تیر و کما ن

تیر و کما ن
by Shoja
21-Oct-2008
 

هنگام رفتن است

گفت و انگشت سرد مرطوبش

بر مهره پشتم لغزید

نه، نه ،اشتباه آمده ا ی

من هنوز جوانم و هزاران آرزو

”مقاومت بی اثر است“

می بایست این آتش را بر فراز کوهستانها روشن کنم

هنوز ، هنوز ،شقایق های کوهپایه دماوند را ندیده ام

می شود ، می شود ، یکباردیگر طعم دوغ مشک آن دختر بویر احمدی را چشید؟

” مقاومت بی ثمر است”

مهلت یک رقص ! روی دیوار چین

یک شب در پراگ ، تا بازتاب چراغ ها در رود را ببینم

یا در کافه ای در باکو ، با یاران یکی شوم

” مقاومت بی ثمر است”

به دیدن پدر در فلوراانس می روم

آنجا که به اشاره انگشتی جان بخشید

شاید بگوید بهای هر آرزو چیست

سلامتی ، آرامش ، خرد ،جوانی ،،،،،

من نیز هنوز در انتظار چشمی هستم ” که از حادثه عشق َتر است”

” مقاومت بی ثمر است”

پس فقط یک آرزو

تیر و کمانی ، که جان را ، تا دورترین مرزها

یکباره به پرواز درآورم�


Share/Save/Bookmark

Recently by ShojaCommentsDate
Golshifteh
3
Jan 22, 2012
It concerns me
3
Mar 16, 2011
گزارش تصویری مدرسه‌ای در ده کالو
-
Jan 06, 2009
more from Shoja
 
default

این قسمت برایم

فرهنگ (not verified)


این قسمت برایم بسیار دلنشین بود
من نیز هنوز در انتظار چشمی هستم ” که از حادثه عشق َتر است”