تضمین حقوق بشر و آزادی یکی از آرمانهای اصلی انقلاب مشروطه و انقلاب شکوهمند مردم ایران در سال 1357 بوده است. در طول تاریخ همواره مردمان صالح مُنادی حقوق بشر و آزادی بودهاند و سرآمد همه آن صالحان و پاکان که زندگی خود را وقف تضمین آزادی و کرامت بشر کردهاند، پیامبران، با قامتی افراشته و ندایی دلنشین و پرطنین، تأثیری ماندگار و فراگیر داشتهاند. انقلاب مردم ایران که مرحلهای مهم از حرکت آزادیخواهانۀ ساکنان این مرز بوم کهن است از جملۀ حرکتهایی است که با اتکا به تعالیم معنوی دین راه خود را باز کرد و پیش رفت.
حقوق بشر در ایران مضمون تازهای نیست، اولین اعلامیۀ حقوق بشر را به کورش پادشاه نامدار ایرانی نسبت میدهند که در قرآن ذوالقرنین لقب گرفته است. منشور حقوق بشر کورش شهرت و اعتبار جهانی دارد. پس از آن، مضامین حقوق بشر که در متون دینی اسلام انعکاس داشت، ایرانیان را که از ظلم و استبداد ساسانیان به تنگ آمده بودند به خود جلب کرد و به تعالیم اسلام دل سپردند.
ایران معاصر ضمن اینکه با مضامین حقوق بشر به لحاظ تاریخ خود و هم به لحاظ آموزههای اسلامی آشناست، منشور ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را نیز رسما پذیرفته است. انقلاب مردم ایران نه تنها موازین حقوق بشری بینالمللی را هرگز مردود نمیدانست، استقرار و تضمین آن موازین را به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بشری و به عنوان حاصل خرد جمعی همۀ انسانها در قالب شعار "آزادی" مورد تأکید قرار داد. اکثریت مردم به درستی باور داشتند که حقوق بشر، به همان مفهوم جهانی خود، به هیچ وجهی با خداپرستی و پیروی از تعالیم معنوی اسلام تعارضی ندارد، به همین علت نیز به "جمهوری اسلامی" آری گفتند و در نتیجه، موازین حقوق بشری در کنار موازین اسلامی وارد قانون اساسی ایران شد تا "آزادی" در ایران در پناه "آموزههای معنوی اسلام" و در قالب "جمهوری اسلامی" بیش از هر جای دیگر دنیا مورد تضمین و حمایت قرار گیرد.
حقوق بشر در اسلام به عنوان حقوقی خدادادی شناخته میشود بنابراین هیچ فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمیتواند به هیچ طریق حقوق بشر را که از سوی خداوند اعطا گردیده، محدود یا نقض کند و هیچ فردی نمیتواند از این حقوق چشم پوشی نماید. این عقیده درقرآن، درقالب کلمات ژرف و آسمانی " و لقد کرمنا بنی آدم" انعکاس یافته است.
حقِ "حیات"، "آزادی"، "مالکیت"، "امنیت"، "حقِ پیجویی رشد و سعادت" و "حقِ ایستادگی در برابر ستم"، حقوق طبیعی و سلب ناشدنی افراداند. دولت وظیفه دارد از طریق ایجاد و گسترش نهادهای لازم، به نحوی سازمان یافته و مؤثر، این حقوق را مورد حمایت و تضمین قرار دهد.
رئیس جمهور بر اساس سوگندی که یاد میکند، از جمله وظیفه دارد از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق ملت حمایت کند، پاسخگو باشد و از خودکامگی بپرهیزد و قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به او سپرده، همچون امینی پارسا و فداکار به کار برد. من بر این اساس و بنا بر اختیار و تمایل قلبی خود، پیشاپیش با مردم پیمان میبندم که چنانچه برای تصدی مقام خطیر ریاست جمهوری مورد اعتماد و حمایت اکثریت قرار گیرم:
استقرار حکومت قانون را به عنوان شرط لازم تحقق حقوق بشر و حقوق شهروندی، یکی از اهداف اصلی خود قرار دهم و اصلاحات حقوقی لازم را به عمل آورم تا قانون توسط همه مقامات و سازمانهای حکومتی مورد رعایت قرار گیرد، از قانون استفاده ابزاری نشود و قانون براساس تفسیرهایی سازگار با موازین حقوق بشری به اجرا درآید.
از طریق ایجاد نهادهای مناسب، شرایطی فراهم آورم تا قانون وسیلۀ اعمال خشونتهای ناروا و موهن قرار نگیرد، خشونت و بیعدالتی و تبعیض، قانونی نشود و موازین حقوق بشری و وجدان جمعی جامعه در کنار آموزههای معنوی اسلام در وضع مقررات و تهیۀ لوایح مدنظر قرار گیرد.
حریم خصوصی افراد را محترم شمارم، آزادی بیان و اجتماعات را مورد حمایت قرار دهم، از طریق توسعه و تقویت جامعۀ مدنی و با برگزاری انتخابات رقابتی، آزاد و منصفانه و همچنین با حمایت از مطبوعات و رسانههای مستقل و با جلوگیری از سانسور، حق دسترسی آزاد به اطلاعات و حق مردم بر تعیین سرنوشت خویش و حق نظارت و مشارکت سیاسی را تضمین کنم.
امنیت تنها امنیتِ دولت نیست، امنیتِ انسانی است. امنیت را برای آحاد مردم برقرار سازم تا آزاد از ترس و رها از نیاز، تحت حمایت قانون زندگی و فعالیت کنند.
در توسعه و تقویت شوراها بکوشم، در امور روستا خود را از روستایی داناتر ندانم و امور شهر را به مردم شهر واگذارم. حکمرانی محلی را تقویت کنم.
با اقلیت سیاسی و با رقبا و مخالفان خود منصفانه رفتار کنم و حقوق آنها را برای رقابت و یا مخالفت محترم شمارم. هیچ فردی را شهروند دست دوم تلقی نکنم.
ممنوعیت اعمال هرگونه شکنجه اعم از روحی و بدنی را به اجرا در آورم.
از حقوق زنان حمایت کنم و از تبعیض جنسیتی جلوگیر نمایم.
فعالیتهای مستقل دانشجویی و دانشآموزی را مورد حمایت قرار دهم.
با پیریزی درست نظام اقتصادی، با ایجاد امنیت اقتصادی و با گسترش و تقویت بازار رقابتی، زمینۀ تأمین نیازهای اساسی: " غذا، مسکن، بهداشت و درمان، آموزش وپرورش و اشتغال " را فراهم آورم. با فساد اداری و مالی مبارزه کنم.
ناتوانی و نیاز و آسیبپذیریِِ هیچ شهروندی را وسیلۀ سلطهگری و افزون طلبی سیاسی قرار ندهم. از سؤاستفاده از اطلاعات اقتصادی و امکانات عمومی جلوگیر کنم. از استخدام کشوری وسازمان اداری بهعنوان وسیلهای برای جلب حمایت افراد و یا به عنوان پاداش و امتیاز برای طرفداران خود استفاده نکنم. امکانات عمومی را وسیلۀ استمرار قدرت خود نسازم.
امنیت شغلی را برای آحاد مردم بهویژه برای هنرمندان، روزنامهنگارن، فعالان سیاسی، ورزشکاران، معلمان، اساتید دانشگاه و کارگران تأمین کنم.
حمایتهای تأمین اجتماعی را گسترش داده و تقویت کنم به نحوی که همۀ افراد مردم، بهویژه زنان، کودکان، روستائیان، کشاورزان، کارگران و سالمندان را به نحو مطلوب پوشش دهد.
زمینۀ ابراز شادی در جامعه را فراهم کنم و برای تقویت و ارتقا امید به زندگی و نشاط اجتماعی بکوشم و اخلاق حسنه را محفوظ دارم.
به سنن ملی احترام گذارم و از آثار باستانی و میراث فرهنگی به نحو شایسته محافظت کنم.
از حق بر آموزش حمایت کنم و در جهت حذف گزینشهای عقیدتی و سیاسی ناروا اقدام نمایم.
دانشجویان، معلمان و اساتید دانشگاه را آنچنان که در خور جایگاه بلند آنان است محترم شمارم.
از پدید آورندگان آثار ادبی، هنری و علمی حمایت کنم، تا بدون ترس از تعقیب و مجازاتهای ناروا، خلاقیتهای خود را پرورش و بروز دهند و آزادانه در زندگی فرهنگی جامعه شرکت جویند.
حقوق اقوام را به رسمیت شناسم و بر اساس الگوی مدیریت غیر متمرکز، اقوام را در ادارۀ امور خود سهیم کنم.
کرامت انسانی و حقوق شهروندیِ اقلیتهای دینی و آزادی عقیده و وجدان را به رسمیت شناسم و تفتیش عقاید و سرزنش و عقاب افراد به دلیل مسائل اعتقادی را ناپسند شمارم و از آن جلوگیری کنم.
برخورداری از محیط زیست سالم را حق بشر و از جملۀ حقوق شهروندی به شمار آورم، روند رو به گسترش تخریب محیط زیست را متوقف سازم و با جلب مشارکت عمومی از محیط زیست حفاظت کنم.
آگاهم که به ثمر رساندن این اهدف، با توجه به امکانات حقوقی و حقیقی موجود، کاری است بس دشوار، اما متعهدم در مقام اجرای اصول مندرج در فصل سوم قانون اساسی، سند چشم انداز و تعهدات حقوق بشری که ایران به موجب کنوانسیونهای بینالمللی پذیرفته است، با ایجاد معاونت حقوق بشر و حقوق شهروندی ریاست جمهوری، با احیای هیئت پیگیری و نظارت بر قانون اساسی، از طریق تعامل و همکاری سازنده با همۀ دولتها و نهادهای بینالمللیِ فعال در زمینۀ حقوق بشر، با تصویب و اجرای طرح ملی آموزش حقوق بشر و حقوق شهروندی، از طریق انتخاب وزرا و مدیران متخصص، شایسته و مدبر که به حقوق بشر و حقوق شهروندی متعهد باشند و با جلب همکاری سایر قوا، از حداکثر ظرفیتهای موجود برای تحقق این اهداف و آرمانها استفاده کنم و در عینحال ظرفیتهای فعلی را تا حد ممکن افزایش دهم. صادق باشم و شفاف عمل کنم، مشروعیت خود را در گرو اعتماد و حمایت مردم بدانم، مردم و به ویژه زنان و جوانان، سازمانهای غیر دولتی، شوراها، سندیکاها، اتحادیهها و اصناف و نهادهای مدنی را در تصمیمسازیها و اداره و رهبری کشور دخالت دهم، حقوق اقلیت و حق مخالفت را محترم شمارم و زمینۀ گفت و گوهای عقلانی- انتقادی در بارۀ مصالح عمومی را فراهم آورم، بکوشم تا دستآوردهای فرهنگ ایران و تعالیم معنوی اسلام در حمایت از کرامت بشر، جایگاه جهانی خود را بیابد و به محافل، اعلامیهها و میثاقهای بینالمللی راه یابد، برای گسترش فرهنگ تفاهم و روح بردباری و برای زدودن خشونت، بهویژه خشونتهای عقیدتی و سیاسیِ سازمان یافته، تلاش کنم و با توکل به خدا و با تکیه بر مردم برای ساختن ایرانی آزاد و آباد بکوشم و نسبت به عهد خود، در برابر خدا و مردم، مسئول و پاسخگو باشم که به گفتۀ پیشوایم حضرت علی (ع) "خدا هر جباری را خوار کند و هر خودکامهای را پست و بیمقدار سازد".
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
We knew we were all doomed
by Mina79 (not verified) on Tue May 19, 2009 02:34 PM PDTRelevant article:
iranian.com/Revolution/2004/October/Tehrani2/i...
Election of IRI!
by Mina 79 (not verified) on Tue May 19, 2009 02:16 PM PDTFool me once, shame on you; fool me twice, shame on me! Iranians have been fooled by IRI for 30 years, and by so many elections. Shame on those who keep voting again and again!!!
...
by Red Wine on Tue May 19, 2009 01:24 PM PDTهمينو كم داشتيم كه يك چپ اسلامي بشه پرزيدنت ايران...اي واي كه عجب خاكي بر سرمون شد...حيف اون انقلاب كه افتاد به دست اسلاميها و چپيهاي بي وجدان.
Thanks MEHRNAZ SHAHABI
by Abarmard on Tue May 19, 2009 11:14 AM PDTI really enjoyed that link. Thanks very much
Parham,
by Anonymous8 (not verified) on Tue May 19, 2009 11:05 AM PDThar chahar sal ye bar some come and say "boycot" and this has not solved anything for 30 years.
iri is more legitimate than ever. iri is stronger than ever. 60-70% of people vote in elections not listening to you or anybody else from USA.
when something doesn't work, only fools insist on try it again.
Masoud Kazemzadeh, you make us laugh
by Anonymous8 (not verified) on Tue May 19, 2009 11:01 AM PDTthese are typical politician response. please tell me which western candidate can ever say I don't accept my country's constitution?
You make is sound so needlessly dramatic. this is politics and iran is not any different than any other place holding real elections.
این هم پیام محسن مخملباف درباره موسوی
MEHRNAZ SHAHABITue May 19, 2009 09:55 AM PDT
//iranian.com/main/news/2009/05/18
چرا موسوی؟
این از وبلاگ نیک آهنگ کوثر
ParhamTue May 19, 2009 07:46 AM PDT
هر چهار سال یک بار، همه حشری میشویم و بعد از ارگاسمی ناتمام، تبمان میخوابد. آخرش هم میفهمیم که فاعل نبودهایم و ترتیبمان را دادهاند. سه و سال و نیم خاموشیم، تا آنکه دوباره خود را برای س.ک.س. سیاسی مجدد آماده میکنیم. هیچ حرکت بنیادین اجتماعی نمیکنیم، میچپیم در دفاتر کار خود، بعد دوباره مشارکت سیاسیمان گل میکند، انتظار داریم جامعهمان بهتر هم بشود.
تغییر، نیاز به یک حرکت جامع و ریشهای دارد. گروههای اجتماعی کوچک در سراسر کشور باید بسیج شوند. یک حرکت ممتد نه مقطعی. حرکتی که پشتوانه داشته باشد، نه اینکه با گل آلود کردن آب مخ همه را تیلیت کنند و ملت را رنگ کنند(به رنگ سبز احتمالا) و بگویند تغییر این است.
این تغییر نیست. امید دادن بیهوده به نا امیدانی است که گمان میکنند تنها راه سعادت تغییر رنگ است. نگاهت باید سبز باشد! آفتابپرست هم میتواند سبز شود، اما آیا ماهیتش عوض شده؟
//nikahang.blogspot.com/2009/05/blog-post_19....
Thank god for that Abarmard!
by Paria (not verified) on Tue May 19, 2009 07:36 AM PDTThank god for that Abarmard! we need a lot of Abarmards like you and may be Abarzans like me!!
حکایت مرگ وتب
بابک جاودانخرد (not verified)Tue May 19, 2009 05:42 AM PDT
دهمین انتخاب "رییس جمهوری" اسلامی در راه است و باز به روال انتخابات پیشین عدهای مردم را به شرکت گسترده در این آزمون ِ به دفعات- آزموده شده فرامیخوانند، بیآنکه سیاههای به دست مردم دهند که در این ۳۰ سال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری چه حاصلی بدست آوردهاند. و پرسش هم درست از همین جا آغاز میشود: اینکه، اصولا ما در این ۳۰ سال چیزی بنام انتخابات ریاست جمهوری (و ایضا انتخابات مجلس قانونگزاری) به آن معنایی که در همهی کشورهای متعهد به دمکراسی نمایندگی رایج است، داشتهایم؟ آیا رییس جمهور در ایران همان رییس جمهور در آمریکا، فرانسه، شیلی، آفریقای جنوبی، برزیل و حتی روسیه و زیمبابوه، یعنی "شخص اول مملکت" است که برای انتخاب وی کارزار آنچنانی برپا میکنند؟ آیا رییس جمهوری که دست بالا فقط ۲۰ درصد قدرت واقعی سیاسی را دراختیار دارد، شایستهی توجه و تبلیغات آنچنانی است؟
>>>FULL TEXT
//www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more...
تفاوت بفرما و بتمرگ
دکتر رضا تقیزاده (not verified)Tue May 19, 2009 05:38 AM PDT
در فاصله چند هفته تا رسیدن به روز اخذ رای و تعیین رییس جمهور بعدی ایران، بنظر میرسد که رقابت مابین گروههای مجاز سیاسی برای دست یافتن به ارکان قدرت اجرایی در حال گرم شدن است اما تنها در درون محافل خصوصی و در صفحات روزنامههای داخلی که هر روز کم خوانده تر از پیش میشوند.
در این حال، مردم عادی که همچنان کنار صحنه، دست در گریبان خود دارند، هنوز رغبتی برای تعقیب جدی تر بازی نشان نمیدهند. گرفتاری فوری تر آنها به شب رساندن روزی دیگر است از هفتهای که آغاز کردهاند. بسیاری خیال خود را حتی به حادثات محتمل "هفته بعد " هم نمیبرند، چه رسد به " هفتههای بعد".FULL TEXT >>>
//www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more...
TAGHALLOB DAR ENTEKHABAAT
by FYI (not verified) on Tue May 19, 2009 05:09 AM PDT//www.youtube.com/watch?v=Bh9cyG4nOVA&feature
paria
by Abarmard on Tue May 19, 2009 05:03 AM PDTI am with you
What a dissapointing bunch
by paria (not verified) on Tue May 19, 2009 04:47 AM PDTWhat a dissapointing bunch of reactions from Iranians outside who dont have a clue about the political situation inside Iran. Take this onboard, change will only happen from within the system, democracy is a slow moving process and if you are interested and passionate about the future of Iran, you should start thinking logically and bin your emotions. PEOPLE WHO DO NOT PARTICIPATE IN ELECTION WILL ONLY HELP THE HARDLINERS.. VOTE AND VOTE FOR THE BEST CANDIDATE AVAILABLE UNDER THE CONDITION WHICH IS MOHANDES MOOSAVI. Mohandes Moosavi is not corrupt, he doesnt lie and he has fundamental plans for economic and socila development.
SO IRANIAN PEOPL STOP MOANING AND START VOTING!!
" با قضیه ای با عنوان «ولی فقیه» قصد دارین چکار کنین؟ "
ThePopeTue May 19, 2009 01:17 AM PDT
"...
نمی دانی که ایران است این جا حراج ِ عقل و ایمان است این جا
نمی دانی که .......... چه چیزست نمی دانی چقدر این جنس حیزست
بزرگانِ وطن را از حماقه نباشد بر وطن یک جو علاقه
یکی از انگلستان پند گیرد یکی با روس ها پیوند گیرد
به مغز ِ جمله این فکر ِ خسیس است که ایران مال ِ روس و انگلیس است
بزرگان در میان ِ ما چنینند از آنها کمتران کمتر از ینند
بزرگانند دزد ِ اختیاری ولی این دسته دزد ِ اضطراری
بغیر از نوکری راهی ندارند والا در بساط آهی ندارند
تُهی دستان گرفتار مَعاشند برای باقی ماندن اندر تلاشند
اگر داخل شوند اندر سیاست برای شغل و کارست و ریاست
از آن گویند گاهی لفظ قانون که حرفِ آخر ِ قانون بود نون
چه دانند این گروهِ ابله دون که حُرّیَّت چه باشد, چیست قانون
تمام از جنس ِ گاو و گوسفندند نه آزادی نه قانون می پسندند
تماماً حقّه باز و شارلاتانند به هرجا هرچه پاش افتاد آنند
به هر تغییر ِ شکلی مستعدّند ....
..."
حضرت میر حسین موسوی............
MajidMon May 18, 2009 10:49 PM PDT
(البته اگه واقعاً این خود شما باشین و یا یکی از عوامل تون به نیابت از طرف شما این متن رو اینجا گذاشته باشه)
بطور خلاصه و بدون حاشیه رفتن های معمول به یک سؤال میتونین جواب بدین؟
با قضیه ای با عنوان «ولی فقیه» قصد دارین چکار کنین؟
شما میدونین و ما هم میدونیم که بدون «رهنمود» های حضرتش سرکار مهرهء از قبل سوخته ای بیشتر نیستید ! پس چرا عِرض خود میبری و زحمت ما میداری؟
چنین میکنم....چنان میکنم..... قول میدهم... کوشش میکنم ......حمایت میکنم .......سعی میکنم.......به اجرا در میآورم...............
ببخشین ها! گلاب به روتون.........یه جوری دُرافشانی میفرمایین که انگار ما تا حالا رئیس جمهور ندیدیم و یا انگار با «انتصخاب» جنابعالی از خرداد ببعد اون مملکت رو گلستان میشه!
جمع کن عمو بساطت رو.........امر به خودت هم مشتبه شده ها!
برو این دام بر مرغ دگر نِه که عنقا را بلند است آشیانه
Gorbeh Shod AAbed-o Zaahed-o Mosalmaanaa..
by Jahangir (not verified) on Mon May 18, 2009 09:38 PM PDTJust to follow up from excellent note from KavehV, I really wish Mr. Moussavi was able to deliver all of these beautiful promises. The unfortunate truth is that none of these pupets have ever been able to stand up to "Velaayat-e Vagheeh" and "Hazrat-e Khalifeh".
The blood of this nation's young and oppressed is on the hands of all these prime ministers and presidents up to their arm pits.. "khoon-e javaanaan-e maa michekad az changetoon".. It's too late for Mr. Moussavi to become a 'reformed' Human Rights Advocate.. Gorbeh Shod.....
The Regime has long run out of credibility and popular candidates and is now recycling old figures. It is the "Biginning of the End" for this hated and criminal regime.
Our natioalist judges and lawyers should start building the case against these criminals and start a class action in the World Court of Justice.
آقای موسوی رکورد زد
Nader VanakiMon May 18, 2009 05:25 PM PDT
تا به حال هیچ کاندید ریاست جمهوری با این آب و تاب در مورد حقوق بشر خالی بندی نکرده بود واقعآ که بیست سال گذشته فقط تقاشی نکرده و حسابی برای ملت فکر کرده که این دفعه چه جوری سر کار یگذارتشون
The funny Iranian revolutionaries and activists
by SmartAss (not verified) on Mon May 18, 2009 12:38 PM PDTI find it funny that most Iranian "revolutionaries" or people opposed to the current regime seem to never be satisfied with anything and invalidate any and all changes. They seem to just expect to wake up in the morning and see Iran precisely duplicated like US and that every single person in Iran has three doctorate degrees (at least) and three Ferrari automobiles, etc. I mean come on people, the man makes some statements, the least you could do is cheer for him and publicly wish that he'll make good on his words. Man, you guys are so negative!
What?
by Kourosh Aryamanesh on Mon May 18, 2009 10:58 AM PDTEen mordeh shoor bordeh chee meezaneh ke enghadr mohmal meegeh. To me it looks like Een Gaav ha har cheghadr bozorg-tar meeshavand goosaleh-tar meeshavand. On top it Mozakhraf goftan ke maliat nadarad. He is just speaking out of his rectum in fact all of them do. Astaghforellah.
واقعا که...
مادام ایکس (not verified)Mon May 18, 2009 09:58 AM PDT
اینها هر چه دل تنگشان می خواهد راحت می گویند. بگو حضرت عالی وقتی جوانهای مردم را هزارتا هزارتا زمان سرکار میفرستادند جوخه اعدام شما اسم کوروش کبیر و اعامیه حقوق بشر صغیر را نشنیده بودید؟ صد هزار شکر که مردم ایران با جان و مال و زندگیشان شما را از بی خبری بالاخره نجات دادند.
با با صد رحمت به اون یکی که حرف مهدی و هاله نورانی و چاه جمکران میزنه.
Talk is cheap.
by Dariush (not verified) on Mon May 18, 2009 09:05 AM PDTHe should speak more about what he has done, instead of what he will do. Talk is cheap.
His past actions, shows his future actions.
I think we can do better. People should nominate others, with proven records!
بسيار خوب
AbarmardMon May 18, 2009 07:34 AM PDT
با آرزوی موفقيت برای شما
Down with IRI
by Maryam Hojjat on Mon May 18, 2009 05:56 AM PDTWe need a referendom to get read of IRI as whole. Iranian People are fed up with all lies & deceits of IRI gangs.
IRANIANS:
Please do not vote for any of this MOZDOURAN & Vatan Froushan.
Payandeh IRAN & IRANIANS
Down with IRI
Can not forget and will not forgive....
by KavehV (not verified) on Mon May 18, 2009 02:22 AM PDTMr. Mousavi,
Indeed your name invokes the horrible memories and crimes of the 1980s. As I read your promises of the "pie-in-the-sky" for the young generation of captive Iranian population, I can recall the exact opposite implementation in 1980s. There are literally hundreds (even thousands) of instances of inhumane and barbaric religious decrees incorporated into government policies under your watch, as the last premier from 1981-1989. I only hope that you have earned your seat in the International court (or any other competent court) as a defendant and accomplice in the Crimes Against Humanity trial, coming soon!
Just to remind you and some of the readers:
Under your watch, from 1981-84, upwards of 30,000 murders of political prisoners, high school and college students, along with numerous ex-officials of the former regime took place. Their stated crime, in most cases, was nothing other than being "un-Islamic", "against god", or similar nonsense. Another 4000 - 5000 were murdered in 1988 alone, for similar reasons: "non practicing Muslims", or "not believing in Islam".
These were only a very very superficial glance at the scope of the crimes carried under your watch with your government's knowledge and cooperation. Under your watch, Iran, a country with some of the most liberal civil codes in the region (pre-1979), was transformed into a hard-line Islamic fundamentalist country without any tolerance for individual and social freedoms, with tremendous bloodshed that is unheard of in the last few centuries. Under your watch, in 1982, the "legal" foundation was laid in the form of "Ghanoon-e Ghesas", or "Islamic bill of retribution". This inhumane and barbaric document was passed by your government as the 'law of the land', and the foundation for prosecution of individuals, or groups of people in the most barbaric and savage way. No other country in the world has laws similar to these savageries and no other country in the world treat their citizens like yours. And all of this was implemented during your watch from 1981-89. Your Islamic bill of retribution "legalized" Crimes Against Humanity
من نمی گویم شما کافرید??
1 Hamvatan (not verified)Mon May 18, 2009 01:13 AM PDT
چقدر راحت دورغ میگویند..اینها فکر میکنند مردم نفهمند؟
همه مزخرفات اینها سر حرف نجسی و کافری دور میزنه.هیچوقت بفکر بهتر کردن نبودند و نخواهند بود.در هر صورت سرنگونی رژیم نزیک هست .بزودی.
The Iranian People are NOT Suffering from Historical Amnesia
by Masoud Kazemzadeh on Mon May 18, 2009 12:11 AM PDTMoussavi is insulting the intelligence of the Iranian people. Does he think that the Iranian people are suffering from mass amnesia?????!!!!!!!!!!!!
موازین حقوق بشری در کنار موازین اسلامی وارد قانون اساسی ایران شد تا "آزادی" در ایران در پناه "آموزههای معنوی اسلام" و در قالب "جمهوری اسلامی" بیش از هر جای دیگر دنیا مورد تضمین و حمایت قرار گیرد.
=======================================
Some poor student from the local Islamic student group affiliated with Daftar Tahkim Vahdat asked Moussavi:
- آقای موسوی قانون اساسی موجود ظرفیت هایی را برای تحقق آزادی و دموکراسی فراهم کرده است ولی از آن بیشتر ظرفیت های پرورش دیکتاتوری و قدرتمند شدن عده ای خاص و قلیل را دارد. آیا برای رعایت هر چه بیشتر حقوق شهروندی، حقوق بشر و تحقق آزادی و دموکراسی واقعی در کشور اعتقادی به اصلاح قانون اساسی دارید تا بیش از این شاهد سرکوب و دیکتاتوری نباشیم
Moussavi:
“من صراحتا با اصلاح قانون اساسی مخالفم. من دیدم که چه کسی آن قانون اساسی را امضا کرد. من نمی گویم شما کافرید ولی این مواضع ما را به جایی درست نخواهد برد”. وی در ادامه گفت: “من کاملا به این قانون اساسی معتقدم و با آن وفادار خواهم ماند”.
======================================
To bring the notion of being an infidel (kafar) or apostasy (mortad) and its punishment of death in Islam to a simple question on reforming the vf constitution in order to get rid of its dictatorial features indicates a terriblly brutal and genocidal mindset. The vf constitution was written by human beings. Neither God, nor any prophets, nor any of the 12 Imams, showed up and told us that vf constitution is holy and if anyone disagrees with it, he or she is kafar or mortad and should be put to death.
As a matter of FACT, the highest ranked Shia cleric in Iran in 1979, Ayatollah Uzma Kazem Shariatmadari opposed and condemned the vf constitution. The highest ranked Shia cleric in all of world that was alive at that time, Ayatollah Uzma Khoi opposed the notion of velayat faghih.
If Moussavi is right that opposing the velayat faghih constitution is being infidel or an apostate, then Ayatollah Uzma Shariatmadari and Ayatollah Khui were kafar or mortad and should have been killed by Moussavi and his government. Today, the highest ranked Shia cleric in Iraq, Ayatollah Uzma Sistani is not a supporter of velayat faghih, which according to Mr. Moussavi would make him a kafar punishable by death. Moussavi’s discourse of bringing kofr to the discussion of the vf constitution is recipe for genocide of the Iranian people.
When Moussavi was prime minister, the regime in which he was the 3rd highest ranked official, mass executed about 1,000 Marxists, via putting the Qoran in front of them and asking: "Do you believe this is the word of God?" If Moussavi became president, would Mr. Moussavi put a copy of the vf constitution and ask: "Do you disagree with this?" And if an Iranian disagreed, would he or she be called kafar and the poor soul would be killed?
Mr. Moussavi has been one of the top leaders of an extremist fanatical regime, which has killed, executed, murdered, assassinated, thousands upon thousands upon thousands of Iranian people. It is time to stop this bloody mindset. It is time to separate politics and religion. When a ruling system becomes a theocracy (especially a fundamentalist fanatic one under Khomeini and Moussavi), then dissent is labeled as apostasy or infidelity [ertaad or kofr], and the poor critic is murdered. In our tortured history, we have had enough of using religion to oppress the Iranian people. If Mr. Moussavi does not believe that the past 30 years of Iran's history has proven that mixing Islam and politics is recipe for brutal dictatorship, sever repression, horrible oppression, mass torture, mass killings, then he either has not learned anything, or honestly thinks these are all good Islamic practices compatible with global human rights standards.
If we are serious and honest about human rights and democracy, then The FIRST step towards the establishment of freedom, democracy, and human rights is to get rid of this fanatic bloodthirsty regime and its terribly dictatorial constitution. The second step is to write a democratic constitution. Third step is to have freedom of the press, freedom of political parties, and free and democratic elections whereby the Iranian people can vote for whomever they so desire. In a democratic political system, people can criticize and demand change in any aspect or all of the constitutional and legal matters. Dissent is disagreement. Dissent is not being kafar or mortad in a democracy. Freedom of expression is respected and all can present their views free from the fear of being killed by a fanatical dictatorial regime.
As long as this terribly dictatorial constitution with vali faghih, shoray Negahban, exist, the ruling fundamentalist terrorist gang will be oppressing the Iranian people.
Enough dictatorship. The Iranian people want azadi, democracy, va hoghugh bashar.
Enough of these lies and deceptions that Moussavi propagates. The Iranian people want HONEST and decent human beings who have NOT been killing, torturing, and oppressing the Iranian people.
خر منم آی خر منم ... خر منم آی خر منم!
Shazde Asdola MirzaMon May 18, 2009 06:08 AM PDT
سالها پیش از این، یکبار تو دسته کشی عاشورا، تهرونیها که میخواستند همشهریهای آذری ما رو مسخره کنند، اونا رو به صورت "دسته دوم" مجبور به اقرارات ذیل نمودند. حالا هم نوبت این جیبوری اسلامیست که هر سال یک جوری مردم رو دسته دسته سر کار میگذارد.
دسته اول: "ای یزید آتش زدی بر خرمنم"
دسته دوم: "خرمنم آی خرمنم ... خرمنم آی خرمنم!"
گرچه کردی ظلم یک عمر بر سرم ...
خرمنم آی خرمنم ... خرمنم آی خرمنم
گرچه می دزده آخوند اموال من ...
خرمنم آی خرمنم ... خرمنم آی خرمنم
گرچه پاسدار می کند تنبان من ...
خرمنم آی خرمنم ... خرمنم آی خرمنم
جای پول و مال، خاکه بر سرم ...
خرمنم آی خرمنم ... خرمنم آی خرمنم
جان و ناموسم فدای رهبرم ...
خرمنم آی خرمنم ... خرمنم آی خرمنم
کیک زردی جای شیرینی در برم
خرمنم آی خرمنم ... خرمنم آی خرمنم
اششکی باشد رئیس و سرورم
خرمنم آی خرمنم ... خرمنم آی خرمنم!