وقتی از خواب بیدار شدم سراسیمه ملافه ام را به کناری زدم و نامه ات را از
پشت در برداشتم و خواندم و چه زیبا نوشته بودی و من دوباره غرق رویا شدم .
رویای یک پرنده نقره ای که خانه اش را بر روی کلبه ای از شن و ماسه ساخته و هر دم از دریا نسیمی می وزد و او غرق تشویش می شود که مبادا ویرانش کند هیچ وقت سعی نمی کنم که دست از این رویا بکشم.
ولی امروز روز دیگری ست و می خواهم انبوه رویاهای درونم را باز نویسی کنم ولی یادم داده ای که اول عرق بریزم و تمام تنم را با دستمالی کوچک خشک کنم تا که تو بیایی .برایم نوشتی که آفتاب هر روز دارد می تابد و من نوشتم که باران جزیی از زندگی روزانه ام است .
برایم نوشتی که مرز رویا و واقعیت را گم کرده ای و این چه خوب است و دلت می خواهد در این مرز توهم بمانی نه برای همیشه که چند گاهی ! اسامی فراوانی برای خواندن تو هر روز تمرین می کنم هر روز به تنم آب می زنم خوش بو ترین عطر ها را به پوستم می زنم لباس جدیدی برای خودم می خرم هر روز جلوی آینه می ایستم و خودم را برانداز می کنم تا غبار زمانه را از خودم بر چینم.
خانه را عوض می کنم تا در هوایی تازه و در محیطی تازه تن ترا به آغوش بکشم. خانه جدید را دویست متر جلوتر از ساختمان قدیمی اجاره می کنم تمام پرده ها را به رنگ ارغوانی می گیرم فرش راه پله ها را عوض می کنم کف خانه را غرق چوب می کنم و در باغچه راه رودخانه را باز می کنم تا در گوشه ای آرام بگیرد دستی به گل های کنار کوچه می کشم و به کنار سر در خانه میخی می زنم و گلدان گل پامچال را آویزانش می کنم .فر آشپز خانه را عوض می کنم چون بارها گوشزدم کرده ای که دیگر خوب کار نمیکند .
تمام قفسه ها را پر از شیرینی و شکر و چای می کنم آخر خودت برایم نوشته ای که حتما این کار را بکنی .برایم نوشته بودی چهار سال و هشت وروز است که چای شیرین نخورده ای و من می خواهم هر آنچه را که تو بخواهی در خانه فراهم کنم مگر به جز تو عشق دیگری هم هست که به همین سادگی مرا تصاحب بکند.نمی دانم واقعا نمی دانم ساعت ورود ناگهانی تو من در چه حالتی خواهم بود.
شیفته و بی قرار جلوی درب خانه می نشینم تا که تو بیایی اگر می شود تندتر بیا چون دارد غروب می شود می خواهم قبل از آمدن مهتاب در آغوشم باشی می خواهم قبل از آنکه کسی خبر دار شود دست به میان موهای تو بکشم و از آن من شوی.
hadikhojinian.blogspot.comRecently by hadi khojinian | Comments | Date |
---|---|---|
ابرهای حامله از باران | 4 | Jul 28, 2012 |
مادام بوواری | - | Jul 07, 2012 |
دیوارهای روبرو | 6 | Jun 26, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |