video

Nothing personal....

Sorry for butting in, but  any Contempt is towards Systems not individuals. Individuals, be it from Savad Kooh or khaameneh are only tiny cogs being pushed around in a much larger system. Individuals sometimes forget who owns and runs the system, get too big for their boots, and are dealt with accordingly by the "system".

Now anglophile jan, since you are acknowledged by many of the learned readers of this site to be a man of great intellect, do us all a big favour and explain the concept to your respected friend, Mr darius kadivar....

"Personal busines must yield to collective interest."

Zendanian jaan are you holding Savad Koohis in contempt?

Surely the name suggests a humble and honourable origin. But the way you are using it is intended to belittle Mohammad Reza Shah. You are not doing any good to your socialist credits my dear fellow?

It is the very concept of freedom that we know nothing of.....

As as far "monarchy" in Iran.A:Their name is stolen from someone

else. Even their name is a theft.

B: What you're trying to sell here, as their "achievements", were all energized and initiated by the Consitutional Revolution and the Nationalaization. All Savad Kohis did was to steal them, just like their names, and now you're propagandizing all that theft in here, twice a day.

Have you no decency, sir?

As mentioned on numerous occasions before: monarchists hate Iranian people; and people feel the same way about them, plain and simple.

Ghasam beh Esme Azadi.

Oh and kiddo before Quoting Milani as 'evidence'

kiddo Quoting from Milani as 'evidence' on an era you hardly knew Is not going to help you ... 

Shah Admonishes The Working Class: "Stop Praying All Day and Roll Up Your Sleeves"

Cause even Milani tends to shift his opinion based on his targeted audience ...

MILANI ON ANDISHEH TV: "History Will Be Kind To The Shah"

Kiddo The Most Staunchest Monarchists were Socialists

By the time of the Spanish Civil war the Monarchy was abolished and Spain was already ruled under a Second Republic.

The King Played No role in the outcome and continuation of the Spanish Civil war which essentially opposed the Fascist Falange and the Republcians.

Besides the Most staunchest Constitutional Monarchists in Spain subsequently proved to be precisely the Socialists:

ADIEU JORGE: Tribute to Screenwriter Jorge Semprun (1923-2011) 

Shapour Bakhtiar was also a social democrat who understood the difference between advocating democratic reform of an Authoritarian State: 

BEHOLD THE PALE HORSE: French Socialists Pay Tribute to Shapour Bakhtiar

as opposed to Childish Revolutionary Zeal:

pictory:Yazdi Meets Castro, Cuba (1980's)

pictory: Yazdi, Castro and Pretty Interpreter (1978)

pictory: MKO leaders meeting under Khomeiny's portrait (1978)

History proves that It is not always the Majority ( hence the Masses) who are right ... it's often quite the contrary:

VOCAL MINORITY: Pro Shah and Pro Bakhtiar Demos amidst 1979 Revolution 

Related Blog:

RESTORATION: Shapour Bakhtiar advocates Restoring the Monarchy (interview in Newsweek, 1984)

Progress during the shah's time was this ...

What the Pahlavi Dynasty accomplished for Iran and Iranians in less than 50 years 

Something You Jomhurykhahs ( secular or Not) collectively contributed to destroy in the name of pseudo understandings of this "concept" you barely understood and claimed was democracy ...

pictory:(FOR REFERENDUM BASHERS) Women Punched in Face by Revolutionaries

The day You Jomhurykhahs accomplish 1/10th of what they achieved you can come and lecture us ...

Until then step down from your high horse cause the Fountain of Youth is not eternel ...

You Greens will grow old too like the rest of us and will have to be accountable to future generations for your failures and success.

So spare us Constitutionalists the arrogance of your ignorant years ... 

COMPLAINING JOMHURYKHAH: What Have the Pahlavis EVER Done For Us ? ;0) 

Is that different from a thug like shah "speaking" for them?

At least Orwell had the balls to go to Spain (he was part of Lenin brigade) and fought for the Republic against Monarchist Fascists.

"Progress" in Iran during Shah was creation of highest level of Mehdieh, Hossanieh, Masjid and Tekieh. Monarchists could never, ever recognize this simple historical fact because it doeasn't suite their lies. 

Fed up with 'Masses' Claiming to Speak for 'Individuals' ...

Fed up with 'Masses' Claiming to Speak for 'Individuals' ...

BOOK: EVEN AFTER ALL THIS TIME By Afschineh Latifi ( A Memoir )

"Do you begin to see, then, what kind of world we are creating? It is the exact opposite of the stupid hedonistic Utopias that the old reformers imagined. A world of fear and treachery and torment, a world of trampling and being trampled upon, a world which will grow not less but more merciless as it refines itself. Progress in our world will be progress toward more pain." 

- '1984', George Orwell  

Related Blog:

Khosro Fravahar: How Green Movement Jumped on Bandwagon of Gene Sharp’s Theory 

درود بر سعید ، فرزاد ، و تمام شهدای راه آزادی و سوسیالیسم.

مقاومت سلطانپور آفرینش هنری در گستره ی جامعه است. نمایشنامه " عبّاس آقا، کارگر ایران ناسیونال " از کارهای انتقادی اوست كه به لحاظ فرم كاملاً تجربى و غير قراردادى بود و به عنوان نخستين تئاتر مستند ايرانى بر بنياد زندگى واقعى يك كارگر معترض، سه ماه پس از خيزش مردم در ۲۲ بهمن ۵۷، به روى صحنه آمد و تبلور فریاد هزاران کارگر علیه کارگزاران جدید دولت و سیستم از هم پاشیده مملکتی بود. در قسسمتی از نمایش، او نظام حکومتی را به اتوبوس آشفته و کج راهی تشبیه می کند که دو راننده دارد و به جای رفتن به محله کارگران جلوی در بازار بارش را خالی می کند.      در سال 1359 هنگام پخش تراکت در تهران، در خیابان انقلاب، به وسیله گشت سپاه دستگیر می شود. با داد و فریاد، جنجال خیابانی به راه می اندازد و در میان مردم ناپدید می شود. در هفدهم بهمن ماه 1360 نخستین میتینگ پس از انشعاب " اقلیّت " از " اکثریّت " سازمان چریک های فدایی خلق را تدارک می بیند، بناست که خود او چکامه ای در میدان آزادی بخواند. نزدیک به چهل هزار نفر به سوی میدان روانه می شوند. پاسداران در لباس رسمی حمله می آورند و تظاهرات به خون کشیده می شود. جهانگیر قلعه میاندوآب کارگر کمونیست ربوده می شود و پس از شکنجه با گلوله هایی در دهان و چشم در سردخانه ی پزشک قانونی یافته می شود و سعید چکامه ی " جهان کمونیست " را می سراید.

    در 27 فروردین 1360 در شب عروسی اش به وسیله پاسداران کمیته ی کوی کن دستگیر و در بند 209 که در اختیار سپاه پاسداران بود زندانی است. به او ابلاغ می شود که به خاطر عضویّت در سازمان چریک های فدایی خلق بازداشت شده است. از او می خواهند که توبه نامه ای بنویسد و در بیانیه یا مصاحبه ای علیه سازمان فداییان اقلیّت موضع بگیرد. یک دست سعید را به لوله ی شوفاژ و دست دیگرش را به لوله ی فلزّی در سلول بسته بودند، با باز و بسته کردن مکرر در فلزّی او را شکنجه کردند و در همین جریان یکی از بازوهایش را شکستند. فصل بهار را طاقت آن نبود که شاهد خاموشی فریادی باشد که از گلوگاه شاعری مبارز برمی خواست، با شتاب، بار این غم را در 31 خرداد به تابستان سپرد. او برای جنبش چپ امروز چون گلسرخی شهید باقی مانده است

//www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1063&Id=331&pgn=

ملت اربداند ثمر آزادی را / بر کند ز بن ریشه استبدادی را

تصنیف "سروده مشروطه" بر اساس شعری از عارف قزوینی :"همه شب من اختر شمرم..."
----------------------------
همه شب من اختر شمرم ...
(تصنیف افشاری)
-------------------
همه شب من اختر شمرم، کی گردد صبح
مه من چه دانی، تو غم تنهائی را
چه قیامت است این که تو در قامت داری
بنگر به دنبالت عجب غوغائی را
ملت اربداند ثمر آزادی را
بر کند ز بن ریشه استبدادی را
--------------------------
همه شب من اختر شمرم ....
(تصنیف افشاری)

نکنم اگر چاره دل هرجائی را
نتوانم و تن ندهم رسوائی را
نرود مرا از سر سودایت بیرون
اگرش بکوبی تو سر سودائی را
همه شب من اختر شمرم، کی گردد صبح
مه من چه دانی، تو غم تنهائی را
چه خوش است اگر دیده رخ دلبر بیند
نبود جز این فایده ای بینائی را
چه قیامت است این که تو در قامت داری
بنگر به دنبالت عجب غوغائی را*
به چمن بکن جلوه که تا سرو آموزد
زقد تو ای سر روان رعنائی را
نه چو وامقی همچون من گیتی دیده است
نه نشان دهد چرخ چو تو عذرائی را همه جا غم عشق تو رفت و باز آمد
چو ندید خوش تر ز دلم ماوائی را
تو جهان پر از شهد سخن کردی عارف
ز تو طوطی آموخته شکر خائی را

گرگانه رود طالش – اواخر تابستان 1288

* ملت اربداند ثمر آزادی را بر کند ز بن ریشه استبدادی را
ظاهرا مربوط به همین تصنیف است.

شهر شعر عارف تدوین: محمد علی سپانلو

50 چاپ اول: 1375 نشر علم صفحه

//www.youtube.com/watch?v=4gw6HuLbqUM 

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

میرزا جان، حافظ گفتی و مرا به فکر فال حافظ انداختی، و این قصیده برای شما آمد.
----------------------------
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظر بازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
نازها زان نرگس ترکانه اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حفظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش

بر پا خیز، از جا کن/ بنای کاخ دشمن

پسر عمو ی سرود " به نام آزادی" ، سرود "بر پا خیز" است که ایشان نیز هنوز نه تنها محبوبیت نغمه بار خویش را حفظ کرده. از روز اول هم اقتصاد-سیاسیش روشن بود.
----------------------------------
بر پا خیز، از جا کن
بنای کاخ دشمن
چو در جهان قیود بندگی
اگر فتدد به پای مردمی
به دست توست
به رای مشت توست
رهائی جهان زطوق جور و ظلم
به پا کنیم قیام مردمی
رها شویم ز قید بندگی
همپا ءیم، همراهیم، همررزمیم، هم سازیم
جان بر کف برخیزیم، بر خیزیم، پیروزیم
به هر کجا نشان ز ثروت است
ز حاصل تلاش کارگر است
زمین غنی ز رنج برزگر
ز همتش شود ز دانه خرمنی
اگر شود صدای ما یکی
ز خشم خود شرر به پا کنیم
بنای جور جابران کنیم
به پای خلق چو جان فدا کنیم
به پا شود قیام مردمی
رها شویم ز قید بندگی
همپا ءیم، همراهیم، همررزمیم، هم سازیم
جان بر کف برخیزیم، بر خیزیم، پیروزیم
بر پا خیز، از جا کن
بنای کاخ دشمن

"اقتصاد - سیاسی"

کتابی‌ به این نام (نوشته پلیتزر؟) را یکی‌ از رفقا، همراه "مادر" ماکسیم گورکی، گذاشت زیر بغل ما - سال اول دانشگاه - تا با خلق آشنا شوم.

ولی‌ بنده که با خلق بزرگ شده ام، معتقدم که آخوند جماعت از زمان حضرت نقی‌ "استحمار سیاسی" را کشف کرده اند، و با رانت و بی‌ رانت، خلق خر را استثمار میکنند.

بقول حافظ:

فقیه شهر چه خوش گفت نکته گوش حمارش

که هر که خر شود، البته میشوند سوارش

...

"جاویدان کاست روحانی شیعه رانت نفتی ما"

هوشنگ جان: مرد میخواد که با این مصرع شما عزیز، وزن و ردیف و قافیه جور بیاره، و یه غزل سیاسی عبادی ساز کنه!

...

قَسم به اِسم آزادی... (صد سالِ سیاه آن آزادی جهّنمی وعده شده را نخواستیم ... ارزانی‌ آنانی که شورشِ ۵۷ را تنها راهِ حّل برای ایجادِ دموکراسی در ایران می‌‌دانند.)

همه به پیش همه به پیش به یک صدا...(راستی‌ عمو جان،دایی جان،خاله جان،عمّه جان و برو بچه‌ها بلیت گرفتند و می‌‌روند ایران ... پس شما چی‌ ؟!)

این ایّامِ کشک آلود بر دوستان مبارک باد.

بسیار خاطره انگیز و خسته کننده

پس از سی و چند سال شنیدن این سرود، مقدار بیش از حدی "شهید پرستانه" و  ناسیونالیست  به گوش می آید.
و در عین حال، یکی از محبوبترین و کماکان بسیار خوانده شده ترین سرودها در تظاهرات و اعتراض ها ی این چند سال

.اخیر، از ۱۸ تیر ۸۸ تا "انتخابات" اخیر و هنوزم که هنوز محبوبیتش را ازدست نداده است

 .ملاحضات میرزا نیز بسیار صحت دارد

البت به جای "جاویدان  آخوند  عزیز ما" می شود  نبشت "جاویدان کاست روحانی شیعه رانت نفتی ما"

قسم به رسم آخوندی

به لالهٔ در خون خفته
شهیدِ دست از جان شسته
قسم به فریاد آخر
به اشک لرزان مادر

که مال ما باشد آن ... پول و اشک و لاله ها

همه به پس، همه به پس
به یک صدا
«جاویدان آخوند عزیز ما»

قسم به اسم آزادی

به لالهٔ در خون خفته
شهیدِ دست از جان شسته
قسم به فریاد آخر
به اشک لرزان مادر
که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید
که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید
همه به پیش، همه به پیش
به یک صدا
«جاویدان ایران عزیز ما»

به لالهٔ در خون خفته
شهیدِ دست از جان شسته
قسم به فریاد آخر
به اشک لرزان مادر
که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد، ای شهید
قسم به اسم آزادی
به لحظه‌ای که جان دادی
به قلبِ از هم پاشیده
شهیدِ در خون غلتیده
که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید
که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید
همه به پیش، همه به پیش
به یک صدا
«جاویدان ایران عزیز ما»

قسم به اسم آزادی
به لحظه‌ای که جان دادی
به قلبِ از هم پاشیده
شهیدِ در خون غلتیده
که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد، ای شهید
قسم به عزم همرزمان
ستمکشان با ایمان
به خستگان جان بر کف
دلاوران هم‌پیمان
که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید
که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید
همه به پیش، همه به پیش
به یک صدا
«جاویدان ایران عزیز ما»