منصور خاکسار
Akhbar Rooz / امیر ممبینی
23-Mar-2010
ساعت یک بامداد روز اول فروردین. نشسته‌ام پشت میز و سعی میکنم قلم را روی
کاغذ به حرکت درآورم و کاری کنم تا کمی آرام گیرم. رفته بودیم تا با جمعی
از هموطنان عید را جشن بگیریم و در این یخبندان قطبی با گرمای وجود هم کمی
آرام گیریم. وقتی که برگشتیم گفتم کامپیوتر را روشن کنم و چند پیام شادباش
دیگر بفرستم. صفحه که باز شد، تیتر اول خبر مرگ منصور خاکسار بود. در غربت،
در آمریکا. در چنان فضایی که او را به سوی خودکشی راند. اگر چه دیروقت بود
اما به نسیم زنگ زدم. با بغض در گلو و صدای خفه گفت منصور رفت. >>>
recommended by sobh

Share/Save/Bookmark