Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
این قصه سر دراز دارد
Mash GhasemSat Jun 18, 2011 08:58 AM PDT
سعی میکنم خاطرات سردبیر آیندگان (نام شریف ایشان هنوز یادم نمیاد، شاید
حافظه شما از من بهتر باشد ، که هست) را پیدا کنم و آن بخش مربوط به گروه
مربوطه . پس تا بحال حداقل سه نظریه متفاوت در مورد این گروه موجود است:
۱] نظریه شما (که جریان دولتی بوده)،
۲] انشعابی از مجاهدین
۳] جریانات خارجی
اسم سردبیر آیندگان را چنانکه به یاد دارید، به یاد ما نیز بندازید. دوستدار شما.
...
by Red Wine on Sat Jun 18, 2011 07:11 AM PDTمش قاسمِ عزیز ، شاید نشود به طورِ دقیق جوابی در رابطه با فرقان پیدا کرد اما میتوان حدس زد که افرادی که در آنجا بودند چگونه افرادی بودند،مجاهد و مارکسیست نمیتوانسته ناقصی در این جمع داشته باشد چرا که اینان فرمان برداری از یک فردِ معمّم را جایز نمیدانستند،افرادی بودند که با اسلحه آشناییِ کافی داشتند و به طورِ دقیقی اطلاعاتی داشتند که تنها مسئولینِ آن زمانِ جمهوریِ اسلامی از این اطلاعات خبر داشتند که ما بعد میدانیم که مجاهدین تا به مدارج خیلی بالائی رسیده باشند.
قطع اینها انجمنی بودند مخوف و شکل گرفته به وسیله خلخالی ، رفیق دوست و پسرِ بزرگِ منتظری...
اصلِ عجیبِ این جریان قتلِ چندین شیخ و عالم معقول و منقول است که هیچ دانسته نمیشود که چرا با اینان این گونه رفتار را کردند !
خداوند از سرِ هیچ کدامشان نگذرد.
---
گوشتِ شیشک و نان سنگک،چند برگ ریحان و یک پارچ دوغِ تازه و یک لیوان چایِ ترکی.
شما تشریف بیاورید این طرفها و ما را مفتخرمان کنید.:)
گروه "فرقان"
Mash GhasemSat Jun 18, 2011 05:38 AM PDT
این گروه "فرقان" کماکان از ناشناخته ترین و مرموز ترین جریانات در تاریخ
ایران باقی مانده است. قابل توجه است که این گروه بسیاری از افراد برجسته و
مورد اعتماد ج.ا. را در همان دو، سه ماه اول ترور کرد ، بنابر این منتسب
کردن آنان به خلخالی مقداری پرسش برانگیز و به قول فرنگیها
"پروبلوماتیک" است. در مورد خاستگاه این گروه مرموز ، یکی از دوستان اینان راانشعابی از
مجاهدین میدانست، که از همان روزهای اول میدانستند سر وکارشان با کی هاست (یعنی اعضای این گروه "فرقان" با شناخت دقیقی که از حاکمان جدید داشتند ،
میدانستند که چند صباحی برایشان باقی نیست و خلاصه قبل از اینکه آخوندها
به تکلیف آنان برسند، این گروه از خجالت آخوندها در آمد!). من شخصا به هیچ یک از نوشته های نوریزاده اعتماد
نمیکنم، چونکه تمامی نوشته های "تاریخی" ایشان "تاریخ مصرف" خاصی دارد (که
آن بحث دیگری است) خاطرات سردبیر آیندگان برای من بسیار مورد اعتماد تر
است. به امید خوبی و خوشی سرور عزیز . اطراف ما تشریف آوردید، خبری
دهید که چند بطری
شراب ناب منتظر شماست. روز خوش ، زت زیاد.
...
by Red Wine on Sat Jun 18, 2011 12:20 AM PDTمش قاسم جانِ عزیز،سلام به شما.
خلخالی علناً میگوید که بسیاری از آن ترورها را انجام میداده چرا این که یا خمینی با آن احکام مخالفت میکرده و دیگر اعضای شورایِ محکمه اسلامی نیز از این گونه احکام پیروی نمیکردند و این فردِ قصی القلب مجبور بوده این انجمنِ وحشت را ایجاد کند تا در خفا اموراتِ کثیف خود را عملی سازد،می توانید به مصاحبه یی که در زمانِ خودش بسیار سر و صدا ایجاد کرد،در آرشیوِ بی بی سی بیابید و اینجور بیشتر به عمق حوادثِ آن زمان دست پیدا کنید.
حدس زده میشود که گروهِ فرقان در همان ابتدای کار از بین افرادِ موردِ اطمینانِ خلخالی تشکیل شده باشند یعنی این که اینها افرادی را که تصور میکردند که با امیالِ شیطانی اینها مخالفت میکنند،از بین میبردند و راحت به عملیاتِ ضدّ مردمی خود ادامه میدادند،در این میان افرادی کشته شدند که همچو ذبیحی دخلی به اصلِ جریان انقلاب نداشته اند و این نتیجه اصلی بسیار برجسته در اعترافات خلخالی (چه در آخرین مصاحبه او با بی بی سی و چه در کتابِ خاطراتش!) دیده میشود.
این جریان را آقای نوریزاده نیز پی گیری میکرده است...به درِ خانه ذبیحی میروند و حال چگونه میشود که ایشان درب را باز میکند..چندان دانسته نیست و ایشان را با کمالِ بی رحمی از بالای پشت بام به پایین میاندازند و ایشان به رحمتِ ایزدی میپیوندند..در کمال نامردی و مظلومیت.
...
by Mash Ghasem on Fri Jun 17, 2011 07:08 PM PDTشراب جان قضیه را کمی پیچیده (و مقداری قاطی پا تی) کردی. اگر که: "خلخالی در اواخر عمرِ کثیف و منحوسش به واضح در کتابش مینویسد که به این دلیل دستور ترورِ استاد ذبیحی را داده است (همان گروه که مفتح را کشت و نامِ فرقان داشت!) ." صحیح باشد ، یعنی همکاری "فرقان" و خلخالی, در حالی که خلخالی و قوه "قضایه" ج.ا. در عمل بدنبال این گروه بوده و خواهان مجازاتشان به خاطر ترور مفتح، و...
سر دبیر روزنامه آیندگان (اسمشون الان یادم نیست) در کتاب خاطرات خویش که به زودی چاپ میشود، اگر چاپ نشده باشد، اشاره میکند که هیچ کس این گروه را نمیشناخت و آیندگان اولین معرف آنان به کشور بود.
من فکر میکردم ذبیحی اعدام شده بود. به روایت شما ترور شده. مقداری ما را به شک انداختی. و تشکر.
حالا آقای راشد اگر اینجا بود میگفت:
"خب: آن سربازی که قمقمه دارد، تفنگ دارد، بیل دارد، پشتی دارد، قطب نما دارد، سر نیزه دارد، پوتین دارد، میرود به جنگ سربازی که آن هم: قمقمه دارد، تفنگ دارد، بیل دارد، پشتی دارد، قطب نما دارد، سر نیزه دارد، پوتین دارد، حالا در جنگ این سربازان آیا آن سربازی که قمقمه..."
یا
یک نهر آبی بود و گله گوسفندان رسیدند: گوسفند اول پرید، گوسفند دوم پرید، ...گوسفند چهلم پرید. بعد ، این گوسفندها برگشتند و گوسفند اول برگشت، گوسفند دوم برگشت،..." آقا انقد نگاه نکن به عورت ما اینجا ایر کاندیشن نداره. نعوذ با الله و از این مزخرفات
...
by Red Wine on Fri Jun 17, 2011 03:19 PM PDTهر بار که صحبت از ذبیحی میشود،نمایِ ایشان در ذهنم تصور میشود و صدای ایشان در تمامِ یادم جان ...
ایشان به واسطه پدرشان که از شمیران زادهگان خوش نام بود،با پدر بزرگم رفت آمد داشتند و به کلبه ما زیاد سر میزدند.
در مورد ایشان یک بلاگ نوشتهام که شاملِ خاطرات بنده و دیگر قضایا است که در آینده نزدیک پست خواهم کرد.
تنها یک نکته را بگویم که ایشان محکوم شده بود که به دربار رفت و آمد دارد و در آنجا میخواند،این قضیه صحتِ آنچنانی ندارد،ایشان تنها در سالِ تولدِ نوه پسریِ رضا میر پنج ،به دربار احضار شده و چون آن تشریفات با جشنِ مبعث یکی شده بود،ایشان در آنجا مولودی خوانی کردند و تمام.
تمامِ شیوخ و تمام اهلِ دعا،زمانی که مراسم به اتمام میرسید،بنا بر رسمِ خانقاه و صفویه،دعا به جانِ پادشاه میکردند،مرحومِ ذبیحی نیز این گونه رفتار میکرد (به ما نندِ کلِ مدّاحان و شیوخِ امروزی که به جانِ رهبرِ تزویر و ریا، دعا میخوانند!) ...
خلخالی در اواخر عمرِ کثیف و منحوسش به واضح در کتابش مینویسد که به این دلیل دستور ترورِ استاد ذبیحی را داده است (همان گروه که مفتح را کشت و نامِ فرقان داشت!) .
این نا مردانِ از خدا بی خبر ذبیحی را به وضعِ فجیعی به قتل رسانیدند اما نامِ ایشان همیشه میدرخشد و در یادها جاودانی است .
یا حق .
Mash Ghasem,
by P_T_B_A on Fri Jun 17, 2011 02:25 PM PDTThe preacher's name was Raashed. My brother had a freind who was a producer at the radio (Kambeez Vahidi) and in charge of Raashed's program. He used to say that Raashed would come in, sit behind the mic, and start talking and gratually removing some of his clothing items such as tuban, abaa, etc. And by the end of the recording session, he was sitting there only with his undies. That was his habbit. One day he came in and the producer was not there. He asked the "abdaar baashi" (host, servant) where Mr. Vahidi was. He replied: please start undressing, he'll be here shortly! (true story).
I remember Zabihi's voice, it was really something
by Mash Ghasem on Fri Jun 17, 2011 09:08 AM PDTBut there was also another preacher guy on radio. He was always very repetitive in his talks. For instance he would say: If a solider who has a gun, a knife, a helmet, a bayonet, a bagpack, meets a solider who doesn't have: a gun, a knife, a helmet, a bayonet, a bagpack... Or he would say: there was a river and a flock of sheep: the first sheep jumps, the second sheep jumps, the third sheep jumps, the...Do you remember his name? cheers
Falsafi and Zabihi
by Faramarz on Fri Jun 17, 2011 08:53 AM PDTMash Ghasem,
Back in the 70's my father and uncles used to make fun of Falsafi. He was a drunk and a gambler and was preaching at the mosque at 4-Raah Hasanabad. Whenever some notable passed away in those days, Falsafi was there to do the rituals.
The other one was Zabihi who had a good voice and used to read Monajaat during Ramazan. I believe that he was killed after Khomeini came.
May all of them rest in peace since they did not harm anybody!
This makes me so nostalgic for that midget of a Reactionary
by Mash Ghasem on Fri Jun 17, 2011 08:30 AM PDTmonkey, can't really say how I feel about him here.
Sohbat dahta, bista, sita, chehelta, sada tank nist...
Who was the other preacher fellow who used to talk like this? Mashangy probably remembers.