WAR
by Jeffrey Goldberg
Whenever I’m in the Middle East, I find myself, sometimes within hours of arrival, more susceptible to the appeal of elaborate conspiracy theories. Perhaps it’s the air, or the (lack of) water, but what sounds outlandish in the U.S. doesn’t seem nearly so far-fetched here. I’m not referring to conspiracy theories drawn from the swamps of Sept. 11 delusion-mongering, or from the “Protocols of the Elders of Zion” or, alternatively, from the “Protocols of the Lunatics Who Believe Barack Obama Is a Muslim.”
>>>
PROOF
گزارش حقوق بشر و واکنش خصمانه مقامات ایران
گزارش مستند و تفصیلی احمد شهید تکان دهنده بود و رژیم ایران را سخت عصبانی کرد. عوامل رژیم در واکنش به گزارش او انواع اتهامها و دشنامها را نثار او کردند. او را گرگ صفت، مزدور و جاسوس خواندند. جواد لاریجانی که به عنوان نماینده رژیم در اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل شرکت کرده بود او را متهم کرد که «با شرورترین گروههای تروریستی» همکاری کرده است و گزارش او را «مملو از اتهامات بیپایه و اساس» خواند
>>>
MOJAHEDIN
Spending millions on lobbying to get off the terrorist list
by Reza Marashi
Since NIAC launched its information campaign on the MEK nearly one year ago, I have been in close and continuing contact with the State Department. They are bewildered by the freedom of movement that a designated terrorist organization enjoys on Capitol Hill; disgusted by former U.S. government officials willing to make a quick buck by shilling for the MEK; and exasperated by senior-level political appointees who have allowed partisan politics to trump making an otherwise obvious decision that was not controversial a few short years ago
>>>
RACIST
حاجی فیروز چه فرآورده اسلام و چه ایران باشد پیامش انسانی و امروزی نیست
by Bavafa R
چگونه در این قرن که بشر به دست آوردهای شایان توجه و چشمگیری درزمینه های گوناگون علم وهنر، صنعت و فن آوری، و اختراع ستلایت شبکه های تلویزیون و اینترنت که جهان ما را به دهکده ای کوچک تبدیل کرده است نایل آمده ما ایرانیها میتوانیم به آسانی از کنار حاجی فیروز و پیام توهین آمیزش بگذریم و به پیامد یا تاثیرناگواری که بر دیگران میگذارد نیندیشیم؟
>>>
STORY
معرفی کتاب "زبیده بادوم: داستانها و طنزها"
چیزی در گلویم گیر کرده بود که باید بیرونش میآوردم؛ داشت خفهام میکرد؛ جانم را میگرفت؛ مرا میکشت. دست کردم بیخ گلوم و آن را [که بخیالم زیادی بود] بیرون کشیدم؛ بیرون کشیدم و همهی درونم [همچون طناب داری] از حلقم بیرون آمد؛ پشت سرهم بیرون آمد. به سینهام نگاه کردم؛ ریههایم روی سینهام آویزان بودند؛ آنها را بیرون کشیده بودم؛ از آنها بخار بلند میشد؛ داغ بودند؛ داغ و داغ و تبدار؛ بعد قلب و جگرم را بیرون کشیدم
>>>
POETRY
قسمت اول - می گساری در بهشت
از خوانده و از شنیده نومید
وامانده از این و رانده از آن
رفتم به سراغ پیر خمار
در کوی جنان به کوچه جان
>>>