بگو چگونه بنویسم یکی نه، پنج تن بودند
نه پنج، بلکه پنجاهان به خاطرات من بودند
*
بگو چگونه بنویسم که دار از درخت آمد
درخت آن درختانی که خود تبر شکن بودند
*
>>>Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
sag koochooloo va Vildemose
by Masoud Kazemzadeh on Fri May 14, 2010 08:47 PM PDTsag koochooloo jaan,
You are most welcomed. And thank YOU for your contributions to this site.
Best regards,
Masoud
Vildemose jaan,
You are welcomed. I really enjoy your posts.
Best wishes,
Masoud
MK: This is a revolutionary
by vildemose on Fri May 14, 2010 11:15 AM PDTMK: This is a revolutionary poem. SHould be made into a song. THanks for sharing.
Masoud
by sag koochooloo on Fri May 14, 2010 11:08 AM PDTThis is really nice, thanks for posting.
برای فرزاد و یارانش
Masoud KazemzadehThu May 13, 2010 01:19 PM PDT
برای فرزاد و یارانش
چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹ - ۱۲ می۲۰۱۰
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
شیرکو بی کس شاعر کبیر کرد در مراسم بزرگداشت شهیدان ۱۹ اردیبهشت در سلیمانی، کردستان عراق:
جمهوری اعدام اسلامی ایران
پیر ِ پیر شده است و
اما نیرو و جان ما هنوز گرم و آماده است
جمهوری اعدام اسلامی ایران
در سراشیبی ی خواری است و
اما، ما تازه داریم از قله های بلند
دست به سوی آفتاب دراز می کنیم و به مهمانی ی زمین اش می آوریم...
از همین امروز صبح.... بزرگترین خیابان سنندج
به فرزاد کمانگر تغییر نام داد...
از همین امروز صبح .... بزرگترین پارک مهاباد به شیرین علم هولی تغییر نام داد
از سپیده ی امروز.... همه ی کودکانی که به دنیا آمدند
نامشان را « فرهاد وکیلی» گذاشتند...
از اولین اشعه ی دم دمای بامداد امروز مهدی اسلامیان چون دریاچه ی وان نام اش جاوید شد
از سپیده ی امروز...
علی حیدریان
تاق بستان کرمانشاه است....
بفرمایید سنندج را اعدام کنید؟!
سر مهاباد را ببرید...
بفرمایید نگذارید کودکان ما به دنیا بیایند؟!
بفرمایید
نگذارید باران ببارد و نگذارید گیاه بروید و
نگذارید زمین زندگی کند!
من دیگر از امروز عاشق چشم های شیرین علم هولی هستم
از امروز تمام شعرهایم را
گل، ترانه و آوازی خواهم ساخت برای قامت شیرین علم هولی....
از امروز من تاری از گیسوان او هستم....
از همین امروز
من ناخن انگشتان او هستم...
از حالا به بعد من دیگر همان جفت کفشی هستم
که او برای آخرین بار پوشید و با آن ها از طناب دار بالا رفت و
از حالا به بعد من النگوهای به جا مانده ی دست ِ
شیرین علم هولی هستم.....
جمهوری اعدام اسلامی
چه چیزی را به طناب دار نسپرد و اعدام نکرد؟
از رویا تا شعر و
از شعر تا زن و
از زن تا نان و
تا آب و تا گل و تا چشمه
جمهوری اعدام اسلامی
آن چه را هرگز هرگز نتوانست اعدام کند
آینده و آزادی است
شیرکو بی کس
۹/۵/۲۰۱۰
سلیمانی
* این دو، نام دو روزنامه نگاری است که در این یکی دو سال توسط تروریست ها در
کوردستان عراق ، متاسفانه ترور شده اند
چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹ - ۱۲ می۲۰۱۰
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
شعر سیمین بهبهانی در اعتراض به اعدام ۵ نفر در ایران
Masoud KazemzadehThu May 13, 2010 01:16 PM PDT
بگو چگونه بنویسم یکی نه، پنج تن بودند
نه پنج، بلکه پنجاهان به خاطرات من بودند
*
بگو چگونه بنویسم که دار از درخت آمد
درخت آن درختانی که خود تبر شکن بودند
*
بگو چگونه بنویسم که چوب دارها روزی
فشرده پای آزادی به فرق هر چمن بودند
*
نسیم در درختستان به شاخه ها چو می پیوست
پیام هاش دست افشان به سوی مرد و زن بودند
*
کنون سری به هر داری شکسته گردنی دارد
که روز و روزگارانی یلان تهمتن بودند
*
چه پای در هوا مانده چه لال و بی صدا مانده
معطل اند این سرها که دفتری سخن بودند
*
مگر ببارد از ابری بر این جنازه ها اشکی
که مادران جدا مانده ز پاره های تن بودند
*
ز داوران بی ایمان چه جای شکوه ام کاینان
نه خصم ظلم و ظلمت ها که خصم ذوالمنن بودند
*