ژن های تاریخی و ملّی

یا شباهتهائی ظاهری؟


Share/Save/Bookmark

ژن های تاریخی و ملّی
by Mahvash Shahegh
15-Feb-2010
 

 
شاهنامۀ فردوسی آینۀ تمام نمائی از تاریخ ، سیاست، خلقیّات و روحیّات ما ایرانیان است. با خواندن شاهنامه ، خوانندۀ ایرانی به وطن و تاریخ وطنش گره می خورد به طوری که حسّ می کند عمری ٢٥٠٠ سا له داشته و همۀ آن وقایع را به چشم خود دیده و با روح و جسمش تجربه کرده است. خوانندۀ شاهنامه نظّاره گر وقایعی می شود که با وقایع امروزما در بیشتر موارد موافقت و همگونی دارد شاهنامه مجموعه ای از احساسات و افکار مختلف به خواننده عرضه می کند: اورا گرمی بخشد، متأ ثّرش می کند، احساس تعلّق به او می دهد و سرانجام یاد آوری کننده و عبرت آموزاست. 

برای این که شما را هم در این افکار و احساسات شریک کنم، برخی از وقایع دوران پادشاهی هرمزچهارم و پسرش خسرو پرویز را که بیست و دوّمین و بیست وسوّمین پادشاه ساسانی – اواخرقرن ششم و اوائل قرن هفتم میلادی (٥٩٠- ٦٢٨) – بوده اند می آورم و با وقایع مشابهش در زمان پادشاهی محمّد رضا شاه پهلوی و دوران پس از او مقایسه می کنم. و شما خود داوری کنید که اینها آیا فقط شباهتهائی ظاهری است و یا ژن های تاریخی و ملّی.

فرستادن لباس زنانه -  هرمز چهارم (٥٧٩ – ٥٩٠ میلادی) برای تحقیر مخالف سر سختش بهرام چوبینه که سرداری بزرگ و پهلوانی بنام بوده است لباسی زنانه با شلواری سرخ و سرپوشی زرد رنگ به عنوان هدیه برای او می فرستد: 

ز فرمان من سر به پیچیده ای       
دگرگونه کاری بسیچیده ای
کنون خلعت آمد سزاوار تو          
پسندیده و در خور کار تو
هم از شَعر پیراهنی لاجورد         
یکی سرخ شلوار و مقناع زرد
فرستادۀ بی منش برگزید            
که آن خلعت بی بها را سزید
بدو گفت: " این نزد بهرام بر       
بگو کای سبک مایۀ بی هنر

این کار هرمز باعث رنجش خاطرو دشمنی بیشتر بهرام می شود و شکوه و شکایت کنان می گوید:

چنین گفت پس پهلوان با سپاه        
که "خلعت بدین سان فرستاد شاه" 

اخیراً تلویزیون جمهوری اسلامی، دانشجوی جوانی به نام مجید توکّلی را به سبب سخنرانیش در انتقاد از جمهوری اسلامی برای تحقیر وتنبیه با سربند و حجاب زنانه بر صفحۀ تلویزیون ظاهرکرد. آیا این بیاد آورندۀ عمل هرمز با بهرام چوبین نیست؟

کمک گرفتن و پشتیبانی خواستن از کشورهای خارجی - خسرو پرویز به سبب وجود دشمنی سرسخت نظیر بهرام چوبینه، حضور سایر مخالفان و حفظ جان خود تصمیم به ترک ایران و رفتن به کشوری دیگر می گیرد و این موضوع را با پدرش هرمز در میان می گذارد. ابتدا در فکر رفتن به سرزمین تازیان بوده که پدرش او را از این کار باز می دارد و می گوید که تازیان به تو کمک نخواهند کرد:

نباشند یاور تو را تازیان
چو جائی نیابند سود و زیان

 و در عوض او را تشویق به رفتن به روم و کمک گرفتن از قیصر روم (آمریکای آن زمان) می کند:

چو بگذاشت خواهی همی مرز و بوم 
از ایران برو تازیان تا به روم
و در بارۀ روم چنین می گوید:
به جائی که هم دین و هم خواستست
سلیح است و هم گنج آراستست

خسرو هم پند پدر را آویزۀ گوش می کند؛ به روم می رود ؛ چند سال در آنجا می ماند و سرانجام با پشتبانی و حمایت روم به ایران بر می گردد و بر تخت پادشاهی تکیه می زند. این را مقایسه کنید با کودتای آمریکا ئی ضدّ دکتر مصدّق برای طرفداری ازشاه ایران و به کشور بازگرداندن و به قدرت رساندن دوبارۀ او.

کمک ها و الهامات غیبی - خسرو پرویز پس از بازگشت به ایران هنوز با مخالفت و سرسختی بهرام چوبینه مواجه بوده و در جنگی با او از اسب به زمین می افتد و پیاده به راه رفتن ادامه می دهد تا به غاری می رسد. در حا لی که سخت نگران و ناامید بوده ، فرشته ای بنام سروش بر او ظاهر می شود و دست او را در دست می گیرد:

چو نزدیک شد دست خسرو گرفت       
ز یزدان پاک این نباشد شگفت

سروش هم چنین به او مژدۀ پیروزی بر رقیب و پادشاهی جهان می دهد:

تو زین پس شوی بر جهان پادشا       
نباید که باشی جز از پارسا
بگفت این سخن گشت ازو ناپدید        
کس اندر جهان این شگفتی ندید 

از قول محمّد رضا شاه پهلوی نقل شده است که او شبی حضرت ابوالفضل را به خواب می بیند که دست او را می گیرد و به او قول کمک و حمایت می دهد.

کشور سازی و اقدامات اصلاحی وعمرانی -  خسرو پرویز زمانی که از دشمنان داخلی فراغت حاصل می کند دست به اصلاحات داخلی می زند و در پی رضایت و شاد کردن مردم  برمی آید:

به درویش بخشید گنجی درم           
نماند اندر آن بوم و بر کس دژم
زلشگر هر آن کس که هنگام کار     
بماندند با نامور  شهریار
همه خلعت خسروی دادشان           
به شادی به مرزی فرستادشان
 
مردم هم ازین بذل و بخشش ها شاد شده ، به اطاعت او در می آیند:

از آن پس که گسترده شد دست شاه    
سراسر جهان شد ورا نیکخواه
همه تاجدارانش کهتر شدند               
همه مهتران زو توانگر شدند
چو از پادشاهیش شد پنج سال         
به گیتی سراسر نبودش همال
 
مقایسه شود با اصلاحاتی که محمّد رضا شاه در برهه ای زمانی از پادشاهیش انجام داد نظیر اصلاحات ارضی، پخش مقداری از پول نفت میان مردم،  آزادی زنان، ادامۀ مدرنیزه کردن کشور و غیره.

تجمّل گرائی و بلند پروازی -  خسرو پرویز پس از استقرار سلطنت و حکومتش، دست به بلند پروازی می زند و روی به تجمّل می نهد. فردوسی در صحنه ای که یکی از به نخجیر رفتن های او را بیان می کند، شمارۀ افراد و وسائلی را که با او همراهند چنین توصیف می کند:

١١٦٠ تن از یاران او؛ ٧٠٠ تربیت کننده و نگهدارندۀ باز و دیگر پرندگان؛ پلنگان و شیرانی که پوزه بند طلا به پوزه داشتند؛ ٨٠٠ سگ شکاری با قلّا ده های طلا؛ ٢٠٠٠ نوازنده و رامشگر؛ ٥٠٠ شتر که حمل وسائل می کردند؛ ٢٠٠ بنده که مجمرهای عود و عنبر حمل می کردند که باد بوی خوش به خسرو برساند، ٢٠٠ مرد جوان با دسته گلهای نرگس و زعفران  و ١٠٠ نفر آبکش بدست که در صورت وزش باد از رسیدن جرقّه های آتش به صورت شاه و اطرافیان جلو گیری کند. نکتۀ دیگر جامۀ خسرو که دیگر جای خود دارد: لباس زربفت با تاج و گوشوار جواهر و کمربند زرّین و بقیّۀ تجمّلات و تشریفات.(۱)

آیا این شما را به یاد جشنهای دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران در سال  ١٣٥٠ نمی اندازد؟
 
نیاز به متخصّصان خارجی برای انجام امور داخلی -  هنگامی که خسرو پرویز تصمیم به ساختن ایوانی می گیرد که بعد ها به نام ایوان مدائن شهرت می یابد به همۀ کشورهای پیش رفتۀ آن زمان نظیر توران و چین و هند و روم فرستاده می فرستد و از آنها برای ساختن ایوانی دعوت بعمل می آورد. متقاضیان بسیاری آمادگی خود را اعلام می دارند. از بین آنها عدّه ای انتخاب می شوند. سپس چندین بار دیکرمتقاضیان از صافی انتخاب ردّ می شوند و سرانجام از میان آنها دو رومی و یک پارسی به مرحلۀ نهائی می رسند. در مناظره و مصاحبه ای که بین آنها بر قرار می شود، رومی هندسه دان (مهندس) در بیان مسائل تکنیکی از پارسی برتری می گیرد و کار ساختن ایوان به او واگذارمی شود:

از ایشان دلاور گزیدند سی        
از آن سی ، دو رومی یکی پارسی
گرانمایه رومی که بُد هندسی      
به گفتار بگذشت  از پارسی

و جالب این که وقتی به سببی که در شاهنامه ذکر نمی شود آن مهندس رومی برای سه سال ناپدید می شود و کار را نیمه کاره می گذارد، هیچکس قادر به تمام کردن کار او نیست تا این که سرانجام در سال چهارم او خود بر می گردد و کار نیمه تمام را در عرض هفت سال به پایان می رساند.(۲)

این ایوان که ایوان مدائن نام می گیرد محلّ برگزاری جشنهای نوروزی و مراسم پر شکوه در باری می شود. این همان ایوانیست که خاقانی شروانی قصیدۀ معروف خود "ایوان مدائن" را در وصف آن می سراید که چنین آغاز می شود:

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان    
ایوان مدائن را آئینۀ عبرت دان
یک ره ز ره دجله منزل به مدائن کن           
وز دیده دوم دجله بر خاک مدائن ران.... 

مقایسه شود با استخدام متخصّصان خارجی برای سازندگی های داخلی در دورۀ قاجار، پهلوی و در حال حاضر، جمهوری اسلامی.

آغازپدیدار شدن اثرات مخرّب سلطنت مطلقه و سرنگونی سلطنت خسرو پرویز -  سرانجام سلطنت و حکومت مطلقه کار خود را می کند و از پادشاهی که مورد علاقۀ همه بود و به اطاعتش کمر بسته بودند، بیدادگر و ستم کاری می سازد که همۀ مردمان از او روی بر می گردانند و کناره کیریش را از اریکۀ سلطنت یک دل و یک زبان خواستار می شوند. فردوسی بیدادگری و ستم کاری او را چنین توصیف می کند:

ز هر کس همی خواسته بستدی        
همی این بر آن ، آن برین بر زدی
به نفرین شد آن بافرین های پیش      
که چون گرگ بیدادگر، گشت میش 

سرانجام هم مردم علیه او همداستان می شوند، او را سوار بر فیلی کرده، روانۀ تیسفون می کنند و پسرش قباد دوّم را بجای او به پادشاهی می نشانند. قباد هم او را در خانه ای زندانی می کند تا زمانی که بدست مردی زشت رو و زشت خو به قتل می رسد. باربَد، رامشگر بنام دورۀ ساسانی که در دربار خسرو پرویز بسیار محبوب و مورد علاقۀ شاه بوده، در روز های آخر زندگی خسرو پرویز دیداری ازو می کند و چنان دلش به درد می آید که رود بر می دارد و این اشعار را می سراید و به آوازمی خواند:

همی کفت " الا یا ردا، خسروا         
بزرگا ، سترگا ، دلاور گوا
"کجات آن بزرگیّ و آن دستگاه؟    
کجات آن همه برّ و تخت و کلاه؟
" کجات آن همه برز بالا و تاج؟      
کجات آن بزرگیّ و آن تخت عاج ؟
" کجات آن همه لشگر و زیب و فر؟  
که گیتی همی داشتی زیر پر؟
"کجات آن شبستان و رامشگران؟       
کجات آن در و بارگاه و سران ؟
  "کجات افسر و کاویانی درفش؟      
کجات آن برو تیغهای بنفش؟
"کجات آن سخنگوی شیرین زبان؟     
کجات آن دل و رای و روشن روان؟     

آیا این سخنان شما را به یاد روزهای آخر محمّد رضا شاه پهلوی، خروجش از ایران، در بدری هایش، اقامتش در قاهره پایتخت مصروسرانجام مرگ او در غربت نمی اندازد؟

مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور در اواخر پادشاهی خسرو پرویز -  در نامه ای که قباد دوّم پسر خسرو پس از به تیسفون فرستادن و به بند کردن پدر به او می نویسد، این نکتۀ بسیار جالب ذکر شده که در اثر بیدادگری و ظلم و ستمی که خسرو بر ایرانیان روا داشته گروه زیادی از دلیران، سواران، و نامداران ایران به چین و روم و مرز و بوم های دیگر مهاجرت کرده اند و عطای ایران را به لقایش بخشیده اند:

دگر آن که گیتی پر از گنج تست        
رسیده به هر کشوری، رنج تست
سه دیگر که چندان دلیر و سوار        
که بودند از ایران همه نامدار
یکی سوی چین شد، دگر سوی روم    
پراکنده گشته به هر مرزو بوم 

آیا این به یاد آورندۀ مهاجرت امروزۀ ما ایرانیان به کشورهای مختلف دنیا نیست؟ آیا باید از این که اوّلین گروه مهاجر نیستیم، خوشحال شویم یا بر عکس بر تکرار حوادث و درس نگرفتن از تاریخ اشک خون بباریم!

نتیجه گیری: 

فردوسی این بزرگ مرد تاریخ، ادب و شعر ایران، به خوبی در می یابد که  حکومت و سلطنت مطلقه جز نابودی ملک و سلطنت ارمغان دیگری در بر ندارد. ولی متأ سفانه، او هم در آن زمان راه دیگری نمی شناخته است.  تنها راهی که فردوسی می شناخته و قادر به انجامش بوده پند و اندرز گوئی، بر شماری نمونه های بیدادگری و سرانجام غمبار و اسف بارهمۀ آن مستبدّان  و بر حذر داشتن پادشاهان از آز و طمع و بیداد گری و دلبستگی شدید به دنیا و متعلّقات آن است. بهتر است که این نوشته را برای حُسن خِتام با شعری از فردوسی، زنده کنندۀ عجم، به پایان آورم:

هر آن کس که دارد به گیتی امید
چو جوینده خُرماست بر شاخ بید

ولی کو گوش شنوا!

نوشتۀ مهوش شاهق
 
پانویس ها: 

۱
-  خلاصۀ شاهنامۀ فردوسی /  به انتخاب محمّد علی فروغی
تهران ، انتشارات مجید،   ۱۳۶۹
 
۲-  دیوان کامل خاقانی شروانی /  به تصحیح علی عبدالرّسولی.
تهران، خیّام  
۱-  ص ۷۵۰ - ۷۵۲
۲-  ص ۸۰۳


Share/Save/Bookmark

more from Mahvash Shahegh
 
SamSamIIII

Darius jaan

by SamSamIIII on

 

very well said my friend since whatever "Iranian" legacy that is original & universaly cherished comes from the founding tribes of Kiaan & we gotte deal honestly with this question at some point if not now ,that;  What was it that transformed a Medeo-Persian-Scythian nation of free men & women with traits of self-sufficience , self-confidence , self-worth , self-knowledge , adventurism , pragmatism , challenge , ethics & mastery into a failed dual-identity nation falling in gradual abyss of self pity , leaving her destiny to fate , obediance to Pan-Ommah psyche , seeking messiah among the occupiers , promoting alien icons , writing in their language & alphabet , naming their kids after occupiers , being content with staus quo , indifference , blaming the victim , praising the subjugator , choosing the easy way out , mistaking friends & foes , welcoming enemies as liberators , leaving foreigners to decide for us & blaming our ills on the first easy target to get away facing our true self in the mirror & be accountable

Cheers pal!!!

 

Path of Kiaan Resurrection of True Iran Hoisting Drafshe Kaviaan //iranianidentity.blogspot.com //www.youtube.com/user/samsamsia


Darius Kadivar

FYI/Monty Python's The life of Brian - I want to be a woman

by Darius Kadivar on

Monty Python's The life of Brian - I want to be a woman:

//www.youtube.com/watch?v=sFBOQzSk14c


Darius Kadivar

SamSamIIII Jaan AVE ;0))

by Darius Kadivar on

That was a Good Response !

//www.youtube.com/watch?v=ABlZ9bRsqbE

Hee, Hee

Besides We Beat the Roman Emperor Valerian thanks to the Great King of Kings Shapur !

And Guess who Venged Spartacus at the Battle of Carrhae ?

//www.youtube.com/watch?v=mOCsNrzlV2k

The Parthians Cruxified the Cruxifier Crassus ( the fellow played by Laurence Olivier who Cruxifies Kirk Douglas aka Spartacus) :

A Monty Python Visits Persia! By DK

Truly Some People can't Stop Feeding of other people's Talents and Work by Talking Shit and Repeating the Same NIHILISTIC Republican Rhetoric by denying our National Heritage for some obscure and irrelevant argument just to sound "Trendy" !

Yeh Kam Tareekheshoon roh Yad Begeerand va Baad Harf Bezanan behtar bood !

As they Say in the IRANICAN WORLD ... KOSEH SHER RULES !

LOL

Oh and before I Forget !

JAVID SHAH AND ZENDEH BAAD FERDOWSI !


SamSamIIII

I don't believe so

by SamSamIIII on

 

Beloved Ferdowsi didn,t suffer for 30 years to be lynched by Ommaties of his time so a thousand years later folks dishonestly distort his message of love & glory of true Iran into a tool to bash sacred icons of kiaan to make excuses for 1400 yrs of shame, genocide & barbarism of Ommaties. He did not sweat for 30 long years to bash Kiaani Iran but to tell generations there after of what gem it was and what we became. His whole crusade was the exact opposite of what the writer claimes in which he cherished the goodness, chivalry, ethics,values & traites of true Iranians from the nobles to the average citizens.

Here, the dear writer reminiscent of a long line of modern revisionists so purposfully & conveniently close her eyes on the most recent 1400 years, repeat 1400 years of Pan-Ommatie subjugation and instead blames the ills  caused by post-Sassanid ommatie culture on the culture so far away that %99 of Iranians have no connection with.  To blame kiaani Iran for the organized ommatie gender apartheid , cultural/linguistic/psyche forced-shaping genocide & cruel social engineering by agents of ommah is at best a judgment in haste.

I can bring thosands of examples of the cruelties of The Romans, the Greeks & contemporary cultures of the time in dealings with their women & citizens yet they evolved as all nations do and refomed themselves within to be democratic nations of Italy & Greece today . But the badbakht Iran of kiaan never got a chance to reform itself and evolve naturaly within due to Qadesiyeh & permanent yoke of ommatie misery. & that my friend was the big difference. & I,m sure if old man of the Touse was alive today he would have told the writer as not to distort his msg & name thru assumptions and go easy on her arabic vocab usage in her essay ironicaly dedicated to prescious Shahnaameh ;).

Cheers!!!

Path of Kiaan Resurrection of True Iran Hoisting Drafshe Kaviaan //iranianidentity.blogspot.com //www.youtube.com/user/samsamsia


The Phantom Of The Opera

,...

by The Phantom Of The Opera on

 

The Pahlavis, all mullahs, and all public figures associated with the Green Movement  must disclose the source and the amount of their wealth/income.


Ali A Parsa

Excellent historical paralell

by Ali A Parsa on

Another proof of the fact that history repeats itself and so many either do not read it, are unable or unwilling to connect the dots. Even president Obama preaches about connecting the dots and yet he does not or is not allowed to practice it. He must have also been influenced by another advice that he should never underestimate the power of ignorance of a sizeable oppostion.How much proof do we have to have that  we need to launch a War on Ignorance that will make the War on Terror self-destructing and laughable?

 

khody


Maryam Hojjat

Ms. Shahegh:Very truthful comparison

by Maryam Hojjat on

Thanks for writing such a historical article.  i enjoyed it very much.

Payandeh IRAN & True IRANIANS


Mehman

تبریک برای این مقاله

Mehman


بسیار عالی. تحلیلی بسیار واقع گرایانه و با وفاداری به متن و به بهترین وجه برگردان خلقیات هزاران ساله ما که تغییر چندانی نکرده است.

براستی که شاهنامه فردوسی تجلی روحیات و صفات ما ایرانیان است .