گفتی - گفتم

گفتی - گفتم
by Afshin Babazadeh
01-Jul-2009
 

از خواب بیدارم کردی

و از خیابان گذشتم

گفتی دستانت را بسوی آسمان ببر و برای خودت دعا بخوان

گفتم چاره ای ندارم به حرفهایت گوش می دهم

گفتی کودتا می کنم

گفتم برای من فرقی نمی کند

گفتی باتون یا گلوله می خواهی

گفتم  انتخاب با توست

گفتی اعتراض می کنی؟

گفتم اعتراض را قبول ندارید

گفتی پس می خواهی رودروی فقیه به ایستی

گفتم من معمولا می نشینم وقتی حرف می زنم

گفتی پس فکر براندازی داری

گفتم اگر بخواهید سکوت می کنم

گفتی از چه کسی دستور می گیری

گفتم به غیر از خودم با کسی حرف نمی زنم

گفتی پس با بیگانگان هستی

گفتم از بحران به اینجا رسیدم

گفتی گلوله ای در قلبت می نشانم

گفتم غیر ازاین چاره ای ندارید

گفتی آخرین خواسته ات قبل از مردن چیست

گفتم من با مردمم هستم

افشین بابازاده

سوم تیر 1388


Share/Save/Bookmark

Recently by Afshin BabazadehCommentsDate
طرح
-
Nov 15, 2012
نه می توان
1
Jul 16, 2012
از پشت ها
-
Jan 11, 2012
more from Afshin Babazadeh
 
ramintork

Afshin Jaan this is wonderful

by ramintork on

Wisdom in simplicity. It is wonderful.

It describe the peaceful nature of the ordinary people protesting.

 


default

Hamvatan

by افشین بابازاده (not verified) on

هم وطن

این شعر را برای هم وطنانم سرودم برای آنهایی که متمدنانه به خیابانها آمدند و با خشونت روبرو شدند و هروز تحقیرشان می کنند برای همین انتخاب با شما ست که شعر به کجا می رود

افشین بابازاده


default

Great Poem

by 1 Hamvatan (not verified) on

Dear Mr. Babazadeh,

May I have the permission to spread this wonderful and powerful poem among other hamvatans?

Kindest Regards
1 Hamvatan


default

Wonderful

by Reza Hiwa (not verified) on

So simple and so strong. To the best tradition our poetry. Thanks Afshin.


Jahanshah Javid

Excellent

by Jahanshah Javid on

Captures the spirit of the times.