"آدم معمولی" در یک "باغ وحش جهانی"

نگاهی بر گروه کیوسک و آخرین آلبوم آنها


Share/Save/Bookmark

"آدم معمولی" در یک "باغ وحش جهانی"
by Nassir Mashkouri
06-Apr-2009
 

April 25 in San Francisco's Palace of Fine Arts: Bamahang Productions recording artist Arash Sobhani --  singer, songwriter, and guitarist of Kiosk -- will be performing live with Faramarz Aslani.

“…آلبوم «باغ وحش جهانی» سبک هایی مانند؛ تانگو، موسیقی کولی ها (جیپسی)، جاز، دیسکو و بلوز/راک را در بر می گیرد…”

در سال 2005 زمانی که اولین آلبوم گروه کیوسک تحت عنوان «آدم معمولی» به بازار آشفتۀ موسیقی غیررسمی ایران ارائه داده شد، هیجانی در میان مخاطبان بی تاب موسیقی مردم پسند معاصر ایران بپا کرد. مخاطبان جوانی که بعد از سال ها تغذیه از تولیدات بازاری موسیقی پاپ خارج از ایران، از حجم توخالی و ساختار تکراری آن خسته شده بودند و در اِنتظار تحولی در موسیقی مردم پسند با ترکیب و محتوائی نو و متفاوت تر در زیرزمین ها پرسه می زدند.

تحولی که با رسمی شدن موسیقی پاپ تحت کنترل وزارت ارشاد اسلامی آغاز به شکل گیری کرد. آزادی نسبی موسیقی پاپ تولید شده در ایران باعث شد تا فضای رقابتی میان تولید کنندگان موسیقی پاپ بازاری داخل و خارج از ایران بوجود آید. همزمان هم محیطی برای موسیقی پردازان جوان با سلیقه های متفاوت تری نیز ایجاد شد که جریان موسیقی «آلترناتیو ایران» نتیجۀ بخشی از آن تحول بود.

در کل جریان موسیقی آلترناتیو ایران مجموعه امواج پراکنده و ناهمگونی است که عموماً هدف بر تولید نوعی موسیقی مردم پسند امروزی ایرانی دارد و تاکنون خارج از مسیر بازار متداول و عوام پسند موسیقی "پاپ" داخل و خارج از ایران حرکت کرده و در تلاش پی ریزی بازار جدید و مستقلی در موسیقی و حتی فرهنگ مردم پسند ایران است. موسیقی آلترناتیو ایران با قابلیت فوق العاده ای که دارد توانسته "جریانی نو" در موازات موسیقی پاپ ایران بوجود آورد. جریانی که در شرایط مناسب تر می تواند به یک -سونامی- تجاری تبدیل شود و تجارت گسترده ای در بازار نابسامان موسیقی پاپ ایران ایجاد کند.

گروه کیوسک نیز که یکی از گروه های تاثیرگذار در موج دوٌم این جریان است با مهاجرت آرش سبحانی به خارج از ایران به تنظیم آهنگ های اجتماعی-انتقادی فارسی که جای خالی اش در موسیقی پاپ-راک ایران محسوس می شد، به فعالیت خود ادامه داد. این گروه در سال 2007 دومین آلبوم خود را بنام «عشق سرعت» انتشار داد و در اواخر سال 2008 سومین آلبوم کیوسک نیز تحت عنوان «باغ وحش جهانی» در بازار اینترنتی وارد شد.

آلبوم «باغ وحش جهانی» سبک هایی مانند؛ تانگو، موسیقی کولی ها (جیپسی)، جاز، دیسکو و بلوز/راک را در بر می گیرد. سبک های ذکر شده عمدتاً در موسیقی آلبوم های قبلی گروه کیوسک همیشه موجود بوده اند، اما در این آلبوم نقش منسجم تر و مشخص تری را بخود گرفته اند. همچنین در این مجموعه بیشتر از سازهای آکوستیک استفاده شده و فضای اجرای زندۀ قطعات به روشنی حس می شود.

این گروه تشکیل شده از نوازندگان خبره ای مانند: بابک خیاوچی (گیتار)، علی کمالی (بیس)، شهروز مولائی (درام)، اردلان پایور (پیانو، آکاردئون، کیبورد)، آرش سبحانی (گیتار، ترانه سرا و خواننده) و مجموعه ای از هنرمندان عکاس، فیلم ساز و طراح گرافیک که این پروژه را همراهی می کنند.

به هر ترتیب آنچه موسیقی گروه کیوسک را منحصربفرد و مورد توجه قرار داده تنها آوای موسیقی آن نیست، بلکه بعد از اِنتشار سه آلبوم آشکارا می توان دلیل محبوبیت گروه را دریافت. اگر مروری بر سه آلبوم کیوسک داشته باشیم به روشنی خواهیم شنید، آن پدیده هائی که سه آلبوم گروه را به هم متصل می کند عمدتاً متن آهنگ ها، بیان ویژه و روایتگویانۀ آرش سبحانی است.

عموماً خوانندگی او بیانی عامیانه و گاهی لحن لوتی های کوچه بازار تهران را دارد. همزمان از آنجا که ترانه های وی داستانهائی با تصاویر ملموس زندگی امروز شهری بخشی از ما ایرانیان است، بیان او را خصوصیتی روایتی-نمایشی بخشیده است. این ویژگی به نوعی برداشتی معاصر از فرهنگ و هنر قصه گویان قهوه خوانه ای را یادآور می شود. حال آیا این شیوه بیانی آگاهانه است یا اتفاقی، شاید تفاوتی نداشته باشد اما با ارزش و قابل توجه است. چرا که تنها هسته ای که آثار گروه کیوسک را هویتی ایرانی و مردمی می بخشد نه تنها متن آهنگ های آرش سبحانی است بلکه لحن ابراز آنها نیز می باشد.

در حقیقت ترانه ای امروزی مثل «آدم معمولی» که روایت روزمرگی یک شهروند عادی تهرانی است و آن اعتراض طنزآمیز آهنگ "بی تربیت" و کلام منتقدانۀ آهنگ «عشق سرعت» که از دوگانگی فرهنگ اجتماعی مان برای ما ایرانی ها می گوید و آن نستالژی غم انگیز ترانۀ "آی آی 2" در آلبوم «باغ وحش جهانی»، هستۀ اصلی و هویت واقعی گروه کیوسک است. این پروژه براحتی می توانست تحت عنوان «آرش سبحانی و گروه کیوسک» مطرح شود.

همکاری با محسن نامجو موسیقیدان نوپرداز و مطرح ایرانی اتفاق بحث برانگیز این آلبوم است، آن هم در عامیانه ترین قطعۀ این مجموعه به نام «یارُم بیا» که دوباره سازی یک آهنگ محلی شیرازی می باشد. شاید کلاً وجود این آهنگ که خود یک ترانۀ بسیار زیبا و معروف شهرستانی است و همآمیزی آن با ریتم دیسکو و تغییر آن به پاپ ترین نوع ممکنۀ موسیقی از گروهی مثل گروه کیوسک، کمی تعجب آور باشد. مطمئناً این قطعه مخاطبان ساده پسند تری را از محدودۀ موسیقی پاپ به خود جلب خواهد کرد، چرا که تمام ویژگی های یک تک آهنگ موفق و پرفروش را داراست. به عنوان نمونه:

1- آهنگی بسیار معروف که اکثریت ایرانیان آن را می شناسند و در خاطرات نستالژیک شان جایگاهی دارد.

2- آمیزش ملودی این ترانه با ریتم تند و شاد دیسکو، مناسب مجالس و مهمانی ها.

3- نقش محرک و جذابی که آوازخوانی محسن نامجو در این قطعه دارد.

4- اجرای ترانه با صدای آرش سبحانی که این آهنگ را بگونه ای از آن خود ساخته و به مخاطب نزدیک تر می کند.

در اینکه نمونۀ جدید آهنگ «یارُم بیا»، قطعه ای با تنظیم زیبا و امروزی شده است، شکی نیست. شنونده با یک بار گوش دادن به این آهنگ به وجد می آید و از زمزمه کردن آن نمی تواند دست بکشد!

این نوع دوباره سازی ها همیشه در تاریخ موسیقی مردم پسند ما موجود بوده که رویکردی بازاریست. نمونۀ معروف و قدیمی تر آن آهنگهای "هوار هوار" و یا "ریحان" از کارهای قدیمی "کوروش یغمائی" است که ترانه های محلی تنظیم شده در قالب های پاپ-فانک-راک هستند و باعث محبوبیت بیشتر او شدند. این نوع تنظیم و دوباره سازی آهنگ های معروف محلی و –به زور- شهری کردن آنها را نمی توان به عنوان حرکتی نوپردازانه و یا تلفیقی فرانو پذیرفت، بلکه فقط یک نوع بازارگرمی آگاهانه است. این رویکرد را به نوعی می توان به همان "پیتزای قرمه سبزی" تشبیح کرد که در آهنگ "عشق سرعت"، آرش سبحانی خود از آن برداشتی انتقادی بر تناقضات فرهنگی جامعۀ ایرانی دارد. آهنگ "یارم بیا" نمونۀ ملموس آن تناقض و دوگانگی است!

سوءتفاهم نشود، مردم پسند شدن انحراف نیست. چرا که در اصل هدف موسیقی مردم پسند همیشه دستیابی به قشر وسیعتری از مخاطبان جهت عرضه و فروش هر چه بیشتر اثر است. اما آن فاجعه در واقع آلوده شدن گروه کیوسک به همان مصیبتی است که موسیقی مردم پسند ما در این 30 سال اَخیر به دام آن افتاده. یعنی؛ تولید هر چه بیشتر و پیروی از سلیقۀ بازار موسیقی، بجای سلیقه سازی و ایجاد –تنوع- در بازار و صنعت تولید موسیقی مردم پسند. بیماری که موسیقی پاپ ما را تا مغز استخوان پوک کرده و ذهن مصرف کنندگان آن را نیز پوچ.

اما نکتۀ اصلی در اینجا فقط عوام پسند شدن موسیقی گروه کیوسک نیست، بلکه استفادۀ بسیار قراردادی و بگونه ای آرایشی از آوازخوانی محسن نامجو در این قطعه می باشد که سوال برانگیز است.

شاید بهتر بود بجای –استفاده- تزئینی از صدا و ویژگی های جنجالی آوازخوانی نامجو به عنوان یک پدیدۀ قابل عرضه در قالبی بازاری، همکاری عمیق تر و پر محتوا تری از آنچه که در آهنگ «یارُم بیا» شنیده می شود انجام می شد. مثلاً گروهی مانند کیوسک با نوازندگانی اینگونه چیره دست و ترانه های به صحت امروزی و روشنفکرانۀ آرش سبحانی، کمی هم در آوای موسیقی خود از "گستاخی" موسیقائی نامجو تاثیر می گرفتند و موسیقی هیجان انگیزتر و امروزی تر ایرانی را نیز قالب ترانه های آرش سبحانی می کردند.

بر این باور باید بود که ویژگی های بی پروا و بیانگرای موسیقی نامجو با کلام معاصر و مردمی ترانه های آرش سبحانی با همراهی نوازندگان گروه کیوسک می تواند آن معجون شیمیائی باشد که موسیقی مردم پسند معاصر ما را به مرحله ای والا و کیفیتی جهانی خواهد رساند. انفجاری نو-فرهنگی و مترقی که بی شک می تواند جریان نوپای موسیقی آلترناتیو ایران را به جنبشی فرهنگی تبدیل کرده و مردمی کند.

شاید باز هم بهتر بود بجای تکرار و دوباره سازی سطحی یک آهنگ محلی، ترانه ای با موضوعی خاطره انگیز و آشنا همانند آهنگ "عمو اسدالله" از آلبوم «عشق سرعت» که برداشتی از رُمان معروف "دائی جان ناپلئون" است تنظیم می کردند. این رویکرد حداقل برداشتی نو از پدیده های ملموس فرهنگ مردمی است که با بیانی خارج از چهارچوب اصلی آن، با ترجمانی تازه ابراز می شود و به نوعی فرهنگ سازی و تاریخ نویسی بحساب می آید. همزمان نیز عوام می توانند رابطه ای نو با آن برقرار کنند. نقطه ای که خلاقیت و بازار بی آنکه یکدیگر را نفی کنند، فرهنگ ساز می شوند.

اما نکتۀ دیگر که آنقدرها هم بی اهمیت نیست، طراحی روی جلد آلبوم "باغ وحش جهانی" است که بخاطر شباحت بیش از اندازه اش به جلد آلبوم گروه آمریکائی "بلَک آی پییز" کمی از بی حوصلگی و عجله در تولید هرچه سریعتر این مجموعه خبر می دهد!

با تمام اینها نمونۀ درخشان این آلبوم آهنگ فوق العاده زیبای "آی آی 2" است. این آهنگ چه از دیدگاه ترکیب موسیقی و نوازندگی سازها و چه محتوای آن بی تردید ادامه ای از همان دلمشغولی های -آدم معمولی- خودمان است و فضاسازی غمگنانه و ایجازگونۀ این آهنگ گیرائی خاصی دارد که آن را در صف بهترین های کیوسک قرار می دهد.

آهنگ های "آقا! نیگه دار"، "آی آی شماره 1"، "لیوانها، بطریها، گالنها" و "پراگماتیزم عشقی" را می توان از جمله قطعات خوب این مجموعه دانست.

در کل آلبوم «باغ وحش جهانی» به غیر از آهنگ "یارُم بیا" که در نهایت زیبائی و کمال، ارتباطی به موضوعیت کلی آلبوم و گروه کیوسک (به عنوان یکی از پرچمداران موسیقی آلترناتیو ایران) ندارد، داستان من و شما شهروند جامعه ای جهانی است که براساس قانون "هدف وسیله را توجیح می کند" می چرخد. جامعه جهانی که در آن پول و سرمایه حرف اول و آخر را می زند. قانونی که در ترانۀ "پراگماتیزم عشقی" آرش سبحانی به آن اینگونه می پردازد:

... من دیگه اون آدم قبلی نیستم/ حالا عرض می کنم چرا!

منم می رم یاد می گیرم/ آدم چه جوری ترقی می کنه/به هر دری می زنم هدف/ وسیله رو توجیح می کنه.

این آقاهه با اون یکی/ فرقی باهم ندارن/ دنبال اونی باس بری که/ الان خر رو سوارن.

من دیگه اون آدم قبلی نیستم

***

First published in zirzamin

cdbaby.com/cd/kioskmusic

kiosk-music.com


Share/Save/Bookmark

 
default

کیوسک

افشین بابازاده (not verified)


کیوسک هوای تازه ای است در موسیقی پاپ ایرونی و تنها گروه دیگری که همراه کیوسک تجربه های تازه ای در ترانه ارائه می دهد آبجی است. اگر چه به نظر من ترانه ای که با نامجو اجرا شده به هیچ گونه به سبک کار کیسوک نمی خورد اگر کار را بدون صدای نامجو اجرا می کردند بسیار جالبتر می شد تا اندازه ای من و بیاد کارای لیو نارد کوهن می انداخت که ابدا اشکالی ندارد

نکته دیگر اینکه اجرای کنسرت در لندن بهتر از سی دی هم بود من به هر صورتش کارشان را دوست دارم و بیش از هر چیز سلیقه نگاهشان به انتخاب زبان در ساختن ترانه هاشان