در منطقه ای از اقیانوسیه بین مجمع الجزایر حاّره و جزایر آتشفشان واقع در جنوب غربی دریای آرام گروه جزایر بسیار زیبایی بنام ملانزی، میکرونزی و پلینزی قرار دارند که خود از هزاران جزایر کوچک و بزرگ متشکل بوده و اکثر آنها با زیبایی های طبیعی و دست نخورده در قرون گذشته از گزند هجوم سیاحان و گردشگران در امان بوده اند. ولی در سالهای اخیر با افزایش پروازهای لوفت هانزا و مخصوصا از دو سه سال قبل پروازهای متعدد شرکت هواپیمایی امارات، کم کم پای گردشگران خصوصا به یکی از آن جزایر باز شده است و هرساله هزاران نفر به آن جزیره مسافرت میکنند و با چمدانهای پر میروند و با دو سه چمدان پربار تر بازمیگردند.
یکی از زیباترین و پرجمعیت ترین آن جزایر "چیری چیری" است که نام آن ریشه سانسکریت دارد و بمعنی هرج و مرج است، یعنی جایی که قوانین مدنی درآن ارزشی ندارند و فرد فرد اتباع آن جزیره خود نماینده، قانونگذار و مجری قوانین به نرخ روز میباشند. این جزیره در صد میلی جزیره "کیری باتی" قرار دارد. لازم به تذکر است که در همان حوالی جزیره "کیری تی ماتی" نیز قرار دارد که با یکدیگر نباید اشتباه شوند. برخلاف تصور بسیاری از پژوهشگران، نام جزیره کیری باتی ریشه سانسکریت و عربی و یا فارسی نداشته و اصل این اسم ریشه فرانسوی دارد. ولی بخاطر تشابه اسمی، استنباط نادرست و انحرافات فکری، برخی بغلط اسم آنرا اسم مرکب از دو لغت "کیر"، مشتق از "کیرالمعاب" که در انجیل مقدس از آن یاد شده و لغت "بات" که واژه عامیانه از لغت "باتاک" در زبان انگلیسی بمعنی باسن است میدانند و با اشتباه و تصور نابخردانه این جزیره را "قزوین اقیانوسیه" میخوانند. در اینمورد بگفته ای اشاره میکنیم از نیکلا سارکوزی رئیس جمهور دگرگرای فرانسه که گفت: "آش نخورده و دهان سوخته....".
باری، چیری چیری دارای منابع طبیعی بسیار از جمله نفت و گاز، مس، نقره و طلا و سنگهای گرانبها میباشد. از دیر زمان کشورهای امپریالیست روی این جزیره دست انداخته و بعناوین مختلف مانع پیشرفت مردم و اقتصاد این جزیره شده اند. بافت مردمی این کشور از اقلیتهای بسیاری تشکیل میشود که کم و بیش همیشه در کنار هم زیسته اند ولی دولتهای مسلط بر این جزیره همیشه سعی شان بر آن بوده و هست که بین اقوام متشکل این جزیره اختلاف انداخته تا آسانتر بر مردم آن حکومت کنند. در جنگ جهانی دوم بخاطر نفت و گاز و آذوقه و نان خوب و سرشیر و کره و پنیر و عسلی که مردم فقیر این جزیره برای نیروهای وحشی متفقین فراهم آوردند و بخاطر به اصطلاح قدردانی، سفلیسی مشهور وینستون چرچیل این جزیره را "پل پیروزی" نامید ونزدیک به نیم قرن بعد از آن پرزیدنت کارتر که از کشاورزان نه چندان موفق پسته شام است در سال 1978 این جزیره را "آیلند آو استبیلیتی" یا جزیره ثبات خواند. این گفته پر معنی کارتر بعنوان جوک سال مشهور شد و بهمین دلیل چند سال بعد جایزه نوبل شوخ ترین مرد سال را هم به او عطا کردند. بطور کلی دانشمندان علوم مردم شناسی معتقدند که اهالی این جزیره با آنکه مردمی بسیار مهمان نواز ومهمان دوست هستند ولی در رفتار با یکدیگر و هماهنگی اجتمایی چون دشمنان دیرین با هم مواجه میباشند و بطور طبیعی بیکدیگر شک دارند و اکثرا سعی شان در آنستکه با آرایشهای غلیظ و بگفته خودشان "چرب و چیلی" خود را شبیه خارجی ها بیکدیگرجلوه دهند.
دین رسمی مردم جزیره چیری چیری انشعابی از دین فاتالیزم است بنام پارادیزم که پیروان آن معتقد بر آنند که در دوران حیات از هیچگونه تقلب و عیاشی و وطنفروشی و افکار پلید حراسی نیست، ولی تا آنجا و بشرطی که در خفا باشد وهدف اصلی پیروان این دین رفتن به بهشت موعود پس از مرگ است و ادامه فساد و لهو و لعب در دنیای دیگر. این دین که ریشه ابراهیمی دارد قرنها پیش توسط چپاولگران اندونزی بمردم چیری چیری که مردمی نسبتا پاک و ساده دل بودند با نوک شمشسیر و شلاق و پس گردنی تحمیل شد و آنها هم آنرا با آغوش باز پذیرفتند و به دین مبین فاتالیزم پناه آوردند! اکثر مردم این جزیره در عمرشان یکبار و یا بیشتر به اندونزی برای دیدار از زیارتگاههایی که بنام قدیسین ساخته شده اند میروند و در آنجا گریه و شیون میکنند و بعد با چمدانهایی پر از سوقاتی باز میگردند.
از دیرینه بر اساس قوانین شرعی در این جزیره دختران و زنان از کودکی تا چهل و پنج سالگی لخت مادرزاد و بقول معروف با کون برهنه در کوی و برزن راه میروند و زندگی خود را به شادی میگذرانند ولی از سن چهل و پنج ببعد زنان موظف هستند که ستر عورت نموده و خود را بپوشانند. در مورد مردان نیز قوانین شرعی بسیار روشن است. مردان از سن نه سالگی موظفند که ستر عورت نموده و در کوچه و خیابان و مخصوصا در مقابل زنان بدن خود را کاملا بپوشانند و حتی یک تار موی سرشان و یا سبیل و ریششان و یا پوست بدنشان و دستشان و یا ساق پایشان نباید توسط هیچ زن نامحرمی دیده شود. مذهب پارادیزم با تکیه بر اصول دین فاتالیزم بر آن باور است که مردان بخاطر نیروی جاذبه ای که خداوند بایشان داده است (مخصوصا به موی ریش و سبیل وموی توی گوش و بینی و موی پشت بدنشان) میتوانند زنان بیگناه را تحریک کرده و مسیر زندگی آنان را عوض نموده و آنان را در مسیر ارتکاب بگناه و اطاعت از شیطان قرار دهند. از اینروست که در سراسر جزیره چیری چیری پلیس حجاب در همه جا دیده میشود و حضور دارد و اکثریت آن از زنان تشکیل میشود و در صورت مشاهده مردی که قوانین عرفی و شرعی حجاب را رعایت نکرده است و یا روسری اش طوری است که قدری از موی سبیلش قابل رویت میباشد، بلافاصله دستگیر شده و بدادگاه فرستاده میشود.
مجازات مردانی که رعایت حجاب نمیکنند، بار اول تخلف پنجاه ضربه شلاق است و در صورت تکرار جرم منجر به مجازات تا صد ضربه شلاق و حبس تادیبی میگردد. سازمان عفو بین المللی جزیره چیری چیری را در صدر کشورهای مناقض حقوق بشر قرار داده است. در اکثر میدانها و ادارات دولتی پوسترهای مذهبی زینت بخش دیوارها هستد و روی آن شعارهای گونگون برای جلوگیری از بد حجابی آقایان نوشته شده است. از جمله "برادر، حجاب تو شرف توست" و یا "پاردیزم با خون رشد کرد وآن خون مردان با حجاب بود" و در جایی دیگر نوشته شده است "ای مردان، بد حجابی کنید تا ببینید در آن دنیا با شما چه میکنند" و از این قبیل نصایح معنوی.
در سوگواری های مذهبی این دین که تقریبا نیمی از سال پیروانش گرفتار آن هستند مردم بدور میدانها جمع میشوند و با شعار و طبل و دهل گریه و زاری میکنند. زنان با زنجیرهای بلند پشت و سینه و فرق سر خود را زخمی میکنند و اشک ریزان فرزندان خردسال خود را نیز تشویق به اینکار مینمایند. دیدن صحنه خون ریزی از سینه عریان زنان موجب غصه مردان نیز شده و آنها هم زیر چادر و پوششهای خود شیون میکنند و لب بر دندان میگزند و موی ریش و بینی خود را میکنند. هرساله این مراسم موجب آمدن سیل خبرنگاران خارجی مخصوصا بی- بی- سی به چیری چیری برای تهیه خبر و فیلمهای مستند میگردد. دیدن این صحنه های وحشتناک و مشاهده محدودیتهای شدیدی که حکومت برای مردان قایل است و عدم آزادی برای مردان، تبلیغ بسیار بدی برای دولت چیری چیری است و دلیل بسیار خوب و مستندی برای کشورهای ابر قدرت در گوشه نهادن و منزوی کردن سیاسی و اقتصادی این جزیره در زمینه بین المللی است. در این جزیره پسران از طفولیت میتوانند به عقد زنان در آیند و بر اساس قوانین این دین، هر پسری از سن ده دوازده سال به بالا و چهل روز بعد از آنکه برای اولین بار شاشش کف بکند میتواند بخانه عروس برود. بسیار هستند پسر بچه های خردسالی که پس از گذراندن آزمایش شاش و ادرار بخانه زنان پیر فرستاده میشوند و زندگی سخت و محنت باری را شروع میکنند. در مذهب پارادیزم هر زن میتواند همزمان هفت تا شوهر داشته باشد، بشرط آنکه از استطاعت مالی آن نیزبرخوردار باشد.
از نکات فرهنگی جالب دیگر در جزیره چیری چیری برخورد مردم با موسیقی از نگاه و دریچه دین است. در دین فاتالیزم موسیقی بطور کلی بعنوان یک محرک محسوب میگردد، بمانند مثلا زردچوبه و یا دارچین و یا نشادر و در مصرف آن احتیاط واجب است. ولی نکته دیگر آنکه در مذهب پارادیزم که بقولی کاسه داغتر از آش شده است، در نگرش به موسیقی پای را از شراعین صدر دین فاتالیزم هم یک قدم فراتر نهاده و خواندن آواز را برای مردان اکیدا ممنوع کرده است. هیچ مردی در این مذهب حق آواز خوانی ندارد و در صورت تکرار چنین جرمی زبان از حلقوم مردان در میدانهای ورزشی در میاورند و این عمل بارها در سال اتفاق میافتد. این محدودیت قانون در مورد رقص هم قابل اجراست و هیچ مردی در این جزیره اجازه رقصیدن ندارد. رقص و آواز خوانی در مذهب پارادیزم فقط از هنرهای مختص زنان است و صدای زن را در این دین با صدای آب در چشمه ساران و آبشارها مقایسه میکنند و صدای مرد بمانند صدای عرعر خر و زوزه شغال تشبیه شده است که طبیعتا یکی دوبارشنیدنش قابل تحمل است ولی از آن پس سوهان روح. لذا در جزیره چیری چیری فروش نوار و کاست و سی دی حاوی صدای آواز مردان جرم است و مجازات های شدید شامل آن میشود. از اینروست که این جزیره میعادگاه عشاقی است که از نقاط مختلف دنیا به آنجا آمده و با نبودن هرگونه آوازی با صدای مردان، روح و جسم خود را آرامش میدهند.
واحد پول جزیره چیری چیری "دانگ" است که ریشه انگلیسی دارد و بمعنی تاپاله گاو میباشد. سکه واحد پول آنرا "دینگ" میخوانند. هر دینگ معادل یک پشگل گوسفند یا بز است و هر دانگ برابر با صد دینگ است و هر ده هزار دانگ معادل یک دلار آمریکاست. در زمانی نه چندان دور این جزیره چراگاه هزاران هزار گاو و گوسفند و حشم و غیره میبوده ولی با گذشت زمان و تورم اقتصادی و بی کفایتی رهبران، مردم کار دامداری و کشاورزی را رها کرده و به پایتخت هجوم آوردند و جیره خوار استثمار شدند وامروزه تقریبا نود و پنج در صد مردم این جزیره کارمند و مواجب بگیر دولت هستند و پنج درصد بقیه بازنشسته دولت میباشند. این هجوم و یورش به پایتخت باعث آن شد که بتدریج تعداد گاو و گوسفند و خر و قاطر و ماچه الاغ، بز و میش و آهو و حتی گنجشک و کفتر چاهی در سطح جزیره رو بکاهش شدید نهاد و امروزه صد در صد گوشت مصرفی چیری چیری بطور یخ زده از استرالیا وارد میگردد. از اینرو نایاب ترین و کمیاب ترین کالای این جزیره همان تاپاله گاو و پشگل ماچه الاغ و گوسفند است که دولت با رای عموم آنرا بعنوان پشتوانه پول رایج کشور انتخاب نموده است. روی تمام اسکناسهای این جزیره عکس یک گاو و در پشت آن تصویر یک خر نقش بسته است.
هفتاد درصد پسران و نود و پنج درصد دختران این جزیره دانشجوی دانشگاهها هستند. بر اساس رسوم فرهنگی این جزیره فرزندان تا سن سی سالگی در خانه پدر و مادر خود زندگی میکنند و خانواده ها با فروش اسباب و اثاثیه و آفتابه و لگن خرج شهریه دانشگاه فرزندان خود را میدهند. بعد از اتمام دانشگاه فارغ التحصیلان بجمع بیکاران می پیوندند. سرانجام با پیدا کردن کار با حقوق بخور و نمیر اکثر افراد بین ده تا پانزده سال کار میکنند و بعد خود را بازنشسته مینمایند و از دولت سوبسید میگیرند تا زندگی سخت خود را بگذرانند.
بهترین فصل برای دیدار از این جزیره بهار است و یا اوایل پائیز. ولی از هر مطلبی مهمتر باید تحقیق کنید که مسافرت شما با ایام سوگواریها و ماه روزه گیری در جزیره چیری چیری مصادف نشود که در غیر اینصورت مسافرت در کام شما زهر خواهد شد. مردم این جزیره از پنج نوع تقویم استفاده میکنند که همین کار باعث عقب افتادگی هرچه بیشتر آنها شده است. تا میایند روزی را جشن بگیرند، آنروز در یکی از آن تقویم ها مصادف میشود با فوت یا شهادت یک رادمرد اهل اندونزی که در راه حق و جدال با باطل زدند شکمش را پاره کردند و از آنروز مردم این جزیره هر سال توی سر خودشان میزنند که چرا فلانی کشته شد و هنوز بعد از قرنها که از حمله غارتگران اندونزی میگذرد به این سوال پاسخ دندانگیری داده نشده است. جالب آنکه در خود اندونزی که این دین شکل گرفته است هیچکس برای چنین شهادتی نه سوگواری میکند و نه حتی به آن اهمیتی میدهد و اینکار فقط در مذهب پاردیزم و در جزیره چیری چیری رواج دارد. اگر در آینده نزدیک قصد مسافرت به این جزیره را دارید برای شما و عزیزانتان آرزوی روزهای خوشی را در چیری چیری داریم.
Recently by Jeesh Daram | Comments | Date |
---|---|---|
زهرا سلطان و کهنه گوهی تاریخ | 8 | Oct 18, 2012 |
جمهوری آریایی ایران | 17 | Mar 03, 2012 |
بهار ایرانی | 15 | Feb 17, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Dear Jeesh
by Bahram G on Sat Jun 11, 2011 10:16 AM PDTCan I tag along if JJ and you head for Chiri Chiri? I would only if I don't have to apply vagebi from head to toe. And even a short story version of this precious satire in English can be great. I am sure JJ will take enough time away from picking his nose and help you out. Incidentally, I am very good at volunteering other people to do the work. That's my calling. Doing nothing of substance myself but always exhorting others to do so. Well, it's a hard job, as the saying goes, but somebody has got to do it.
Again, enjoyed it greatly. Many thanks.
Bahram G
One Million Mustache
by Jeesh Daram on Sat Jun 11, 2011 09:04 AM PDTDear Bunyip,
Thanks for bringing up the plight of the Kalimantan people. I try to keep up with what goes on in that region of the world every chance that I get. Most of the population of Kalimantan are culturally very close to people of Chiri Chiri, however it is to the best advantage of ruling regime in Chiri Chiri to always have an escapegoat for its never ending failures. Most of the population of Chiri Chiri were born after the coup d'etat of late 70's that eventually ruined their culture and forced its men to become second class citizens. Not too long ago I signed in empathy the so called "One Million Mustache" petition by the oppressed men of Chiri Chiri. There are some underground fifth column being created by thousands of disgusted men of the island and are planning for a peaceful walk / jog on one of the upcoming holy days. The plan is to not shave for six months and then expose themselves and go completely naked on that day. The date is yet to be announced.
Indeed you are living in an area with severe turbulence in its weather forecast.
Very Cheerful!
by Faramarz on Sat Jun 11, 2011 08:28 AM PDTمرسی جیشو، چیرفول شدم!
Oh Man!!!
by Monda on Sat Jun 11, 2011 08:24 AM PDTI´m in stitches and tears : ))
جناب شراب سرخ
Jeesh DaramSat Jun 11, 2011 08:08 AM PDT
با سپاس از مهربانی های شما، خوشحالم که مطالب مندرج در مورد فرهنگ آن جزیره در باب نظر افتاد. امیدوارم پیوسته شاد باشید و دلتان از قید غم آزاد باشد
...
by Red Wine on Sat Jun 11, 2011 02:01 AM PDTجنابِ جیم دالِ عزیز الخاص و بزرگوار .
از دیدارتان بسیار مسرور گشتیم.
مطلب نبشته شده شما ما را به وجد آورد و بلوغِ شادی .
مدتی بود که نه وقتِ طرب داشتیم و نه ذهنِ صحت ! نوشته شما سخت حالمان را جای آورد،چه خوش نبشتید و چه خوب که به پارسی نگاشتید.دست مریزاد.
از بست نشینیِ بعضی از ایرانیان در حوزه ادبیِ انگلیسی نبشتاری به شدت تعجب زده شدیم،خداوند آخر و عاقبتِ ما را با این آنگلوفیلها به خیر کند.
همیشه سالم باشید و همچو خورشید بدرخشید.
با سپاس .
Dear Jeesh
by Bunyip on Sat Jun 11, 2011 01:04 AM PDTLiving in Australia, I am very close to the geopolitical happenings of this region. I know for a fact that the ruling women of Chiri Chiri are sworn enemies of the people of the island of Kalimantan, even though Kalimantan is far far away from Chiri Chiri. The reason for this enmity is that the new people of Kalimantan migrated there from somewhere in Asia, as they belived Kalimantan was their ancestral land. These new arrivals established their religion, Kalimni, over all the aboriginal religions, and started persecuting the inhabitants there. Now, you might ask what this has to do with Chiri Chiri, other than the religion of the those aboriginals of Kalimiantan was a variation of the same fatalism religion in Chiri Chiri. Mind you, some years ago there was a long war between Kiribati and Chiri Chiri, when Kalimantan aboriginals sided with Kiribati. Anyway, the rulers of Chiri Chiri have now conveniently forgotten that war, and have started providing support for the aboriginals, with the same dung and peshgel that was needed in Chiri Chiri, and vociferously calling for elimination of Kalimnis off the face of the earth. This has angered rulers of Kalimantan who have threatened to wage war with Chiri Chiri.
And now my friend, Jeesh, we are all in this part of the world waiting nervously to see what will come off out of this pointless stand off.
Bahram
by Jeesh Daram on Fri Jun 10, 2011 10:34 PM PDTBahram jon, thanks for the thought, incidentally I was planning to actually write this in both Persian and English and post one version in the Blogs section. I was quite surprised you suggested this and now I am somewhat motivated. But certainly not a book perhaps a shrot story, as my attention span and patience are more like a sprinter rather than a marathon runner. If JJ volunteers, we can take a trip first and I know quite a few people there and there are some underground clubs that allow men to show some of their facial hairs to women in private parties..... Something one could never dream about it a decade ago.
Divaneh
by Jeesh Daram on Fri Jun 10, 2011 10:21 PM PDTDivaneh jon, thanks for the feedback. You are correct majority of the island's citizens strive to leave for another country, but only Ivory Coast and Sumalia gives them visa and the rest of the world has cut off dimplomatic relationships and have brought their dimplomatic staff level down to janirotrial crew only and have brough back home rest of their dimplomats....haminjoor chiri chiri....
Write it in English
by Bahram G on Fri Jun 10, 2011 08:24 PM PDTIt can be a really hilarious book. Of course you have to do a lot of changes to make it funny for non-Iranians. Yet, you seem to have the talent to do it. It can be a very telling/funny book. If you need help with it JJ just canceled his trip to the island after reading your report and I volunteer him to help you out. He is also funny at times. (Am I buttered him up?). Not a chance, right? Why should I?
Bahram G
What an Island
by divaneh on Fri Jun 10, 2011 04:50 PM PDTI bet the residents leave the island in drones to leave in a country with some respect for human rights and no chiri chiri.
Your excellent satire makes one to laugh and cry at the same time.
Thanks
by Jeesh Daram on Fri Jun 10, 2011 04:25 PM PDTThank you Maryam and Anahid I am glad you liked it and dear Jahanshah and Bahram you are correct about the strange similarity between this remote island and that of our homeland.
The first trip I made there simply shocked me that how could a nation be so cruel towards their men, simply because men's body hair is an afrodisiac and sexy! How appalling indeed :)
Lovely Satire
by Bahram G on Fri Jun 10, 2011 04:11 PM PDTThis was funny if it didn't remind me of the land of Roses and nightingales--the land of my birth and that of my ancestors. You are indeed a talented person and many thanks for sharing your talent. Loved it.
Bahram G
Thanks for the warning :)
by Jahanshah Javid on Fri Jun 10, 2011 11:32 AM PDTI will stay away from these islands in my travels. Thanks for the warning. Sounds too close to my country of birth :)
Loved it. kollee khandidam :D
Good one JD
by Anahid Hojjati on Fri Jun 10, 2011 11:07 AM PDTVery funny. Liked it very much.
Sounds very Familiar & Near to my Ears
by Maryam Hojjat on Fri Jun 10, 2011 10:51 AM PDTThanks for this beautiful reality TANZ.