The revolution mullahs want to forget
Jadid Online
02-Aug-2010

سال ۱۳۷۸ در سمت دبیری عکس روزنامۀ اصلاح‌طلب خرداد مشغول به کار بودم. مدتی پس از واقعۀ کوی دانشگاه تهران که نیروهای لباس‌شخصی به خوابگاه دانشگاه تهران حمله کرده و دانشجویان را کتک زدند، روزی پیرمردی به دیدنم آمد. نه من او را می‌شناختم و نه او مرا. نامم را در حاشیۀ عکس‌هایی که از آن دوران در روزنامه چاپ می‌کردیم، دیده بود. بسته‌ای از داخلی کیفش بیرون کشید و گفت: "هر چه با خود فکر کردم، کسی بهتر از شما پیدا نکردم که این بسته را به او بسپرم."

سراپا کنجکاو بودم و کمی هم گیج که این چه بسته‌ای می‌تواند باشد که این مرد بی هیچ شناختی می‌خواهد آن را به من بسپرد

>>>
recommended by fooladi

Share/Save/Bookmark