kaleme: Abolfazl Ghadyani, 66, is said to be Iran's oldest political prisoner at this time. Ghadyani is a leading member of the Islamic Revolution Mujahedin Organization. During his trial, Ghadyani was one of just a few prisoners who objected to the 2009 elections fraud. He was tried in January 2009 and sentenced to one year in prison on charges of "propagating against the regime," and "insulting the president," and began serving his prison sentence at Evin Prison on 29 December 2010. Ghadyani refused to request an appeal to his sentence, stating that there had been no justice in his lower court trial, which was formed against the law behind closed doors and without a jury.
Before returning to prison last year, Ghadyani was interviewed by Rasa Television. He was re-tried for what he said during that interview, and sentenced to three additional years in prison on the charge of "insulting the Supreme Leader." Abolfazl Ghadyani suffers from poor health and recently had open heart surgery.
This is the part of that interview in which Abolfazl Ghadyani criticizes Ali Khamenei and the IRGC:
Recently by Ghormeh Sabzi | Comments | Date |
---|---|---|
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | 5 | Dec 02, 2012 |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 2 | Dec 01, 2012 |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | 2 | Nov 30, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
ابوالفضل قديانی اززندان به خامنه ای:عشق به قدرت را ازدل بيرون کن
Hooshang Tarreh-GolFri Dec 30, 2011 10:45 PM PST
9دی.ابوالفضل قديانی اززندان به خامنه ای:عشق به قدرت را ازدل بيرون کنيد و از سرراه اين ملت مظلوم کنار رويد
بسم الله الرحمن الرحيم
تلک الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين (سوره قصص آيه ۸۳)
اين سرای آخرت از آن کسانی است که در زمين برتری طلبی نمی کنند و سلطه
طلب نيستند و در زمين فساد به پا نمی کنند و عاقبت از آن پرهيزگاران است.
اين روزها مقارن است با دومين سالگرد عاشورای خونين حسينی جنبش سبز
ايران(ششم دی ماه) و نيز اردوکشی خيابانی اصحاب استبداد در روز نهم دی ماه
که سراسيمه و بنابر سنتی يزيدي، چندی پس از قلع و قمع آزادی خواهان و حق
جويان به دستور مستبد حاکم به خيابان ها آورده شدند تا پا بر خون بنا حق
ريخته عاشوراييان گذارده و مداحی اربابشان را کنند.
اما صحنه گردان ناشی اين نمايش که البته طبق معمول پيش از هرکس
هنرمندانه به کرده خويش می خندد و داد سخن در مدح و ثنای آن سر می دهد، اين
حماسه خويش پردخته را يوم الله نام نهاده و بر آن است که از اين غده
پوسيده برای عريانی تن پادشاه، قبايی بدوزد و مشروعيت از دست رفته را به
بزرگداشت اين به اصطلاح يوم الله چاره ای انديشد. غافل از آنکه حاصل بر هم
زدن اين ملغمه چيزی جز آن نيست که بوی تعفن تفرعن مشام هر آزاده و وجدان
بيداری را بيش از پيش می آزارد و افاقه ای به حال روزگار رو به افول
استبداد نمی کند.
از وفور مدح ها فرعون شد
کن ذليل النفس هونا لاتسد(سوره فرقان، آيه ۶۴)
اگر استبداد امروز ايران آن مقدار حقير است که قصد کرده سالروز هلهله
فريب خوردگان و مزدورانش را بر سر قربانگاه حق جويی و آزادگی رابه روزی
همچون هنگامه تاجگذاری شاهان بدل سازد، پس بهتر آنکه او را در جشن نمايشاش
ياری داده و به قدر وسع و تکليف خويش، گوشه ای از سيمای استبداد و استکبار
وی را نمايان سازد که مولای متقيان و امير قافلهی حق فرموده: «ما شککت فی
الحق مذاريته: از آن زمان که حق را شناختم در آن گرفتار شک و دودلی نشدم.»
و اين تکليف بر افرادی چون من که جوانی خويش بر سر مبارزه با استبداد
شاهنشاهی گذاشته و با اميد بازستاندن حق جمهور مردم در اداره کشورشان در
انقلاب اسلامی شرکت جسته و به شکل گيری نظام جمهوری اسلامی ياری رسانده ايم
سنگين تر است. بنابراين امروز که چهره نکبت بار استبداد سلطانی بار ديگر
آشکارا در اين مملکت رخ نمايی کرده و بر حيات و ممات ساکنان آن حکومت می
کند، نمی توان در برابر آن سکوت کرد و دم نياورد. و از همين بابت است که
اينک از زندان اوين اين فرياد را بر می آورم.
باری من و امثال من در راه پيروزی انقلاب جان، مال و آزادی خويش را
نگذاشته ايم که سه دهه بعد آقای علی خامنه ای اينگونه بر کشور سلطنت کند.
ملت ما از مشروطه تا انقلاب اسلامی آن همه رنج نکشيد تا امروز فردی به
نام ولايت فقيه قانون را در تمامی مراتب به بازيچه ای برای اعمال قدرت
مطلقه خويش بدل سازد.
خيال مستبد امروز ايران اين است که آرای اين مردم در تعيين سرنوشت
شان-که بی شک جلوه همراهی دست خداوند را بايد در آن جست- اکنون برگه های
قماری شوم در دست اوست، و حاشا که در برابر اين خيال واهی لحظه ای کوتاه
بياييم، که بهفرموده رسول اکرم :«افضل الجهاد کلمه حق عندالسلطان الجائر»
به مانند هر سلطان جائري، زندان، حصر، و خفه کردن هر بانگ مخالفی در
صدر سياست های مملکت داری رهبری قرار گرفته است و از اين رو هرکس نگاه چپ
به اين مقام داشته باشد از يک شهروند عادی يا يک دانشجوی جوان تا صاحب
منصبان پيشين نظام و يا حتی مجيز گويان ديروز بارگاه که امروز جريان
انحرافی نام گرفته، بايستی طرد شده و زبان شان قطع شود.
البته شايد در نظر ايشان، با قدرت مطلقه ای که در دست دارند حبس
مخالفان و نه سلب حيات آنان، حاصل لطف ملوکانه باشد، اما واقعيت آن است که
اين استبداد از تمام توان و بنيه خود برای سرکوب و بسط خفقان بهره می جويد و
از هيچ خشونتی دريغ نمی ورزد، اما آنچه مانعی بر سر راه سرکوب افزون تر
است، اولا خوف اوست و ثانيا آگاهی و مقاومت گسترده وسيع مردم در برابر وی
است.
به گمان من درصدر جرائم رهبري، اعمال استبداد در کشور است و هر جرم و
جنايت ديگری را بايد پس از اين فقره در شمار آورد، چرا که اگر ايشان
مسووليت جناياتی همچون شليک گلوله جنگی در معابر عمومی به شهروندان معترض
حاضر در يک راهپيمايی مسالمت آميز و آنچه از شکنجه و تجاوز بر سر پير و
جوان اين مردم در کهريزک و يا ساير بازداشتگاههای پيدا و پنهان امنيتی و
انتظامی آورده است، منتسب به فعل ماموران خويش سازد، استبداد جرمی است که
او خود مباشرتا مرتکب شده است و به هيچ روی قابل انکار نيست.
قبضه کردن قدرت و قايل شدن حق مطلقهی ابدمدت برای خود در اداره امور
مملکت ايران، عملا مقابله با خواست تاريخی ملتی است که لااقل در يکصد و
پنجاه سال گذشته، در جهت نفی استبداد و سلطنت مطلقه دمی از پای ننشسته اند،
اين تقابل نه تنها جرمی نابخشودنی که خيانتی آشکار نيز در حق آرمان ها و
منافع ملی است.
البته اين جرم وجه گناه آلود ديگری نيز دارد که همانا استبداد به نام
دين خداست که به قول علامه نائينی در تنبيهالامه استبداد دينی به مراتب
ويرانگرتر از استبداد غيردينی است.
معمول است که مجرمان و گناهکاران را دعوت به عبرت از سرنوشت
همقطارانشان کنند، اما چه می توان گفت هنگامی که وقاحت مجرمانه آنچنان شدت
می يابد که بزهکار خود در رديف اول مدعيان قرار می گيرد، و اين مثال امروز
موضع رهبری است در مواجهه با خزان مستبدان خاورميانه و بهار دمکراسی در اين
منطقه.
در حالی که بهار عربی کاملا شبيه جنبش سبز مردم ايران است که عليه
ديکتاتوری به پاخاسته اند و فرياد آزادی سر می دهند، مستبدان حاکم بر ايران
آن قيام های ملی را به خود نسبت می دهند و به گونه ای تاسف بار داد سخن در
مدح آنچه بيداری اسلامی می نامند، سر می نهند. با آنکه شخص رهبری به خوبی
می داند که ماهيت حقيقی نهضت فراگير امروز در خاورميانه ضد استبدادی است،
با اين وجود لحظه ای با اين پرسش ساده خلوت نمی کند که: چه تفاوتی است ميان
من و حسنی مبارک، يا سرهنگ قذافی و چرا استبداد در مصر و ليبی نامبارک و
مذموم است و در ايران و سوريه ستودنی است؟
مگر نه اينکه در اين کشورها نيز مجالس قانونگزاری با برگزرای انتخابات
فرمايشی بر سر کار آمدند و منويات رهبر ابدمدت را انشا و صورت بندی قانونی
می کردند؟ آيا آن ساقط شدگان همچون ايشان زندان و اسباب سرکوب نداشتند؟
البته پاسخ اظهار من الشمس است: تفاوتی در کار نيست، آسياب به نوبت!
چند حرف و طمطراق و کار و بار/کار و حال خودبين و شرم دار
چند دعوی و دم باد و بروت/ای ترا خانه چو بيت عنکبوت
خودکامگی ام المفاسد است و اين عمده فسادی است که يک کشور را به قهقرا و
نگونبختی می کشاند. اين که امروز در دوره دولت و مجلس مطلوب و منتخب آقای
خامنه ای براساس گزارش دستگاه قضايی منتسب به وی بزرگترين فسادمالی تاريخ
رقم می خورد و عملا دولت دست نشانده ايشان در قامت دزدان سرگردنه و همچون
مهاجمان مغول و تاتار به غارت بيت المال اين ملت مظلوم سرگرم است، علت آن
را بايد در استبداد مقام رهبری جستجو کرد. اينکه کرامت شهروندان ايرانی در
بسياری از کشورهای خدشه دار می گردد و رفتارهايی به دور از شان اين ملت صلح
طلب و خوشنام در مبادی ورودی کشورها در برابر اتباع ايرانی صورت می گيرد و
اتهام های ناروا به آنها نسبت داده می شود نتيجه چيست؟ جز اينکه در ابتدا
حيثيت و ارزش انسانی ايرانيان در کشور خودشان توسط دستگاه حکومتی به هيچ
انگاشته می شود.
اينکه امروز تحريم های گسترده و سايه شوم جنگ، اقتصاد اين کشور را به
سوی اضمحلال برده و ترکتاری سران سپاه مجالی برای کسب و کار و فعاليت
اقتصادی آزادانه و مستقل مردم عادی باقی نگذاشته حاصل چيست جز خودکامگی شخص
رهبری در عرصه های مختلف حيات سياسي، اقتصادی و اجتماعی جامعه ايران؟
اين تحقير و خفت ملی که ايران در صحنه بين المللی دچار آن شده است و به
عنوان مثال کشتی های ما جرات برافراشتن پرچم ايران را نداشته و هر روز در
آبهای بين المللی پرچم عاريتی يکی از کشورهای ذره ای را بالا می برند،
دستاورد حکمرانی مستبدانه در ايران است، حال اگر آقای خامنه ای سرخوش از
ساخت ناوشکن جنگی به دنبال دزدان دريايی در خليج عدن است، اينها جز هدر
دادن منابع ملی چه منفعتی برای ملتی دارد که حتی حق ندارد بداند درصد
بيکاری اش واقعا چقدر است؟ و يا در زير بار تورم چند درصدی کمر خم می کند؟
رسانه های دروغ پرداز که در واقع خواب گذران بارگاه سلطان اند هر روز
به روال ارباب شان از خباثت دشمن می گويند و برای نقض حقوق بشر در اروپا و
آمريکا نوحه سرايی می کنند و چماق تحريم و تهديد نظامی را بر سر افکار
عمومی می کوبند آيا شجاعت دارند که تنها يکبار حقيقت را رک و پوست کنده به
مخالفان خود بگويند که در حال حاضر دشمن اول اين آب و خاک شخص رهبری و
سياست های نابخردانه اش است؟
صاحبان قدرت که اين روزها پا در تدارک انتخاباتی صوری و نمايشی در جهت
اثبات ادعای مشروعيت شان هستيد اگر واقعا بر اين باورند که رهبرشان محبوب
ترين چهره در نزد مردم است و ملت در ليبک به او به سوی صندوق های رای
خواهند شتافت برای سنجش اين ادعا يکبار هم که شده به حق تضمين شده ملت در
اصل ۲۷ قانون اساسی گردن نهند و با آزاد ساختن رهبران شجاع و مقاوم جنبش
سبز اعتراضی آقايان موسوی و کروبی بنگرند که چگونه سيل مشتاق ميليونها
ايرانی آزادی خواه در خيايان ها جاری شده و فاتحه استبداد را می خوانند.
اين کمترين خواسته ای است که ما از رهبری داريم که در خطبه های نمازجمعه اش
با توسل به ترفندهای گوناگون قصد دارد خود را حاکمی دمکراتيک معرفی کند.
البته از آنجا که رهبر کنونی ايران شجاعت در اختيار قرار دادن چنين
فرصتی را به مخالفان خود ندارد بايد انتظار آن را داشته باشد که مردم تحت
ستم از هر فرصت و روزی برای ابراز مخالفت با او بهره بگيرند: بی گمان
همانگونه که انتخابات رياست جمهوری ۸۸ و حوادث پس از آن تا به امروز به
عرصه ای برای بيان اين مخالفت بدل شده است، تحريم يکپارچه و فعال انتخابات
مجلس نهم که انتخاباتی غيرقانونی است، نيز مجالی خواهد بود برای نشان دادن
بی اعتباری و عدم مشروعيت نظام کنونی که نه جمهوری است و نه اسلامی و نيز
بی اعتباری عالی ترين مقام آن.
آقای خامنه ای در بخشی از سخنرانی خود در کرمانشاه پرسش هايی را مطح
کرد که به جاست در اين مجال با صراحت به اين سوالات پاسخ داده شود. در اين
سخنرانی گفته شد: آيا نظام روزی پير و از کار افتاده خواهد شد؟ آيا راهی
برای جلوگيری از فرسودگی وجود دارد؟ و آيا اگر اين وضع پيش آمد راه علاجی
وجود خواهد داشت؟»
پاسخ من به اين پرسش اين است:
آری! اعمال استبدادی و خودکامگی از سوی جنابعالي، نظام بر آمده از
انقلاب اسلامی را به فرسودگی و آستانه فروپاشی کشانده است، اگر در پی راه و
علاج هستيد چاره کار در تغييرساختار رياستی به پارلمانی و يا تغييرات صوری
دگر نيست، بلکه علاج کار در اين کشور در آن است که جنابعالی از اين قدرت
دست کشيده، عشق به قدرت را از دل بيرون کنيد و از سرراه اين ملت مظلوم و
جمهوری اسلامی کنار رويد.
و در نهايت همگی به ياد داشته باشيم که بر خلاف هر آنچه از قلت ونازکی می شکند ظلم و جور از فربه گی هرچه بيشتر فرو می پاشد.
جهد فرعونی چو بی توفيق بود هرچه او ميدوخت آن تفتيق بود
ان اريد الا الاصلاح ما استطعت و ما توفيقی الا بالله عليه توکلت و اليه انيب
ابوالفضل قديانی
بند ۳۵۰
ديماه ۱۳۹۰
...
by Hooshang Tarreh-Gol on Fri Dec 30, 2011 06:34 PM PSTWith all due respect for all those who have written in here, but is this the best space for us to debate politics?
This is probably one fo the best daily cloumns in here, if not the best. And it remains the fact that there are so many other places on IC that we constantly debate everything. Can't we agree for once, that all who are political prisoners of IR, regardless of all considerations deserve our UNCONDITIONAL support and solidarity, and desreve immediate and unconditional release. Wouldn't be almost utopian if for once we all could support one cause: freeing of all political prisoners in Iran, free of all prejudices and personal tastes.
Har Sokhan Jaey o Har Nokteh Makani Dard.
ای داد، ای بیداد، باز یک اصلاح طلب یه حرف خوب زد !
PatriotFri Dec 30, 2011 05:26 PM PST
آقایان بشتابید بشتابید که یک اصلاح طلب 66 ساله که یک سال توی زندان بوده و دوباره به سه سال زندان محکوم شده و هرچی دلش خواسته به خامنه ای دیکتاتور گفته و سرمواضع خودش هم مونده ممکنه خدای نکرده مورد توجه و احترام چندنفر خنگِ بیسواد واقع بشه و چه میدونی شاید هم قهرمانی چیزی شد! ما هم که همه میدونیم از دید جنگ طلبانی که دیگه از فکر بمباران ایرانی ها سر از پا نمیشناسن، جنبش سبزی، اصلاح طلب، یا هر کسی یا هرچیزی که وجودش بخواد جلوی حملۀ نظامی به ایران را بگیره اخه! بده! مایۀ رسواییه! واسه همینه که آقای رییس اول از همه باهاس تشریف فرما بشن و محکم بزنن توی کاسه کوزۀ قدیانی و هرکس دیگری از اصلاح طلبا که یه کار خوبی کردن یا یه حرف خوبی زدن. این وسط هم این که وقتی این آقا تو زندان بوده یه نفر دیگه رفته برای انتخابات ثبت نام کرده حتمن حتمن مربوط و مرتبط هست به این آقا دیگه! حساب کتابش را هم عاقلان و علما دانند و بس!
Defend Abolfazl Ghadyani
by Zendanian on Fri Dec 30, 2011 03:58 PM PSTSample Protest letter:
Please take a moment to send this protest letter or use your own version:
========================================
Free Abolfazl Ghadyani!
I (we) am (are) writing this to condemn persecution and arrests of
social activists in Iran.Social activists in Iran are being
constantly harassed and arrested by the Iranian government authorities.
In particular, this letter is written to express my (our) serious
concern about the health and well being of Abolfazl Ghadyani who has been incarcerated, serving a four years sentence.
I (we) condemn the continuous gross attacks on all
activists in Iran. I (we) demand the immediate and unconditional
freedom of Abolfazl Ghadyaniand all other jailed activists
and call on the Islamic Republic of Iran to respect the right of all
Iranians to organize, assemble and freedom of association and
expression.
Name:
Organization:
Position:
Send Copy of your Protest Letters to:
info@leader.ir, info@judiciary.ir, dr-ahmadinejad@president.ir; iran@un.int; ijpr@iranjudiciary.org, info@dadiran.ir, office@justice.ir, support@irimlsa.ir; info@humanrights-iran.ir
Well, maybe khaamenei's eyes and ears on this site would :)
by Roozbeh_Gilani on Fri Dec 30, 2011 01:51 PM PSTBut seriously, the word "demand" in this context is used as the clarification of an specefic position. This is pretty normal. Otherwise we all know the only language that khaamenei and his goons understand and obey, even though we might not all admit to it in public....
Take care VPK, and I wish you a prosperous new year
"Personal business must yield to collective interest."
Re: immediate release of all political prisoners
by Veiled Prophet of Khorasan on Fri Dec 30, 2011 01:40 PM PSTRG what you think Khamenei is just gonna listen to us. And how do we react when he does not release them? It took America with its sanctions and jets 2 years and got 2 guys out!
What do we have: a keyboard. Are we going to hit Khamenei on the head with our computers. No I doubt they will pay attention.
Unconditional & immediate release of all political prisoners
by Roozbeh_Gilani on Fri Dec 30, 2011 01:26 PM PSTRegardless of their past or present affiliations, religion, political beliefs, gender, race, age. This is our demand.
In fact, the Fascist, criminal, and illegal VF regime lacks the legal and moral authority to lock anyone up.
"Personal business must yield to collective interest."
Re: mistakes
by Veiled Prophet of Khorasan on Fri Dec 30, 2011 01:14 PM PSTHe has had the courage to accept his mistakes, and currently being the oldest political prisoner at 66
Great! Would be nice the have the wisdom not to make them to begin with!
Shame on you Afshinazad
by Mammad on Fri Dec 30, 2011 01:09 PM PSTGhadiani was in Iran the entire 30 years, and at least since two decades ago in opposition. He was also in Shah's jail for 4 years, and God knows what happened to him then.
He is far better than anyone of your type who hide in the West, most likely behind a bogus name. He has had the courage to accept his mistakes, and currently being the oldest political prisoner at 66, write with utmost transparency from jail and tell that SOB Khamenei what he is.
And, what have you done, aside from "fighting" the IRI here on IC?
Mammad
30 year denial
by afshinazad on Fri Dec 30, 2011 12:57 PM PSTThis man and his allies were screwing our country and the nation from last 30 years and all of sudden they feel responsible for the country and nation and the freedom.
Question is where the hell these people were all these years?
These wolfs since they have been kicked out of the circle of power, they have become freedom fighters and advocators of democracy.
How many times our nation has to get screwed by these people? Why our people still buy these bull shits?
Dear Abolfazi, I would
by Simorgh5555 on Fri Dec 30, 2011 10:53 AM PSTDear Abolfazi,
I would normally start off by saluting your courage to stand up to the terrorist occupiers of Iran but I'm not.
These words have no effect whatsoever. The truth is, is that you are going to be in prison for another three years. Nothing I can say or write is going to change that or persuade your persecutors to allow you to go free.
People are good at talking. They will slaute your bravery blah..blah..blah but the truth is tomorrow they are going to go about their business and your name won't mean a thing. You don't even exist. They will ask, Abolfazi who????
No body will remember you. You and the thousands of other political prisoners are just mere detail.
I came here to express my fake sympathy and outrage and pretend to say I care in order to satisfy myself that at least I'm doing something.
I feel sorry for you. You live in a country where nobody gives a crap about you and you might as well die in prison because no one is going to lift a finger to get you released. No one. Neither Obama. Neither Rajavi or Pahlavi.
Goodbyeeeeeeeeeeeeeeeee.
Doorood bar tamame Iranian e mobarez...
by Bavafa on Fri Dec 30, 2011 08:41 AM PSTA sustain campaign is a duty of all Iranians who cherrish freedom and democracy for their mother-land. These brave bunch have risked all they had, their lives, to free Iran from this tyranny and the least we can do, is to push and campaign for their unconditional freedom.
My hats off to all Iranian brave mobarez.
'Hambastegi' is the main key to victory
Mehrdad
Free them all
by Bahram G on Fri Dec 30, 2011 08:31 AM PSTAnd incarcerate the criminal mullahs and their goons after a fair trial.
"لیدر اصلاح طلبان"
FredFri Dec 30, 2011 04:19 AM PST
محمد رضا تابش که "اصلاح طلب " دو آتیشه و خواهر زادۀ "لیدر " اصلاح طلبها سید محمد خاتمی است؛ دیروز برای "انتخابات" ثبت نام کرد.
در ضمن؛ "اجرای بدون تنازل قانون اساسی" که ماشاءالله "اصلاح طلبا" دنبال آن هستند شامل اصل صد و ده میشود که خدایگان امام معصوم علی آقا رهبر تا بحال از همۀ اختیاراتش استفاده نکرده.
کی "اصلاح طلبا" رک و راس حسینی میگویند که عمله ظلم بوده و حالا میخواهند دیگر نباشند؟
قدیانی هم باید فورآً آزاد گردد و دیگر هزاران زندانی سیاسی هم.