هيچ باقي نيست

nahidi
by nahidi
05-Jul-2010
 

نه مسجد هست

نه وطن ديگر

و....نه باور خدا

نه دگر هست اميدي ..که

باز ببينم من ترا

نه..دگر سازي آشنا مي شنوم

نه..پرنده اي نشيند بر اين سرا

باغ خشکيده و

باغچه ام مرده هيهات

تابستا ن بس داغ است

دريا ب اي زمستا ني مرا

پري نا ز پر آواز تو بودم ...هست يادت؟

من چه کردم که

در اين آتش دوزخ هجران

سوزاندي مرا ؟


Share/Save/Bookmark

Recently by nahidiCommentsDate
نوروز
6
Mar 16, 2012
شعر
2
Sep 05, 2011
قفس درون
1
Jul 06, 2011
more from nahidi
 
Manoucher Avaznia

گویمت راه چنین

Manoucher Avaznia


گویمت راه چنین رفته به رنجی باید

آزمون دگری باید کرد.

عشق را توشۀ راهت بایست؛

و امیدی که به بام آورد آن هور خوش اندام لطیف 

باید از نو جستن.

راز صد نکتۀ باریک نهفته است اینجا.

نه جهان یک دم آخر زده است.

زندگی چالش بی پایانی است

تا به آرامگهی ناپایاب  

در کنار نفس یار لطیف. 


nahidi

مجيد کوچولو مرسي

nahidi


عشق را زمزمه کردم صد بار

زندگي را چه بسا

از دهان خنک چشمه اطراف بلور

با پس گردنه اي در توچال

نوش کردم دو صد بار

لذتي بود تهي

از دل خاراي تشنه ميگذ شت

بار آخر که شدم تشنه  به آنجا رفتم

گردنه   ...بر دار بود گردنش

آب در چشمه توچال رنگي سرخ داشت

و گلويم خشکيد

چشمه اشگم مرا سيراب کرد.


Majid

احسنت منوچهر خان

Majid


 

 

عشق را باید ساخت.

شور را زمزمه می باید کرد.

زندگی را چه بسا

از دهان خنک چشمه ی اطراف پلور

یا پس گردنه ای در توچال

چالشی باید دید؛ 

لذتی باید برد؛

از دل خارا سنگ

بار دیگر بر جست.

 


Manoucher Avaznia

عشق را باید

Manoucher Avaznia


عشق را باید ساخت.

شور را زمزمه می باید کرد.

زندگی را چه بسا

از دهان خنک چشمه ی اطراف پلور

یا پس گردنه ای در توچال

چالشی باید دید؛ 

لذتی باید برد؛

از دل خارا سنگ

بار دیگر بر جست.

 

باورت نیست مگر

نور یک مردمک تیره و تار

لایق کشف بزرگی ست؛ رفیق؟

 

راز صد نکتۀ بنهفته در اینجا خفته است.

اوستادی گفتم:

رو به خورشید کن و

روشنی را بنگر.

 

آفتابی ست چنین شعشعۀ نور امید.

به شکارش پرداز.

صبحدم بانگ نسیمم می گفت:

گاه نخجیر اینجاست.

دامگستر می باش.

به امیدی بنشین روشن دل.

 

 

درود بر تو

 

 


nahidi

ممنون منوچهر جان

nahidi


حرف از اميد نيست...کسي يا چيزي براي من در آن ديار نيست که به شوقش راهي شوم  فکر ميکنم  مرده ها هم ديگر در گورها نيستند 

همه مشتي خاک ناسپاس مانده و بس


Manoucher Avaznia

ناهید عزیز؛

Manoucher Avaznia


زیبا نوشته ای ولی امید

در لابلای کلامت نهفته نیست.

کاش از پس سالیان و قرنها

شاید هزاره ها؛

باری چو چشمه سار

امید نیلی به دریای پر خروش

در هر نکته این خوش چکامه ات

موجی نوین زدی.

 

شاد باشی


Monda

beautiful

by Monda on

you said it.


Orang Gholikhani

nice

by Orang Gholikhani on

Thanks

Orang