واژه نامه الفنون

رئیس جمهور: مشکل اصلی


Share/Save/Bookmark

واژه نامه الفنون
by Ebrahim Nabavi
26-Jun-2011
 

رئیس جمهور (Raees Jomhour): مشکل اصلی. کسی که به زور انتخاب و به زور برکنار می شود. ام الفساد فعلی (نورچشمی سابق). یک کوتوله که می خواهد مخالفانش را دراز کند. خدمتگذار سابق و ملعون بعدی. کسی که در دوسال اول مخالفانش را زندانی می کنند و در دو سال آخر طرفدارانش را. چوب دوسرطلا. عامل اتلاف وقت و سرمایه کشور. تحفه الهی سابق و عامل شیطانی کنونی و مردک الدنگ بعدی. انواع رئیس جمهور؛ بنی صدر (سخنرانی که یک جمهوری ایجاد کرد تا یک سال رئیس آن باشد)، رجایی (قبل از اینکه معلوم شود چه اشتباهاتی خواهد کرد کشته شد.)، هاشمی (همه معتقدند کارهای بزرگی کرد، اما هیچ کس نمی تواند از او دفاع کند.)، خاتمی (همه دوستش دارند، بشرط اینکه فقط حرف بزند.)، احمدی نژاد (سوء تفاهمی که صد نفر کشته شدند تا رفع شود.) کنفوسیوس: در بعضی کشورها رئیس جمهور خوب رئیس جمهور مرده است. رئیس جمهور در جهان: آمریکا (اگر خوب نباشد همه به او بد می گویند، اگر خوب باشد دیده نمی شود)، فرانسه (چپ ها به او فحش می دهند و او را انتخاب می کنند)، آلمان (یکی از پیچ های مرسدس بنز)، روسیه (یا انقلاب می کند، یا کودتا، یا دزدی)، پاکستان (از گروهی تروریست حمایت می کند و توسط گروهی دیگر از تروریست ها کشته می شود.)، ایتالیا (یکی از مجسمه های تزئینی اتاق برلوسکونی)

مشاور رئیس جمهور(Moshaver): ده پانزده نفر از دوستان نزدیک رئیس جمهور که مطمئنا هنوز طرفدارش هستند و از یک ماه قبل از انتخابات تا یک ماه بعد از انتخابات دیده می شوند. یک موجود برای اثبات این که از رئیس جمهور احمق تر هم کسی هست. انواع مشاورین احمدی نژاد: مشاور اقتصادی در امور انتخابات، مشاور فرهنگی برای تبلیغات انتخاباتی، مشاور مطبوعاتی برای مصاحبه های انتخاباتی، مشاور سیاسی برای سخنرانی در روزهای انتخابات، مشاور خانواده برای تشویق خانواده ها برای شرکت در انتخابات، مشاور بین المللی برای ترجمه نطق های انتخاباتی. کار مشاور: تصحیح اشتباهات رئیس جمهور از طریق انجام اشتباهات دیگر.

معاون رئیس جمهور (Moaven): گروهی از اعضای اصلی کابینه که از نظر حکومت صلاحیت ندارند، ولی از نظر مامانم اینا صلاحیت دارند. علت دیده نشدن معاونین رئیس جمهور این است که از او کوتاه تر هستند.

رئیس دفتر رئیس جمهور (Raees Daftar): موضوع محوری بحران سیاسی کشور. مصداق: اسفندیار رحیم مشائی. جادوگر، رمال، منحرف، امید سلطنت طلبان، عاشق سبزها، همفکر چپ ها، دوست مردم اسرائیل، رابط امام زمان با پنتاگون، وام دهنده به هنرمندان یتیم، جمع منطقی بین حماس و کوروش، نیمه پنهان رئیس جمهور و آلت فعل او (اللغه فی المواضع)

استیضاح (Estizah): طلب وضوح کردن. درخواست روشن شدن چیزی از کسی که خودمان می دانیم چیست ولی چند سال تلاش می کنیم به روی خودمان نیاوریم. کاری که مجلس وقتی رهبر از دولت خوشش نیاید می کند. از کسی درخواستن تا چیزی هویدا کند (تاج المصادر بیهقی) وقتی مجلس از وزیری می خواهد چیزش را که مدتها پنهان کرده نشان بدهد که اگر مناسب نبود، یک وزیر دیگر که چیز مناسب دارد، به جای او بیاید. نوع چیز به تحمل مجلس بستگی دارد. اصل لغت عربی است. فارسی: روشن شدن. کاربرد در جمله: وزیر رو بزن روشن شی. انگلیسی علی آبادی: تارانسپارانسی. روسی: گلاسنوست. شفافیت. بهترین نوع شفافیت این است که رئیس جمهور عورتش را به مجلس نشان داده، آن را قطع کنند (طب الکبیر) اگر رئیس جمهور خودش قضیه را قطع کند، بهتر است (طب الصغیر) یک اصطلاح پارلمانی: سؤال وکیل مجلس از وزیر، که در پی آن برای هیئت وزرا رأی اعتماد باید بگیرند. افتیضاح: نوعی استیضاح که بعد از افتضاح انجام شود (اللغه فی المجلس).

بیت

ای که استیضاح خواهی کرد بعد از چند سال
یا که ختمش می کنی با اعتراض و دو سووال

کو سووالی که نداند پاسخش را صد وکیل
کو جوابی که نیامد در چهل شرح و مقال

سووال(Soal): پرسش. چیزی که ندانند و خواهند بدانند. سووال بی موقع: چیزی که خود بدانند و دیگران بدانند، اما چند سال دیر پرسند. سووال پارلمانی: سووالی که وکیل مجلس از وزیر دولت، وقتی رهبر کشور عشقش کشید، بپرسد. با چه وسیله ای می فهمیم که وقت سووال کردن است؟ بادنما، چند ماه قبل از انتخابات و وزیدن باد موافق. موبایل، تلفن می زنند و می گویند حالا بپرسید. بلندگو، در نماز جمعه نعره می کشند و معلوم می شود وقتش رسیده است. سووال قبل از موقع: سووالی است که نماینده مجلس می خواهد از وزیر بپرسد، اما رئیس مجلس می گوید خفه شو. سووال بعد از موقع: سووالی است که وکیل مجلس دو سال بعد می گوید می خواستم بپرسم و پسرش می پرسد پس چرا خفه شدی؟ نحوه پرسیدن سووال: وقتی رئیس جمهور پررو شد، باید از او سووال شود، چرا وزیر ورزش قدش کوتاه است؟ وقتی رئیس جمهور با رهبر مخالفت کرد، باید از او سووال شود، چرا دو سال قبل تصادف شد؟

عدم کفایت سیاسی (Adam e Kefayat e Siasi): وضع طبیعی اکثر مدیران سیاسی در اکثر کشورهای جهان سوم. علت آشکار نشدن عدم کفایت سیاسی در کشورهای خاورمیانه: وجود نفت و زور و دین. نداشتن توانایی سیاسی. به زبان اداری: ایشان لیاقت ندارند. به زبان کلانتری: مردک آلت پریش شده رئیس جمهور. به زبان دیپلماتیک: ایشان بهتر است جای دیگری تشریف ببرند. به زبان چاله میدان: اوه اوه اوه! بهش بگو بده بره! اگر یک رئیس جمهور کفایت سیاسی نداشت باید چه کرد؟ اگر رهبر و روسای کشور دوستش داشتند، برای حفظ او کودتا می کنند. اگر رهبر و روسای کشور دوستش نداشتند، یک هفته ای برش می دارند. عدم: نابودی، وضع بعدی. کفایت: لیاقت، توانایی، مناسب بودن، چیزی که عناصر دشمن دارند.

وزیر (Vazir): یک مرد کوتوله کم مو که برای حل مشکلات مردم پابرهنه قدرت می گیرد و بعد از چهارسال برای مشکلات خود و خانواده اش را با خریدن کارخانه کفش حل می کند. همکلاسی سابق رئیس جمهور. یکی از اعضای فامیل مسوولان کشور. جمع: اراذل و اوباش. انواع وزیر؛ وزیر بالیاقت( سه ماه بعد استعفا می دهد.)، وزیر دانشمند (یکی از شخصیت های داستان های قدیمی)، وزیر بادرایت( به دلیل بوق زدن جلوی بیمارستان پنج سال زندانی شده است.) وزیر موجود( کسی که هر کاری می کنیم یادمان نمی آید چه کسی است.)، وزیر بی عرضه( کسی که همیشه رای اعتماد می گیرد و هرگز برکنار نمی شود.) وزیر مورد اعتماد (زندانی بعدی به جرم اختلاس). تاریخچه: در زمان سلجوقیان مهم ترین مقام اداری بود، در دوره صفویه یک مقام مهم بود، در زمان قاجار لقب مهمی داشت، در زمان پهلوی جلوی آدمهای مهم خم می شد، در زمان انقلاب ترور می شد، در زمان اصلاحات تحت تعقیب قرار می گرفت، در حال حاضر گاهی مسافرت می رود و اگر مخالف رئیس جمهور نباشد در جلسات هیات وزیران حاضر می شود. چگونه یک وزیر می فهمد وزیر است: صبح به اخبار گوش می دهد، اگر برکنار نشده بود، هنوز وزیر است. نحوه برکناری وزیر خارجه: سنگالیزه می شود. نام مهره ای در شطرنج.

بیت

آن وزیری که شد سنگالی
متکی شد به خواب وخیالی

سوی مالی نرفته صدها شکر
نشد اخراج وقت درمالی

ابراهيم نبوي
www.roozonline.com


Share/Save/Bookmark