Self-portrait by Delara Darabi with scales of justice in her eye
I've posted this special blog here for those who wish to engage in polemics of any sort about Delara Darabi, be it debates about her innocence or guilt; whether she should be grieved and/or to what extent that grief should be; arguments to quanitfy her relative significance in comparison to other imprisoned, executed or murdered indiviudals or groups within and without Iran, including Palestinians; critiques, informed or not, of the SCE organization and so forth; in short any and all polemics related to Delara.
I do this so that her Iranian of the Dat thread and all other blogs about her be reserved as places for mourning, musing, reflecting and expressing feelings, hope, despair, confusion, frustration, anger at her death, and most of all unity...
Should this thread catch on, I shall visit from time to time to express my own feelings, as an outsider in some sense on this website, in as supportive a way as possible. Not my thoughts though. I have none in particular today.
Recently by rosie is roxy is roshan | Comments | Date |
---|---|---|
Dangerous People, Dangerous Games | 3 | Aug 19, 2009 |
What Yeggia Once Told Me About Iran | 11 | Aug 16, 2009 |
Sedaa am | 17 | Aug 15, 2009 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Dear fishes ?Mnadavar
by rosie is roxy is roshan on Sun May 03, 2009 01:16 PM PDTWell I really would like to see a discussion here. And since I'm calmer now, I wanted to just make a couple of observtions based on the comments:
-----------------
Regardless of one's personal beliefs about Delara's guilt or innocence (or what I call complicity); about captial punishment; or EVEN about the execution o f people charged with crimes committed while they were minors, crimes, there are two consideratoins we can't lose sight of.
________________________-
1) Anyone who cares about the inherent lawlessness and perversion of existing laws on part of IRI, that is to say human rights and freedom--s in general-and if you all didn't you wouldn't've posted here-must hold on to one thing, as one poster mentioned below:
As long as Iran is a signatory to an international convention, that renders the contents of that conveniton de facto a law i n Ira. To encourage IRI, by turning a blind eye, to the contents of that conveniton, to rattempt to ationalize it away, or whatever, is an implicit green light for violations of all IRI laws, local and nationalm and international ones to which they are signatory. So even if one a) considers Delara completely guilty; b) does not consider a 17 year old to be intellectually and emotionally a true minor af age; and c) iapproves of the execution of minors, (none of which I do btw..) , this fact must be grasped. And it must be grasped completely independently of whether or not any other country from US to Barbados, to Tanzania upholds similar intentional conventions to which they aree singatory.
Or, to put it simply, IRI signed it, executing Delara even she'd been Hitler Jr. was against the law. IRI routinely disregards its own laws. IRI must obey the law..
Now that one's simple, clear as day. The next one's different:
______________________________________
2) The letter from Delara's family is very disturbing indded. i saw it a couple of weeks ago. It serves to highlight the extreme complexity of this issue from the murkiness of what hapened on that night, but to so much which ensued since. And that's a fact.
however, again, one must rememb er that even in delara's execution, IRI disobeyed its own laws. 48 hours wenotcie werer not given and the girl was strung up all alone without even her parents there. That one's clear.
________________
So therer are things which are cler, they are undebatable, an there are things which are far less clear, and the latter are equally and sometimes far more disturbing. bt they're deabtable.
If she was guilty, then why
by sdfjd (not verified) on Sun May 03, 2009 05:46 AM PDTIf she was guilty, then why she didn't ask for mercy to save herself?
***** OPEN LETTER BY THE MURDER VICTIM'S FAMILY *****
by MARYAM_MOSHTAGH (not verified) on Sun May 03, 2009 04:42 AM PDTOPEN LETTER BY THE MURDER VICTIM'S FAMILY.
//www.savedelara.com/Hayedeh+Ltr+FA.html
شاكيان دلآرا دارابي نقاش متهم به قتل طي نامهيي سرگشاده از رسانهها و خانواده دلآرا گلايه كردند.
Sunday, April 19, 2009
در اين نامه كه به امضاي سه فرزند مقتول رسيده، آمده است: ما بازماندگان مرحوم مهين دارابيحقيقي (مادر مهربانمان) پنج سال و سه ماه و بيست و يك روز است كه شكوه و شكايت و اندوه خود را از قتل فجيع مادر بيگناهمان با ضربات متعدد چاقو و نمكهايي كه جامعه روزنامهنگاري و برخي فعالان حقوق بشري بر زخممان پاشيدهاند، فرو خوردهايم اما اينبار براي دفاع از خون به ناحق ريخته مادر و حيثيت خودمان ناچار از اين نامه سرگشادهايم.
عزيزاني كه دوستار حق و حقيقت و عدل و انصاف هستيد نيازي نميبينيم جزييات دردناك و تكاندهنده قتل مادرمان به دست دختر نوجواني به نام دلآرا را كه بايد وجودي سرشار از لطافت و رحم و مهرباني داشته باشد (كه متاسفانه بعد از اين مدت حبس هم چنين خصلتهايي در او ديده نميشود) با همدستي پسري ديگر با انگيزه سرقت پول و جواهرات اين مادر مهربان بازگو كرده و داغ خود را تازه كنيم و اشكهايتان را براي دل سوختهمان تماشاگر باشيم، آن هم مادري كه به خاطر خويشاوندي و علاقه به دلآرا در خانه خود را همواره به روي او ميگشود. اميدواريم و آرزو داريم هيچ خانوادهيي در تمام دنيا هيچ وقت درهاي خود را به روي اينگونه دلآراها نگشايند چون فقط ما ديديم و لمس كرديم و شستيم زخمهاي مادرمان را كه همه بهتر ميدانيد يك ضربه چاقوي سطحي چه دردي دارد، واي به حال 23 ضربه عميق.
در ادامه نامه آمده است. ما بدون اينكه خود قضاوت كنيم عامل اصلي جنايت دخترك بود يا پسرك (آرزو ميكرديم پسرك باشد چون اين بيرحمي شايد از يك بيگانه قابل تحملتر و شرمآورتر باشد) اين را به محكمه سپرديم تا با تحقيقات كارشناسان جنايي و قضايي خبره با صرف وقت و حوصله فراوان در چندين مرحله دادگاه بدوي و تجديدنظر و پس از تاييد حكم از ديوان عالي قضايي كشور هر دو نفر را محكوم كردند يكي به حبس و ديگري را به عنوان مباشر و مقصر اصلي به قصاص. ما هنوز هم قضاوتي احساسي درباره اينكه عامل اصلي جرم كدام بودند، نداريم. ما با دانستههاي پرونده و به چشم ديدن بازسازي صحنه مجاب شديم قاتل كسي جز دلآرا نيست ولي دردناكتر از مرگ مادرمان رفتاري است كه شما رسانهها و بعضي از فعالان حقوق بشر و خانواده دلآرا و به خصوص تاكيد ميكنم به خصوص وكيل دلآرا (عبدالصمد خرمشاهي) پيش گرفتهايد.
خانواده ما كه از قشر تحصيلكرده و خود از علاقهمندان مطبوعات و فعاليتهاي حقوق بشري بوده و براي برخي از فعالان حقوق بشري كه واقعاً عادلانه رفتار ميكنند و ضمن تلاش براي جلوگيري از اعدام يا قصاص افراد خونهاي به ناحق ريخته و بازماندگانشان را ضايع نميكنند احترام زيادي قائل هستيم اما در هوچيگريهاي رسانهيي چنان وانمود ميشود كه از يك مجرم فرشته ميسازند و گويي ما درصدد اعدام يك هنرمند لطيفالطبع و بيگناه هستيم با علم به اينكه همه دنيا ميدانند هيتلر هم نقاش هنرمندي بود و از خونخواري او بياطلاع نيستند، يعني ما دو بار قرباني ميشويم. يك بار جان مادرمان را ازدسترفته ميبينيم و يك بار حيثيت خودمان را اما بدانيد اين روش شما هيچ دلبستگي به حقوق بشر ايجاد نخواهد كرد. ما هم مانند شما و بلكه بيشتر از شما دلبسته حقوق انسانها هستيم. ما به قانون كشور خودمان احترام ميگذاريم. قانون به گونهيي است كه قاتل يا بايد اعدام يا با رضايت اولياي دم پس از حبس كوتاهي آزاد شود و بار ديگر زنگ كدام خانه نگونبخت را به صدا درآورد. (شايد اين بار شما باشيد) اگر قوانين ما با عنايت به مذهب پوياي تشيع و اجتهاد جديد مراجع محترم ديني و شرع مقدس اسلام اجازه ميداد در صورت درخواست اولياي دم قاتل مجازات ديگري را تحمل كند بدون شك ما به اين راغبتر بوديم چون همگان ميدانيم قتل مادرمان از يك محاكمه صحرايي هم زجرآورتر بود. مرگي بود كه حكم آن را دو نفر نادان به خاطر هوا و هوس صادر كردند، نه حكمي كه دهها قاضي تحصيلكرده با تحقيق و تفحص بعد از ورود تقريبي شش سال تعيين و تصويب كردند و به جستوجوي هر راهي براي بيگناهي قاتل دلآرا به بنبست رسيدند و طبق قوانين راي صادر كردند اما اينكه راههاي ديگري از جمله عفو و رضايت اولياي دم و قانون و شرع مقدس وجود داشته و دارد اما متاسفانه شيوه رفتار وكيل و خانواده دلآرا كه سهم زيادي در رفتار دلآرا داشته و دارد و شما رسانهها و بعضي از مدعيان حقوق بشر در نصح حقوق مقتول و بازماندگان شرايطي را ايجاد كرد كه ما هيچ مخالفتي با اجراي حكم نداشته باشيم. با حادثه قتل فجيع مادرمان دو گونه برخورد ميتواند وجود داشته باشد، اول اينكه وكيل و خانواده قاتل، اكنون كه قضات محترم با صبر و درايت كامل و تحقيقات كافي كه هيچ جاي شبههيي باقي نگذاشتند حكم را صادر كرده و راه ديگري جز اجراي قصاص وجود ندارد مجرميت (دلآرا) فرزند خود را بپذيرند و از طريق يك عذرخواهي بيمقدار در برابر خون يك انسان و يك آموزگار فرهيخته اولياي دم را به عفو ترغيب كنند. دوم اينكه از جرم در مدت اين چند سال دفاع ميكردند و به دنبال يك حرف محكمهپسند بودند. متاسفانه در چند سال اخير پدر دلآرا و وكيل او با مقاصد خودخواهانه كه بر مطلعان پوشيده نيست به نحوي عمل كردهاند كه او فرشته بيگناهي است و مادر ما به دست عوامل غيبي به قتل رسيده و دستگاه قضايي آنقدر بيكار است كه با كينهتوزي به اين دختر و خانواده او مينگرد و ما بايد سپاسگزار آنان باشيم، بلكه ما بايد از آنان اعاده حيثيت كنيم.
عزيزاني كه دوستار حق و حقيقت و عدل و انصاف هستيد يك بار مصاحبههاي خانواده دلآرا و وكيل متهم را در چند سال اخير از ديدگاه مقتول و خانواده داغديدهاش مرور كنيد و بنگريد چقدر آزاردهنده و متكبرانه است كه ناشي از پشتيباني نابجاي شما و مخصوصاً رسانههاي برونمرزي است كه از هر چيزي براي ساز مخالفت زدن پيراهن عثمان درست ميكنند و توجه ندارند در اين ميان چه حقوقي ضايع ميشود. البته در اين مدت چهرههاي شناختهشده هنري و حقوق بشري منصف و شناختهشدهيي رنج اين راه دراز را به خود هموار كردند و براي وساطت به رشت آمدند و همدردمان شدند و با ما اشكهاي غم و فراق ريختند و ما به خاطر احترامي كه براي آنان و عقايدشان و خصوصاً كارهاي حقوق بشري و انسانيشان قائل بوديم بر خود فرض ميدانستيم كه درخواستشان را رد نكنيم اما برخوردهاي ناپسند خانواده به خصوص وكيل دلآرا آنان را نيز رنجاند و شيوه حمايت شما اصحاب رسانه و بعضي از نهادها فعالان و به اصطلاح زنان و حقوق بشر آنان را در ادامه و ايستادگي بر اشتباه خود هرچه بيشتر تشويق كرد، به طوري كه تقاضاي ملاقات كرديم و سه بار اين كار را انجام داديم ولي متاسفانه دلآرا همواره روش پدر و وكيل را پيشه گرفت و فريب حرفهاي عوامفريبانه شماها را خورد و نصايح و دلسوزي ما را با پرخاشگري پاسخگو شد. كار را به اينجا رسانيد كه راهي جز اجراي حكم دادگاه باقي نماند و عامل اصلي آن در درجه نخست وكيل و پدر دلآرا و در درجه دوم رفتار غيرعادلانه شما و تضييع خون مادرمان و حقوق و حيثيت بازماندگانش و در درجه سوم تاديب نشدن و گستاخي و خلافهاي بيشتر دلآرا در زندان است كه نهتنها مادر ما بلكه دلآرا هم تا حدي قرباني اين رفتارهاي ناپسند شما خواهد بود زيرا آنان (خانواده دلآرا و وكيل) استفاده از فشار تبليغاتي عليه نظام، جنجال و مصاحبه با رسانههاي بيگانه و سياسيسازي ماجرا را بر احقاق حق ما از طريق يك دلجويي لفظي ترجيح دادهاند و اگر به روش معقول برخي از اين هنرمندان و چهرههاي حقوق بشري تمكين ميشد كار به اينجا نميرسيد كه پس از حدود شش سال و آن هم با وساطت خانواده ما و خيرخواهان اجتماعي، نشست با خانواده قاتل در لحظاتي حساس با انتشار نامهيي مسووليت جرم دختر خود را بپذيرند و اعلام پوزش و طلب عفو نمايند. ما هم معتقد به رحمت و عفو حقوق بشر كه بارها در دادگاهها به ما گوشزد شده، هستيم اما نه به بهاي تشويق كردن مجرم. اين نامه هشدار از اين جهت است كه بدانيد شايد تاكنون بدون اينكه خود خواسته باشيد افراد بسياري را به خاطر همين روشهاي نادرست خود، با پشتيبانيهاي ناسنجيده و گزارشهاي ناصحيحي كه احساسات خانواده اولياي دم را جريحهدار ميكند به بالاي دار كشيدهايد.
Delara, the painter
by Mehran77 (not verified) on Sun May 03, 2009 01:44 AM PDTWell, I think if Delara was right and the boyfriend was the one who killed the lady i.e. the mother of three children, the situation was no better. I do not think Iranian Judiciary system has any interest in favoring the boyfriend over Delara. If the boyfriend was convicted and executed, would that be fine ? The guy was 19 years old and no more a child!!! This case is way different from Nazanin Fatehi's case. That was a self defense. This was an intentional killing. I think Delara and her boyfriend are dirty criminals. And I do not think being 4-5 month younger than 18 years of age or being 3-4 month older than 18 makes any difference.
The only issue I see hear
by Anonymous visitor (not verified) on Sat May 02, 2009 10:23 PM PDTis that Iran is a signatory to the Convention on the Rights of the Child, which bans executions for crimes committed by those under 18. Iran clearly has no respect for its commitments and treaties.
However, on a moral level, I believe that the execution was the right thing to do. It would be an injustice to let someone get away with murder.
Delara Darabi
by BF (not verified) on Sat May 02, 2009 07:45 PM PDTMr Mohammad Mostafai, Attorney at Law, has a blog dedicated to this issue which the interested may wish to consult (the blog is in Persian).
BF.
_________
My Comment left on the above-mentioned blog:
وکیل محترم، جناب آقای مصطفائی،
زهی تأسف از این بیداد!
به نظر اینجانب آن فرد یا افرادی که دست به این بیداد زده اند از دو جهت بر ضد قانون رفتار نموده اند و به این دلیل مجرمند و بنا براین می باید مورد پیگرد قانونی قرار گیرند. اول آنکه آنان خودسرانه بر خلاف دستور صریح آیت الله شهرودی اقدام به این عمل شنیع نموده اند -- بخصوص که در پیغام تلفنی ای که شما متذکر آن شده اید به یکی از والدین خانم دلارا دارابی (خدایش رحمت کناد) با کمال بیشرمی و وقاحت اعلام نموده اند که "ما به راحتی فرزند شما را می کشیم و تو هیچ کاری نمی توانی انجام دهی". مگر مملکت شهر هرت است که هر بی اصل و نسبی از انسانی صلب چان کند، ولو آنکه آن آنسان محکوم باشد؟ دوم آنکه دولت فخیمه ایران از جمله دولی است که رسماً صحه بر قانون بین المللی حقوق بشر نهاده است. این عمل نا انسانی که انسانی را ناگهانی و بدون اطلاع قبلی، بخصوص به نزدیکانی چون والدین در قید حیاتش، راهی چوبه دار نمایند، بر خلاف اصول مصوبه این قانون است و بنا براین دولت ایران به دلیل نقض اصول این قانون می تواند، و به نظر اینجانب می باید، مورد شکایت قرار گیرد (البته و صد البته که اعدام شخصی به جرمی که قبل از سن هجده سالگی مرتکب آن گشته است امریست بر خلاف کلام و روح کلام قانون حقوق بشر). اگر دولت ایران قادر به حفظ جان و مال اتباع آن خاک پاک بر اساس قوانین کشوری و بین المللی نیست، بهتر آنکه این حقیقت را بطور وضوح و رسمی به اطلاع عموم، چه در داخل و چه در خارج کشور، برسانند، چه که هیچ امری مقبوح تر از آن نیست که کشوری را برخلاف حقیقت کشوری قانون مند به عموم معرفی نمایند. حقیقت مقدس است و هتک تقدیسات، همجون هتک جان، امریست نا انسانی و نا بخشودنی.
با ابراز احترامات فائقه،
ب.ف.
The execution of Delara
by Luiser (not verified) on Sat May 02, 2009 10:06 AM PDTThe execution of Delara Darabi brings the number of executions in Iran this year to 140. She is the second woman known to have been executed. Iran has executed at least forty two juvenile offenders since 1990, eight of them in 2008 and one on 21 January 2009, in total disregard of international law, which unequivocally bans the execution of those convicted of crimes committed when under the age of 18.
Delara
by minadadvar on Sat May 02, 2009 08:28 AM PDTDear Rosie, I have been reading your blogs, concerning Delara. Her execusion is tragic and heart breaking. But I hope it does not stop you from pursuing your humanistic goals in the future. I read the following poem somewhere and decided to send it to you.
what radiance which was once so bright, is now for ever taken from my sight
though nothing can bring back the hour of splender in the grass, of glory in the flower,
we will grieve not, rather find strength in what remains behind.
Dear Jaleho,
by rosie is roxy is roshan on Sat May 02, 2009 08:48 AM PDTAs I told you on another thread I posted this blog for people who wish to engage in polemics about Delara. I thought perhaps you'd like to begin since it seems to interest you so much.
I thought it might be useful if you placed your comments about Delara (and her relationship to crimes in the US and elsewhere) within the framework of a statement you recently made on your own blog that IRI is a democracy. Again, don't wish to polemicize myself but would love to listen.
Just trying to be helpful. :o)
Rosie