شرکت در حق تعیین سرنوشت و تلاش برای سازندگی تبدیل به شعارهایی پوچ از طرف حکومت می گردند.
به این دلیل نیاز به آزادی نه یک شعار کلی بلکه ضرورتی بنیادین برای رشد و سلامت جامعه است.
چرا تلاش برای کسب و حفظ آزادی نه یک فعالیت مقطعی، بلکه مستلزم تلاشی همیشگی است:
تا کنون مدینه فاضله ای وجود نداشته و به احتمال بسیار قوی وجود نخواهد داشت.هیج جامعه بشری به “تکامل مطلق نمیرسد جرا که تکامل مطلقی وجود ندارد
هر جامعه پیچیده ای دائما با مسائل جدید روبرو میشود. که نیاز به تحلیل، بررسی و ارایه راه حل دارد.
همچنین تاریخ همیشه شاهد گرایشات قدرت طلبانه و تمامیت خواهانه گروهی از انسانها برای کنترل ، تحمیق، اعمال تبعیض و سرکوب حقوق بخشی دیگر از انسانها بوده و هست. از طرف دیگر گروههایی که حقوقشان تضییع ونفی شده و آزادیشان گرفته شده در صورت داشتن شعور کافی و … برای ازادی و حقوق از دست رفته شان تلاش می کنند. وقتی جامعه در اثر این تلاش به توازن میرسدآزادی نسبی بدست میآید. اما هرگز نمیتوان فرض کردکه آزادی کسب شده بطور خودکار حفظ می شود. در این مرحله تلاش برای حفظ آزادی های بدست امده اهمیت پیدا میکند. تا درجه ای که اعضا جامعه ای راجع به این موضوع بی تفاوت باشند خود و نسل بعدی را در معرض تعرض نیروهای تمامیت خواه و سلطه طلب قرار میدهند. بنابراین منطق کلی مبارزه برای آزادی و حفظ آن مانند تلاش برای امرار معاش و زنده بودن مستلزم تلاشی همیشگی و پایان ناپذیر میگردد.
نگاه ما به تحول کنونی در کشورمان از این زاویه است. آزادی بهایی دارد و ما حاضریم ان بها را پرداخت کنیم. چرا که خواهان داشتن کشوری آباد و آزاد و داشتن زندگی بهتر هستیم. نمی حواهیم ابتدایی ترین حقوقمان هر روز بوسیله مشتی جاهل پایمال گردد و به شخصیت مان توهین گردد. میخواهیم آزاد بپوشیم، ازاد فکر کنیم، آزادنه شادی کنیم. میحواهیم آزاد و بدور از قید های تحمیلی انطور که میخواهیم باشیم. خواهان زورگویی به دیگران نیستیم ولی نمخواهیم به ما زور بگویند.
میدانیم که بهایی که برای زندگی در جامعه استبداد زده می پردازم بمراتب بیشتر از بهایی است که با مبارزه سنجیده برعلیه آن می دهیم.پس تلاش میکنیم. برای رهایی از استبداد. مسیر ممکن است طولانی باشد.ما به تناسب توان فردی و با همیاری گروهی در هر مرحله با توجه به امکانات به سازماندهی و برنامه ریزی و فعالیت در راه اهدافمان می پردازیم. اگر در عمل به مشکل بر خوردیم دلسرد نشده بلکه چاره اندیشی میکنیم.
آنها به روش های مختلف سعی در سرکوب جنبش و برگرداندن ما به خانه هایمان دارند . اما دلسرد نمیشویم.ما شهادت طلب نیستیم وبا هشیاری و شجاعت تلاش میکنیم. مسئله مهم اینست که از پا نشینیم جرا که برای دفاع از حقوقمان و حق زندگی خود مبارزه می کنیم.
از انجاییکه از نظر شعور، حقانبت وتعداد قدرت با ماست پیروز خواهیم یود. با خلاقیت و برنامه ریزی قدم به قدم بر نیروی جهل و سرکوب غلبه خواهیم کرد. البته مسیر سخت است. تعدادی از ما در این راه قربانی خواهند شد. این احتمال برای تک تک ما وجود دارد. درست مثل خطری که هنگام رانندگی وحود دارد. اما با هشیاری و همیاری و سنجیده عمل کردن این خطر را به حداقل میرسانیم. جان تک تک عزیزانمان بسیار با ارزش است و نمی خواهیم حتی یک نفر از یاران خود را از دست بدهیم. اما
آزادی بهایی دارد و ما حاضریم ان بها را پرداخت کنیم.
Source: poyandeh.wordpress.com
Recently by freenet | Comments | Date |
---|---|---|
نگذاریم صدای هموطنان دربندمان زیر فشار بازجویان نظام جهل و جنایت خاموش شود. | - | Nov 02, 2010 |
چرا نظام های استبدادی بی ثبات هستند. ( بیژن پوینده) | - | Aug 28, 2010 |
چهار شنبه سوری را تبدیل به جشنی برای مرگ استبداد نماییم. | - | Mar 12, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
از تاریخ میتوانیم بیاموزیم.
Sahameddin GhiassiWed Sep 30, 2009 06:19 AM PDT
روزگاری پادشاهی در شهر بلخو بوسیله باز شاهی انتخاب شد. این پادشاه یک گدا بود که شاید در اثر دستکاری باز شاهی به پادشاهی انتخاب شد. وی که هیچگونه خرد و تجربه ای نداشت فکر کرد همه مردم غلامان و کنیزان او هستند. وزارت خانه هایی مهمل درست کرد مثل وزارت حیض و نفاس وزارت نجاسات و وزارت دزدی و دغلی وغیره. اومیخوااست همه مردم را بکشد و فقط تعدادی را برای خدمت به خود نگه دارد. مثل غلامان و کنیزان..