خدمات رضا شاه ۲

Fred
by Fred
15-Mar-2012
 

پیشتر در چند سطری بمناسیت سالروز کشف حجاب عرض شده بود:

گرچه مال دوستی مفرط و با معیار امروزی، دیکتاتوری، هرآنچه خوش خیم او، توجیه ناپذیر میباشد؛ فهرست اقدامات مفیدش برای ایران و ایرانی بسیار بلند بالاست و حتی کینه­جو ترین مخالفانش نمیتوانند آنها را انکار کنند.

---------------------------------------------------------------

دیروز ۲۴ اسفند مصادف بود با صد و سی و چهارمین سالروز تولد شادروان رضا شاه پهلوی.

سئوال:

آیا از جنبۀ خدمت و دوستداری ایران و ایرانی؛ مقایسۀ حاکمیت مسلمین "اصلاح طلب" و غیره با حکومت رضاشاه پهلوی (منجمله دوران نخست وزیریش)، قیاس مع الفارق نمیباشد؟

آیا هر مقدار که رضا شاه ایراندوست بود؛ اینان فلسطینی دوست، ایران و ایرانی ستیز نمیباشند؟

آیا تنها و تنها راه رهایی؛ تلاش بی امان در سرنگونی کلیت رژیم مسلمین نمیباشد؟

تبریک


Share/Save/Bookmark

Recently by FredCommentsDate
ادا اطوار اسلامی
5
Dec 05, 2012
مسجد همجنسگرایان
1
Dec 05, 2012
Iranians are legitimate target
10
Dec 04, 2012
more from Fred
 
anglophile

Funny you should say that ...

by anglophile on

"The problem with despots and tyrants (the likes of Pahlavis, Khomeini, Khamenei...[Mossadegh]) is that due to their lack of expertise, foresight and tolerance for second opinions, their attempts at social change result in disaster and utter failure! "       تصميم دكتر مصدق براي انحلال مجلس هفدهم از طريق مراجعه به رفراندوم در حالي كه كمتر از يك سال از عمر آن مانده بود، باعث مخالفت جمعي از برجسته ترين مشاوران و هواداران دكتر مصدق از جمله دكتر معظمي، دكتر شايگان، دكتر كريم سنجابي، دكتر غلامحسين صديقي، خليل ملكي و محمود نريمان شد. آنها تلاش كردند كه مصدق را از تصميم خود منصرف كنند اما او بر سر راي خود باقي ماند. بنابراين دكتر مصدق كه اولين بار ضمن نطق روز 9 اسفند 1331 در جلسه خصوصي مجلس تهديد به رفراندوم و انحلال مجلس كرده بود         //pajuhesh-iranshenasi.blogfa.com/post-196.aspx       The rest is ...  history - LOL     Some people need to their homework first! 

maziar 58

ooh brothers.........

by maziar 58 on

All we need is an obama like from bushehr or genaveh to cleans iran for all and ever.

sick and tired of all these nonesences.

Maziar


Arj

Re instant justice!

by Arj on

The problem with despots and tyrants (the likes of Pahlavis, Khomeini, Khamenei...) is that due to their lack of expertise, foresight and tolerance for second opinions, their attempts at social change result in disaster and utter failure! That is why nearly 100 years on, Reza Khan's ill-fated, autocratic attempts at social change have resulted in failure!

Since despots and dictators are fundamental enemies of civil rights and civil society, not to mention that they do not care much for social science and expert opinion, their "reform" attempts are doomed to fail from the get go! A good example of such failed attempts are Reza Shah's and Shah's campaign to do away with hejab and "emancipation" of women that after all these years has failed to realize! Indeed, the issue of women's rights is an integral part of civil and human rights and can not be seen as a separate entity from a civil society. Hence, societies ruled by despots and dictators, can not address the issue of women's rights due to their rigid socio-political make up!

Thus, Raza Khan's attempts (despite their short term superficial effects) failed to win support of the masses on a large scale, and were pushed back by an equally thuggish despot (Khoemeini), and that's why a century on, the 21st century carbon copies of Reza Shah and Shah; Ben Ali, Mobarak, Ghaddafi... failed miserably and were brought down by the same populations they claimed to be "emancipating!"


Oon Yaroo

Thank you Fred for being so nice. God Bless Reza Shah the Kabir!

by Oon Yaroo on

If it weren't for Reza Shah many Iranians would still be wearing chadoor-shab and pasheh-band as formal attire!

Without a doubt, Reza Shah was the greatest man of the 2nd millennium!


Siamak Asadian

و قافیه‌یی که گذاشت آدولف رضاخان

Siamak Asadian


تو نمی‌دانی زندگی چیست، فتح چیست
تو نمی‌دانی ارانی کیست

............

و نمی‌دانی هنگامی که
گورِ او را از پوستِ خاک و استخوانِ آجُر انباشتی
و لبانت به لبخندِ آرامش شکفت
و گلویت به انفجارِ خنده‌یی ترکید،
و هنگامی که پنداشتی گوشتِ زندگیِ او را
از استخوان‌های پیکرش جدا کرده‌ای
چه‌گونه او طبلِ سُرخِ زنده‌گی‌اش را به نوا درآورد
در نبضِ زیراب
در قلبِ آبادان،
و حماسه‌ی توفانیِ شعرش را آغاز کرد
با سه دهان صد دهان هزار دهان
با سیصد هزار دهان
با قافیه‌ی خون
با کلمه‌ی انسان،
با کلمه‌ی انسان کلمه‌ی حرکت کلمه‌ی شتاب
با مارشِ فردا
که راه می‌رود
               می‌افتد برمی‌خیزد
                                    برمی‌خیزد برمی‌خیزد می‌افتد
                                                                      برمی‌خیزد برمی‌خیزد

و به‌سرعتِ انفجارِ خون در نبض
                                    گام برمی‌دارد
و راه می‌رود بر تاریخ، بر چین
بر ایران و یونان
انسان انسان انسان انسان... انسان‌ها...
و که می‌دود چون خون، شتابان
در رگِ تاریخ، در رگِ ویتنام، در رگِ آبادان
انسان انسان انسان انسان... انسان‌ها...
و به مانندِ سیلابه که از سدْ،      
سرریز می‌کند در مصراعِ عظیمِ تاریخ‌اش
از دیوارِ هزاران قافیه:
قافیه‌ی دزدانه
قافیه‌ی در ظلمت
قافیه‌ی پنهانی
قافیه‌ی جنایت
قافیه‌ی زندان در برابرِ انسان
و قافیه‌یی که گذاشت آدولف رضاخان
به دنبالِ هر مصرع که پایان گرفت به «نون»:
قافیه‌ی لزج
قافیه‌ی خون!

 ...........

معبرِ هر گلوله بر هر گوشت
دهانِ سگی‌ست که عاجِ گران‌بهای پادشاهی را
در انوالیدی می‌جَوَد.

 

و لقمه‌ی دهانِ جنازه‌ی هر بی‌چیزْ پادشاه
                                                  رضاخان!
شرفِ یک پادشاهِ بی‌همه‌چیز است.

 

و آن کس که برای یک قبا بر تن و سه قبا در صندوق
و آن کس که برای یک لقمه در دهان و سه نان در کف
و آن کس که برای یک خانه در شهر و سه خانه در ده
با قبا و نان و خانه‌ی یک تاریخ چنان کند که تو کردی، رضاخان
نامش نیست انسان.

 

نه، نامش انسان نیست، انسان نیست
                       من نمی‌دانم چیست
                          به جز یک سلطان!

  

□ 

 

اما بهارِ سرسبزی با خونِ ارانی
و استخوانِ ننگی در دهانِ سگِ انوالید!

  

  

و شعرِ زندگیِ او، با قافیه‌ی خونش
و زندگیِ شعرِ من
                     با خونِ قافیه‌اش.
و چه بسیار
که دفترِ شعرِ زندگی‌شان را
با کفنِ سُرخِ یک خون شیرازه بستند.
چه بسیار
که کُشتند بردگیِ زندگی‌شان را
تا آقاییِ تاریخِشان زاده شود.

 

با سازِ یک مرگ، با گیتارِ یک لورکا
شعرِ زندگی‌شان را سرودند
و چون من شاعر بودند
و شعر از زندگی‌شان جدا نبود.
و تاریخی سرودند در حماسه‌ی سُرخِ شعرِشان
که در آن
پادشاهانِ خلق
                  با شیهه‌ی حماقتِ یک اسب
                                                   به سلطنت نرسیدند،
و آن‌ها که انسان‌ها را با بندِ ترازوی عدالتِشان به دار آویختند
عادل نام نگرفتند.

 

جدا نبود شعرِشان از زندگی‌شان
و قافیه‌ی دیگر نداشت
جز انسان.

 

و هنگامی که زندگیِ آنان را بازگرفتند
حماسه‌ی شعرِشان توفانی‌تر آغاز شد
                                              در قافیه‌ی خون.
شعری با سه دهان صد دهان هزار دهان
                                                 با سیصد هزار دهان
شعری با قافیه‌ی خون
                         با کلمه‌ی انسان
                                            با مارشِ فردا
شعری که راه می‌رود، می‌افتد، برمی‌خیزد، می‌شتابد
و به سرعتِ انفجارِ یک نبض در یک لحظه‌ی زیست
راه می‌رود بر تاریخ، و بر اندونزی، بر ایران
و می‌کوبد چون خون
در قلبِ تاریخ، در قلبِ آبادان
انسان انسان انسان انسان... انسان‌ها...

  

  

و دور از کاروانِ بی‌انتهای این همه لفظ، این همه زیست،
سگِ انوالیدِ تو می‌میرد
با استخوانِ ننگِ تو در دهانش ــ
استخوانِ ننگ
استخوانِ حرص
استخوانِ یک قبا بر تن سه قبا در مِجری
استخوانِ یک لقمه در دهان سه لقمه در بغل
استخوانِ یک خانه در شهر سه خانه در جهنم
استخوانِ بی‌تاریخی.

بهمن  ۱۳۲۹

//www.shamlou.org/index.php?q=node/596

 


Demo

آلودگی فضای فضایی و فضای مجازی!

Demo


تکرار مکرارات ذکر بگورشدگان نه تنها برای مجاز خود ذکرکننده مضر و کشنده است بلکه چون دود سیگار هوای دور و بر را هم آلوده میکند. نمونه بارز آنها هوای کثیف تهران بدلیل تکرار وفقه ناپذیر نام مُردگان و هوای مجازی این پلاگ با تکرار روز مره نامهای رضا و محمدرضا گوریگوریان!  


Azarbanoo

Well Said Facts

by Azarbanoo on

Reza Shah & His son MR were great IRANIAN lovers and history will be very kind to them with their enormous services for IRAN & IRANIANS.